روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دلخوشی

دلخوشی یعنی اینکه: 

دختر خواهر سه ساله ت لباست را که خونشون مونده برداره بو کنه و بگه:

بوی عطر خاله م را میده....

نامه شماره 1

سلام عزیزترینم

هیچ عنوانی برایت مناسب تر از عزیزترینم نیست

سلام  هدیه ی زیبای خداوند

عصر پنجشنبه ها بدون تو ، یعنی دلتنگی ، یعنی اشکهای بی صدا ، یعنی لحظه های کش دار بی انتها...

چقدر ساده کنارت بودن زیباست و دوری از تو سخت

چقدر ساده عاشقت بودن برایم ناگزیر است و دوری از تو غیر ممکن

گرفتاریهایت فاصله را بیشتر کرده ، اما همیشه فاصله در ذهن عاشقم بی معناست تا وقتی که هستی - تاوقتی که عاشقم و تا وقتی که عاشقی

عزیزترینم

نوشتن از تو برای تو سخت است ، چون تو در واژه ها نمی گنجی

اما نوشتن از تو برای تو ، برای من لذت بخش است چون تو شیرین ترین لذت دنیای منی

هرجا و هرگوشه ای قلمی پیدا کنم می نویسم که دوستت دارم

و این تنها جمله ایست که با گذشت سالها میان من و تو تکرارش از تکراری شدنش کاسته است...

دوستت دارم و ایمان دارم که دوستم داری

عاشقت هستم و میدانم که عاشقم هستی

ولی امروز یادت رفته است که عصرهای پنجشنبه ی بی تو ، لحظه های عذاب من است

یادت رفته است که در گوشم زمزمه کنی

سعی میکنم این روزهای سخت را برایت سخت تر نکنم و کنار تو تحمل میکنم

و باز می گویم دوستت دارم

چالش من

سلام

باید یه چالش « من» راه بندازیم

هرکدوم بیایم و یه پست درباره خودمون بگیم

هرکی هر طور دوست داره


مثلا

من

دختری سی و چهارساله

پانزده ساله که شاغلم

دفتر خصوصی دارم

تجربه ازدواج ناموفق را دارم (اما ماله سالهای دوره - خیلی دور - جوری که اصلا فراموش شده - اونوقت نوزده ساله بودم)

عاشق خانواده م هستم (عاشق پدری که پشت سرمه مثل کوه - مادری مهربان تر از آفتاب و دریا - دوتاخواهر که عاشقانه های فراوانی داریم و یک دونه داداش که عزیزدردونه س )

خداوند به من لطف کرده و اجازه داده عشق را با نانا تجربه کنم، عشقی فرازمینی

بیشتر از هفت ساله عاشق نانا هستم (هرچند عشق ممنوع باشه - گاهی عشق بدون اجازه وارد قلبت میشه و جوری رشد میکنه و ریشه میزنه که هرگز نتونی ازش دست بکشی .... این عشق پنهانیه .... اما هرچیزی که خدا را ناخشنود نکنه میتونه مایه آرامش و تجربه های زیبا باشه)

رنگها من را به شوق می آورند

رنگها و نورها....

کتاب خیلی دوست دارم (دبیرستانی که بودم معلم ادبیاتمون بهم گفت هرکتابی ارزش یکبار خوندن را داره و من این را سرلوحه ی خوندن قرار دادم و هر کتابی به دستم برسه میخونم)

این بیماری لعنتی منو رنج مبده (هرچند توضیحش زیبا نیست ... اما این بیماری به ترجمه فارسی میشه اختلال موکندن ، من بی اختیار شاخه شاخه موهام را میکنم.....)



بعد از اینکه عاشق شدم یاد گرفتم که هرروز عاشقتر بشم وبعد قد کشیدم و بزرگ شدم

خودم را انسان منحصر به فردی میدونم

برای خویشتنم احترام قایلم

‌و به قولی « عشق از من آدم بهتری ساخته »


پ ن ۱ : از رنجهام ننوشتم (خیلی کم نوشتم... هرکسی در زندگیش رنج های بیشماری ممکنه تجربه کنه ولی اگه بتونه با این رنجها درس زندگی بیاموزه و بزرگتر بشه ، زیر چرخ زمانه خرد نمیشه)

پ ن ۲ : از عذاب هام ننوشتم

پ ن ۳ : از کابوسهام هم ننوشتم

پ ن 4 : دوستانی که اینجا را میخونید لطفا توی این چالش شرکت کنید... خوشحال میشم...


در نهایت این پشت ویرایش شده... و شاید باز هم ویرایش بشه و بهش اضافه کنم

تصمیم جدید

با خوندن وبلاگ تبسم جان دوست عزیزم به این ایده رسیدم

میخوام شروع کنم و برای عشق نامه بنویسم

هر وقت به نامه هزار و یکم برسم این وبلاگ را بهش هدیه میکنم

توضیح بیشتر این میشه که عشق من زیاد به نوشته های من اهمیت نمیده

من از وقتی عاشقش شدم ، دفترهای زیادی دارم که روزانه براش نوشتم

روزانه

عاشقانه

و .....

