روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

گزارش چالش ترک عادت های بد...

سلام دوباره

خوبین؟

چالشم به خوبی روزهای قبلش نبود

گند نزدم به همه چی... همه چی را خراب نکردم ... اما عین قبل هم پیش نرفتم

شاید خطاهایی که کردم قابل چشم پوشی باشن... شاید هم شما بگین نه

اما من که میدونم کجا بودیم و به کجا رسیدیم بهتون میگم قابل چشم پوشیه

فقط نیاز به کمی بازنگری... دقت و پشتکار داره

من هم میتونم مطالب موجود را بازنگری کنم و دستام را به آرامش دعوت کنم

هم میتونم با دقت بیشتری به موضوع دقیق بشم

هم در خودم پیشتکار ادامه را میبینم


شماها بهم انرژی بدین... منم سعی خودم را میگنم

نمیدونم لحظه های سختی را گذروندم

یا اینقدر در لحظه ها غرق بودم که خیلی چیزها یادم رفت

بهر حال چالش را ادامه میدم

هرچند سخت

هرچند حتی غیرممکن

اما برای من همه چیز امکان پذیره...چون میخوام....

چالش عادت های ما...

سلام دوباره

فردا چالش ما یک ماهه میشه

دلم میخواد همه کسایی که یک چالشی را با جرقه ی اینجا شروع کردن بیان و بنویسن

من که عالی پیش رفتم

شاید در حد سه چهارشاخه در ناخودآگاه افکارم....

اما در کل عالی پیش رفتم

اصلا ناامید نشدم... کلافه شدم ... روزهای اول به مرز جنون رسیدم

ولی حالا یواش یواش انگار دارم اصلا وجودش را فراموش میکنم

سعی کردم عوامل مسبب را از خودم به کلی دور کنم

من اگه شبها بیدار بمونم و عصبی باشم به شدت موهام را اذیت میکنم

و حالا دیگه اجازه نمیدم شبها بیدار بمونم

خسته و هلاک میرم به رختخواب و سریع میخوابم...

با توجه به برنامه های آقای دکتر من شبهای زیادی را منتظر ایشون بیدار بودم .... عصبی و کلافه میشدم...

اما حالا دیگه منتظر نمی مانم

لابلای کارهاشون سر شب باهاشون حرف میزنم و بعد هم میخوابم

اگه بیان و خیلی دلتنگم باشن که بیدارم میکنن و میشینیم حرف میزنیم و بعدش دوباره میخوابیم

اگه من زیادی دلتنگ باشم که با بیدار موندن عصبی نمیشم و با میل بیدار میمانم...

و این شد که فعلا چالشم خوب پیش رفته


از قطره آیروکس استفاده میکنم

خیلی از قسمتها در حال ترمیم هست..

بهرحال با اون بلایی که من سر این موها آوردم ، زمان بیشتری نیاز هست که طبیعی بشه

اما............. خدا را سپاس

اوضاعم خیلی خیلی بهتره

امروز به خودم یک رنگ موی تازه هدیه دادم که فردا در یک ماهگی چالشم بزنم به موهام...

حالا شایدم نزنم... ولی خریدم که یادم بمونه...



شماها در چه حال هستید؟

همه چیز خوبه؟

همه چیز مرتبه؟

تونستید به خوبی ادامه بدین؟

اینو باید مینوشتم

سلام

امروز از ظهر که ناهار خوردم دارم دفترم را به شدت تمیز میکنم

حرفی که باید میزدم این بود

من هروقت دفتر را جارو میزنم

زیر پای من و میز من ... اون قسمتی که من مینشستم

همیشه پر از مو بود....

هیچ وقت بهش دقت نمیکردم

همیشه جارو میکردم و عادی از کنارش میگذشتم

امروز ... در روز نهم از چالش... هیچ مویی روی زمین زیر پای من نبود...

من توی دفتر کارم هم ریز ریز بدون اینکه خودم بهش دقت کنم موهام را آزار میدادم...



من امروز که دفتر را جارو زدم حتی یک شاخه مو  روی زمین زیر میزم ندیدم

من دارم موفق میشم...

من دارم با تمام قوا با این عادت وحشتناک مبارزه میکنم


عزیزایی که توی چالش بودین... عزیزایی که خاموشین و آروم با خودتون قول دادین

بیاین حرف بزنین

بیاین بگین که شماها هم مثل من دارین پیشرفت میکنین

بیاین بگین که به خاطر قول دسته جمعی و خجالت از اینکه بیام شما را ناامید کنم دارم موفق میشم

دارم قدم قدم میرم جلو...

من میتونم


یکی از سخت ترین روزهای چالش

سلام

با تبلت پست گذاشتن از کارهای مورد علاقه من نیست

اما 

امروز برام روز سختی بود...

خواهرم به خاطر تغییر روحیه ی من از صبح زود با نون بربری اومد سراغم

بعدشم با مغز بادوم و خواهر رفتیم بیرون

اومدیم خونه آبگوشت مامان پز خوردیم

گفتیم

خندیدیم

شب برای همه پیتزا پختم

همه کنارهم خوب بودیم

اما.....

امروز برای من روز سختی بود

هزاران بار دستام ب سمت موهام رفت و کنترلش کردم

حتی ی دونه خطا هم نداشتم

اما خیلی سخت و از بعدازظهر به شدت بدخلق شده بودم

لبخند زدم

سعی کردم آروم باشم

اما درونم غوغا بود

اما من قول داذم

چابش ایندفعه را ب خاطر یه سری دوست که با هم داریم انجام میدیم جدی تر میگیرم

اما امروز برام روز سختی بود




پ ن ۱: غلط هام را ببخشید با تبلت نوشتن برام سخته و ویرایش سخت تر

چالش عادت های ما...

