روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

سه شنبه نوشت...

سلام به همه دوستای عزیزم

امروز خوبم

انگار سرما خوردگی رخت بسته و رفته

صبحم را با پیاده روی اجباری شروع کردم ... عالی بود

اجباری از اون لحاظ که وقتی رسیدم دفتر برق قطع بود و دربهای اینجا هم که برقی و هورا

بزن بریم پیاده روی....

هنوز ته مونده سرما خوردگی بود و زیاد حال نداشتم و آروم آروم یکساعتی قدم زدم و برگشتم ...

داره کم کم سر و کارم شلوغتر میشه هرچی به مهر ماه نزدیک تر بشیم هم ادامه پیدا میکنه.... انشاله

حالم خوبه

احوالم خوبه

نانا هم همچنان درگیر




پ ن: میخوام از تبسم خانوم جان : ) اجازه بگیرم و منم هرازگاهی برای نانام نامه بنویسم

پ ن2 : دلم عاشقانه میخواد

پ ن 3 : شهریور منو رنج میده، اما به روی خودم نمیارم (شاید یه موقعی بگم چه زخمی خوردم توی شهریور، زخمی به عمق یک عمر)


نظرات 1 + ارسال نظر
تبسم سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 22:02 http://tabasomshadi.blogsky.com

:))
تو شهرزاد هزار و یک بوسه عشق هستی عزیزم.
من داستان خودم و موفرفری ام رو می گم.
تو هم با نانای عزیزت بیا و اینجا حرف بزن.

نوشتن فقط سبکت نمی کنه. مطمن باش نوشتن به ذهنت نظم میده و بهترین راهنمات هست. قوی ترت می کنه و دید روشنتری رو بهت میده.

:) اخه من به دخمل به این نازی چی بگم.
مگر من از جودی ابوت اجازه گرفتم که برای موفرفری نامه نوشتم.
همه دخترا احتیاج دارن برای بابا لنگ درازها و موفرفری هاشون و نانا هاشون نامه بنویسند.

:***** بوس به صورت ماهت عزیزم

سلام
مطمینم که خدا از وسط قصه ها تو برای من فرستاده
چقدر خوبی
ولی من عاشق مدل حرف زدن تو و موفرفریتم
اجازه میگیرم تا کنار تو دوست خوبم نامه نوشتن را یاد بگیرم
ممنون که هستی
منتظر رسیدن لحظه ی بینظیر اجابتت هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد