روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

هیچ عذری پذیرفته نیست...

سلام

روزگارتون عسل

کاش الان میگفتم همه چی گل و بلبل شده

کاش رفته بودم سفر

کاش قرارهای عاشقانه داشتم و هزاران کاش دیگه

اما همه کارهام بهم ریخته

دستگاه اصلی دفترم وسط تمام کارها یهو از کار وایساد

نزدیک بیست میلیون مجبور به خرید دستگاه شدم

خواهرم همچنان خونه ی ماست و هیچ خبر امیدوار کننده ای نیست

دیشب بدون هیچ دلیلی از شدت استرس و غصه بیهوش شدم و همچنان بدحالم

ولی این تیلویی نیست که بیاد و تو وبلاگی که بینهایت دوستش دارهحرف بزنه

برای همین بیرنگ شدم

رفتم چون این تیلوی این وبلاگ نبود

اما خیلی زود برمیگردم

چون مثل همیشه هر دردی که منو نکشه منو قوی تر میکنه

از وسط این آتیشیه ققنوس بیرون میاد

من تیلوی شاد و پر انرژیم

نیاید این شکلی بیام اینجا

معذرت اگه نگران شدین

معذرت اگه نارفیقی کردم

معذرت

اما من ب تک تک شماها دلخوشم

پس بهم وقت بدین

وقت بدین تا با حال تازه تری برگردم




وقتی برگردم از روزهای سختم میگم

از مشکلات زیاد

اما من قوی و دلخوش میام پیشتون و میدونم شماها اینقدر همدل هستید که درکم کنین

متشکرم