سلام

باید بگم که اولین روز را خیلی بهتر از اون چیزی که فکر میکردم سپری کردم

تازه برای رفع بهتر مشکل از قطره ی ایروکس هم برای تقویت موهام استفاده کردم

یک شب ایروکس میزنم ... یک شب روغن کرچک

باشد که رستگار شویم


سارا... ترک ناخن جویدن

تیلوتیلو... ترک مو کندن

حسین آقا... ترک ناخن جویدن

شاذه ... ترک پرخوری

نازلی...ترک فکر کردن به کسی که نباید

آذر جون ترک عادت میوه نخوردن در طول روز

دختر شیرازی چای خوردن - شب دیر خوابیدن

صبا .... ترک ناخن جویدن و کندن موهای ابرو و مژه


چالش از دیروز شروع شده ... امیدوارم شما هم موفق باشید



خب میرسیم به اتفاق امروز صبح

وارد دفتر شدم و یک سوسک خیلی خیلی بزرگ ایستاده بود کنار دستگاه پرینتر

خب من باید چیکار کنم؟؟؟؟

بدوبدو رفتم سروقت سوپر همسایه یه نگاهی کردم دیدم عروسش و همسرش هم داخل سوپر هستند

سلام کردم

به عروسش گفتم : ببخشید یه سوسک بزرگ تو دفتر من هست و من میترسم ... ممکنه ...

گفت: من از سوسک به شدت میترسم

رو کرد به مادرشوهرش و گفت : مادرجون ایشون از سوسک میترسه میشه برین سوسک داخل دفترشون را بکشید

اون خانوم مسن هست ... ولی قبول کرد

اومد دفتر

منم جارو را دادم بهشون

ایشون هم لطف کردن زدن کنار سوسکه و سوسکه هم فرار کرد و رفت زیر دستگاه .... خسته نباشید

خب ایشون رفتن و من موندم و یک سوسک زیر دستگاه

سریع زنگ زدم آقای دکتر

گفتم من برمیگردم میرم خونه و با پدرجان میام

من میترسم

آقای دکتر: زشته... اون سوسک یک هزارم تو هم وزن نداره... یه چیزی بزن روش میمیره...

من نمیتونم

در این حین یهو سوسکه پرواز کرد و رفت نشست یه جایی نزدیک میز من

وای باورتون نمیشه که تمام تنم داشت میلرزید

جیغ زدم و به آقای دکتر گفتم الان یه پسر توی کوچه اس از اون میخوام بیاد و یه فکری به حال این سوسک بکنه

حالا آقای دکتر غیرتی شده و به هیچ عنوان اجازه نمیده من با این حال و جیغ جیغ برم سراغ پسره تو کوچه

ای خدا

از صدای جیغ و داد من ... خانم همسایه که در جریان ماجرا بود و خودش سوسک را فراری داده بود، اومد

گفت : چیه جیغ میزنی؟؟

گفتم : سوسکه اونجاست و پرواز میکنه

گفت: یه دمپایی بده به من.... نه جارو....

منم دمپایی را در اختیارش گذاشتم و اینبار یه طوری زد که سوسکه افتاد داخل یکی از جعبه های میز... خودش جعبه را برداشت و درش را بست و گفت الان میندازمش بیرون... نزدیک در که رسید سوسکه پرواز کرد و خدا را شکر رفت بیرون....

دیگه نفهمیدم چطوری خانومه را بیرون کردم

چطوری در را بستم

و ....

آقای دکتر در تمام این جریان پشت خط بودن...

گفتن: چالش مربوط به موهات را تمام کن که بعدش باید بری و بر این ترس مسخره غلبه کنی... و من تو افق محو شدم




صبح ساعت هفت و نیم رسیدم دفتر

تا دقیقه نه و چهل و پنج دقیقه با تلفن داشتم با آقای دکتر حرف میزدم

الانم که دارم پست مینویسم...

یه عالمه کار هم تلنبار شده....




پ ن 1 : زیباترین جمله ای که با سرچ اون به من رسیدن :

دیشب نه پریشب ببخشید پس پریشب دو تا دختر قرتی

دعوت به چالش ترک عادت های بد

سلام

سارا جون دوست خوبم امروز کلی بهم انگیزه داد

و با هم قرارمدارهای خوبی گذاشتیم

ما هرکدام دارای یک سری عادتهای بد هستیم

حالا در بعضی این عادتها شدید تر هست و تبدیل به یک مدل بیماری میشه

در بعضی خفیف تره و فقط خودشون را آزار میده

تصمیم گرفتیم فعلا در یک قراریک ماهه با عادتهامون به هر شکلی که شده مبارزه کنیم

اگه عادت بدی دارین و دوست دارین با ما شروع کنین .... بسم اله

از امروز فعلا در ماه اول یک عادت را کنار میزاریم

هرچی که باشه....



پ ن 1 : من میخوام با بیماریم مبارزه کنم

پ ن 2 : سالهای درازی هست که دچار هستم

پ ن 3 : اگه دوست داشتین بنویسین چه چیزی را میخواین ترک کنید و گزارشش را توی وبلاگتون یا اینجا بنویسین

پ ن 4 : شاید دسته جمعی موفق تر باشیم

پ ن 5 : عایا ترک عادت موجب مرض خواهد بود؟