اون میدونه که مینویسم ولی هرگز از من نخواسته که نوشته های من را بخونه

قبلا هم داخل بلاگفا ، وبلاگ نویسی میکردم و یک وبلاگ عاشقانه براش داشتم که آدرسش را بهش داده بودم

ولی اون هرگز پیگیر عاشقانه های من نبوده و نیست

ولی من میخوام وقتی به نامه هزار و یکم رسیدم این وبلاگ را بهش هدیه بدم...

: )


به زیر افتاده

خب کتابی که دیشب تمامش کردم


به زیر افتاده

نوشته : دانیل یانگ


کتابی که در مورد ترس های ، بدبختی ها ، خیانت ها و به نظر من حماقت های یک دختر نوشته بود

از دیدگاه من ارزش چندانی نداشت

علاوه بر اینکه خیلی هم زیبا نبود

صبح چهارشنبه

سلام

صبح بخیر

چه صبح خوبی

پانصد قدم امروزم را راه اومدم

ولی نه بیشتر

از این کپسولای ویتامین ای کانادایی هست، از اینا صبح زدم به پوستم

قراره یه چند وقتی بزنم

بعدا بهتون تاثیرش را میگم

قراره روی پوستم معجزه کنه

: )


میدونین فهمیدم یکی از چیزایی که بیماری من را تشدید می کنه کتاب خوندن توی شب هست

و من هر شب دارم کتاب میخونم

و دامن میزنم به ....




پ ن 1 : سادات چهارشنبه ها اخلاق ندارن ... امروز مراقب من باشین

پ ن 2 : خواهرانه هام دوباره عاشقانه شد...

سه شنبه نوشت...

سلام به همه دوستای عزیزم

امروز خوبم

انگار سرما خوردگی رخت بسته و رفته

صبحم را با پیاده روی اجباری شروع کردم ... عالی بود

اجباری از اون لحاظ که وقتی رسیدم دفتر برق قطع بود و دربهای اینجا هم که برقی و هورا

بزن بریم پیاده روی....

هنوز ته مونده سرما خوردگی بود و زیاد حال نداشتم و آروم آروم یکساعتی قدم زدم و برگشتم ...

داره کم کم سر و کارم شلوغتر میشه هرچی به مهر ماه نزدیک تر بشیم هم ادامه پیدا میکنه.... انشاله

حالم خوبه

احوالم خوبه

نانا هم همچنان درگیر




پ ن: میخوام از تبسم خانوم جان : ) اجازه بگیرم و منم هرازگاهی برای نانام نامه بنویسم

پ ن2 : دلم عاشقانه میخواد

پ ن 3 : شهریور منو رنج میده، اما به روی خودم نمیارم (شاید یه موقعی بگم چه زخمی خوردم توی شهریور، زخمی به عمق یک عمر)


بازم عصر و بازم مریضانه

خب هنوز مریضم

بیام بگم خوبم؟

وقتی هنوز تب دارم و کلی ظهر دچار تب و هذیان بودم

بیام بگم خوبم؟

دلم لحظه های عسل میخواد

دلم نگاه و لبخند و عاشقانه میخواد

دلم یه عالمه کارهای زیاد میخواد با پول زیاد....

دلم میخواد ...... کاش کمتر دچار این بیماری بودم .....



پ ن : خواهرم باهام سنگین رنگین شده ؟؟؟؟ یعنی توی خواهرانه ها باید این حرفا باشه؟؟؟؟

پ ن 2: خواهر شماره 2 برام یه تونیک گل گلی دوخته .... خواهرانه ها زیباست....

پ ن 3 : دلم خرید بی حساب و کتاب میخواد....

هنوز مریضم

خب دیگه خیلی برای این سرما خوردگی غر زدم

به نظرم دیگه بسه

در وصف این روزها همین بس که بگم :

اگه نانا برام وقت داشت ، خیلی خیلی زودتر خوب میشدم

عصر مریضانه

هنوز لبریز از تب هستم

قدر سلامتی در این مواقع دست آدم میاد

حتی برای جا بجا کردن چند تا برگه حالم بد میشه

سرگیجه

حالت تهوع

گلو درد

و شدیدا تب....

اصلا نفهمیدم چی شد که سرما خوردم

دارم آموکسی کلاو میخورم

البته طبق تجویز خودم نه نانا

و نانا گفته فقط آبلیمو عسل - آویشن دم کرده - لیمو شیرین بخور

و من از دیدن خوردنی هم حالم بد میشه....

در ادامه مریضانه

سلام

صبح بخیر

همچنان مریضانه هستم

همچنان دستمال به دست و دماغ قرمز

تازه گلو درد شدید.....