روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

همه رنگی و نگاری مگر از بهار زادی

سلام

روزتون قشنگ

بهارتون دلچسب



میدونم گفتم و تکراریه

ولی اگه میخواین یه خودتون جایزه بدین الان وقتشه!

یه بطری خوشگل

میدونم بطری دارید... ولی چیزای جدید به آدم حال خوب میدن

پس یه بطری خوشگل برای خودتون بخرید و هرجا میرید آب همراهتون باشه

اگه میخواین یاد تیلو تیلو بیفتید یه کوچولو مزه هم به آب اضافه کنید... مثلا گلاب... یا یه کمی عرق کاسنی، عرق شاطره

شاید هم یه خیار را حلقه حلقه کنید و کنارش یه برش لیمو...

اصلا دیدنش هم حال آدم را خوب میکنه

یه شاخه نعنا

یکی دو برگ گل محمدی

هرچی که بهتون حس و حال قشنگ میده

هرچی که دیدنش باعث میشه لبخند بیاد روی لباتون

از بحث دور نشیم

میخواستیم به خودمون جایزه بدیم

اولیش شد یه بطری خوشگل و خوش دست که بتونیم همه جا با خودمون ببریمش

بعدش عینک آفتابی... اگه مثل من تو شرایط مالی خیلی خوبی نیستید سراغ مارکها و برندها نرید...

عینک لونا را بهتون معرفی کردم

سرچ کنید

عینکاشون یو وی 400 دارن و برای تنوع عالی هستند

یه دونه عینک خوشگل برای خودتون سفارش بدید و از یه خرید ارزون راضی باشید

بعدش میرسیم به ضدآفتاب

بدون ضد آفتاب از خونه بیرون نیاین...

حالا اگه مثل من رنگی دوست دارید رنگی... اگه بی رنگ دوست دارید بی رنگ

سایت خانومی را سرچ کنید

تخفیفای بینظیری گذاشته

یه آبرسان یا مرطوب کننده ... یه ضدآفتاب... و اگه خانوم هستید یه رژ لب با رنگ متفاوت از همیشه

اینا شد هدیه اردیبهشت به ما

بطری آب - عینک آفتابی- آبرسان و ضد آفتاب

و یه لبخند بزرگ و حال خوب!

تی شرت های رنگی رنگی تون را از کمد بیرون بیارید و بعضی روزا بی خیال ست بودن و ست شدن باشید

دست از این تاپ و تی شرت و شلوارهای مشکی بردارید

باورکنید که حال و هواتون به کل عوض میشه

رنگای روشن را بزارید دم دستتون و هر روز یکی از اون لباسای نخی خوشگل و رنگ روشنتون را بپوشید

اهان ... میتونید مثل من یه بند عینک مهره ای خوشگل هم به خودتون هدیه بدید

من تازه یکی خریدم

مهره هاش چوبیه ... هیچوقت تاحالا بند عینک نداشتم

ولی یه خانوم با سلیقه داشت دستبند و بندعینک میفروخت

منم یه دونه خریدم ... بهم گفت دستبند ست همین بند عینک با مهره های چوبی و دوتا سنگ خوشرنگ هم دارم

واقعیت از بس انرژی خوبی داشت و قشنگ و مهربون حرف میزد ازش خریدم

اینم برای تابستون باحاله

همیشه وقتاتی که عینک همراهمه و میرسیم به جایی که نیاز به عینک نیست، عینکم را میزارم روی سرم و این باعث میشه دسته های عینک آروم آروم شل بشن...

فعلا بند عینک جدید را هم دوست دارم و با دستبند ست ازشون لذت میبرم

توی این وانفسای روزگار که همه چیز سخت و پیچیده شده ... به خصوص توی جغرافیای ما... میشه با چیزای کوچولو به خودمون حال خوب بدیم




امروز صبح رفتم باشگاه

با مربی پر انرژیمون یه عالمه خوشگذروندیم

بعدش هم اومدم دفتر و زنگ زدم به للی

بهتون گفتم اسم للی را تو گوشیم تغییر دادم به Lilo... لیلو...

lilo به معنی دوستی که ممکنه هر روز باهم حرف نزنید، همو نبینید، ولی وقتی کنار هم قرار میگیرید مثل روز اول باشید، همونقدر صمیمی و گرم که انگار هیچ فاصله ای بینمون نبوده...

بهتون گفته بودم اسم آقای دکتر را توی گوشیم از بهمن ماه سیو کردم «کاژه»

کاژه به معنی پناهگاه؛ اصطلاحا جایی یا کسی که آدم کنارش احساس آرامش و امنیت می‌کنه.

من واقعا با دیدن این واژه کردی فقط به یاد ایشون افتادم ...

بعد چند روز پیش خیلی اتفاقی با یه کلمه جدید روبرو شدم که دلم براش رفت ... nepenthe  ... نپنتی ...

حالا این نپتی در اساطیر یونان، دارویی که غم و غصه را از یاد انسان می برد و من حس کردم آقای دکتر همون دارو هست...

