روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

گزارش کامل غیبت

سلام

میدونم خیلی زیاد و بی دلیل نبودم

اما خب آدمیزاد است دیگر ، گاهی دلش میخواهد نباشد

اول بگم که بابا و مامان با خواهر کوچیکه و شوهرش و اون مغزبادوم خوشمزه رفتن مشهد....

الهی هرکی دلش میخواد زوده زود نصیبش بشه

خب از سه شنبه صبح که مامان اینا از خونه رفتن بیرون ، من و اونیکی خواهر و للی (دوست جونم) رفتیم دنبال خرید

یه عالمه خرید کردیم

برای خودم پالتو  (سرمه ای) - شلوار (سرمه ای) - شال (زرد) - چکمه (مشکی)  - کیف (زرد) خریدم

برای مامانم هم یک روسری خوشگل خریدم

برای مغز بادوم هم یک انگشتر

بعد ناهار اومدیم دفتر و  تا شب سه تایی حسابی خوش گذروندیم....


روز بعدش چهارشنبه

قرار شد نانا بیاد پیشم

یه عالمه آشپزی کردم و چیز میزای خوشمزه درست کردم

روز بی نظیری بود... عسل بود.... روز من بود

شبش هم با خواهر جون رفتیم ، هایپر نگین و یه عالمه خرید ، برای مغز بادوم هم یک سری عروسک اسمورفی خریدم


روز پنجشنبه

صبح اومدم دفتر و یه سرو سامانی به کارهام دادم

بعد ازظهر با خواهر جون و شوهرش قرار گذاشتیم و رفتیم میدان امام

آش رشته پخته بود و چای و ....


روز جمعه

خواهر جون من و داداش را برای ناهار دعوت کرد پیتزا

از صبح که بیدار شدم افتادم به جون خونه

بشور و بساب تا نزدیک ظهر

برای ظهر هم آماده شدیم و رفتیم  خوشگذرونی

بعدش هم اومدیم خونه و حسابی خوابیدیم و تا آخر شب با هم بودیم


روز شنبه

همش را دفتر بودم و حسابی کار کردم

للی هم از وقت ناهار اومد پبشم و حسابی حرف زدیم


روز یکشنبه

خواهر ناهار درست کرد و اومد پیشم

للی هم اومد

با هم ناهار خوردیم و حسابی دخترونه حرف زدیم

و آخر شب که مسافرامون برگشتن....


و من الان اینجام ، با یه عالمه خوشگذرونی...


پ ن 1 : همه روزهام عالی بود ، ولی روزهای بودن نانا برای من غیرقابل توصیف هستند....

پ ن 2 : چند روزه فقط دارم آهنگ یار - فرامز اصلانی را گوش میدم  ...

پ ن 3 : سوغاتیهای خوشگل خوشگل برام آوردن...

پ ن 4 : وقتی کسی برای گفتن یه شب بخیر بخاطر تو ، ساعتهای زیادی منتظر میمونه... یعنی خیییییییییلی دوستت داره......