منم اسمش را تغییر دادم ... حالا توی گوشیم سیو شده به نپنتی


زنگ زدم به للی یا لیلوی عزیزم - اخه خونشون را جابجا کردن و یه جایی خیلی نزدیک به ما مستقر شدند

البته از قبل از عید همسرش یه جایی مشغول به کار شد و زندگیشون به لطف پروردگار یه حال و هوای تازه گرفت

الان هم للی داره دنبال کار میگرده

حالا بگذریم ...

زنگ زدم بهش و گفتم میخوام برم فلان جا کار بانکی دارم ولی زمان دارم که بعدش با هم یه کمی قدم بزنیم

گفت برای ظهر میخوام برم خونه ی مامانم و از اتفاق جایی که کار داشتم خیلی نزدیک خونه مامانش بود...

خلاصه که قرار گذاشتیم و الان یواش یواش بعد از پست یه کاری را مرتب میکنم و راه میفتم اون سمت ...




پ ن 1: دوباره میناکاری را شروع کردم و دیروز یه عالمه ماهی خوشگل کشیدم روی سفالها...

دلم تنگ شده بود برای طرح زدن و میناکاری


پ ن 2: خیلی آروم و لاک پشتی کتاب میخونم تازگیا

تو اهداف امسالم هست که یه کمی روی این موضوع کار کنم

قدیما یه جورایی کِرمِ کتاب بودم ....

حالا یه عالمه کتاب نخونده توی کتابخونه م هست

نظرات 8 + ارسال نظر
رسیدن دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 11:43

مبارکت باشه
منم ماگ و لیوان متنوع خیلی دوس دارم . امسال سه مدل خریدم البته فقط یکیش ۴۰۰ تومن بود بقیه زیر ۲۰۰ . کلا دوس دارم هی بخرم اما به زور جلو خودم میگیرم
آفرین به تو که همیشه انرژی مثبتی

مبارکت باشه این خوشگلای حال خوب کن
تو خودت منبع انرژی هستی دختر جان

ربولی حسن کور دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 15:50 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
این کاژه را ندیده بودم تا حالا واقعا گفته بودید؟

سلام جناب دکتر
بله... کاژه ... یکی از اون اسمایی که واقعا خوشم اومد

رضوان دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 18:14 http://nachagh.blogsky.comy

,,انرژی خوب داشتن تون عالیه.مبارک دستبند و بند عینک تون.خوش سلیقه ومهربون

ای جانم
پیشکش شما
قابلتون را نداره

رها دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 20:50

اگه حتی هیچکدوم از پیشنهاداتو عملی نکنم ولی از خوندنش لذت بردم

همین هم عالیه
همین که لحظه ای حس خوب گرفته باشیم... کنار هم ... با هم و به طور مشترک

Khatoon دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 23:33 https://memories-engineer.blogsky.com/

اصلا خود این پست اینقدر قشنگ‌بود که خودش یه هدیه محسوب میشه
ممنون از این حس قشنگی که بهم هدیه دادی

ای جانم
هدیه های کوچولو را نباید دست کم گرفت
به خصوص هدیه به خودمون
کاش همیشه بتونم حس های خوب بهتون هدیه بدم

متین سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1403 ساعت 08:32 https://matinzandy.blogsky.com/

چه حس خوبی داره این پست آخه چقدر ماهی شما دختر خوب

آخ که منم چقدر کتاب میخوندم چقدر پدرم از این موضوع عصبی میشد ،نه از کتاب خوندن از اینکه اصلا و ابدا استراحت نمیکردم وقتی کتابی دست میگرفتم نه خواب داشتم نه خوراک تا کتاب تموم بشه یه بار با داد و بیداد چراغ اتاقمو خاموش کرد که مثلا بخوابم و رفت منم رفتم زیر پتو با چراغ قوه ( اون زمان هنوز موبایل فقط مصرف تماس داشت) هیچی دیگه لو رفتم با عصبانیت پتو کشید کنار گفت دختر کور میشی بلند شو درست بخون چموش

خدا رحمتش کنه رفیقی بود و عشقی یادش خیر

ای جانم
خدا رحمت کنه پدرجانتون را
خداوند همه ی پدرهای آسمانی را بیامرزه ...انشاله که جایگاهشون بهشت باشه
منم یادم هست که یه موبایل کوچولو داشتم که میشد روش فایل کتاب ریخت... از اون فسقلیا بود ولی باهاش شبا تا دیروقت کتاب میخوندم ... کتابهای طولانی مثل اسکارلت را با همون موبایل خوندم ... یادش بخیر
واقعا چقدر اون موقع ها کتاب خوندن بهم حال خوب میداد
بازم خدا رفتگانمون را بیامرزه

مهردخت سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1403 ساعت 09:42

ممنون تیلوی مهربان که حال خوب و سرزندگی رو انتشار میدی. الهی همیشه حال دلت خوش باشه

ای جانم
دوست دارم وقتی خودم دارم برای حال خوب تلاش میکنم دوستام هم حال خوب داشته باشن

مادر خونه چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 ساعت 10:23

چه حس خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد