روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

امروزانه

سلام

روزتون بهاری



تو دفتر نشستم ...

هیچ ماشینی از کوچه عبور نمیکنه...

هیچ صدایی نمیاد

دو گنجشک روی درخت بازی میکنند و اونقدر از بهار مستند که انگار کل دنیا ماله اونهاست

سعی میکنم یه سر و سامانی به کارها بدم

سعی میکنم فکرم را به چیزهای خوب متمرکز کنم

سعی میکنم آیه هایی که دوست دارم را مزمزه کنم

یک شکلات خوری خوشرنگ میناکاری که از خواهر عیدی گرفتم را پر از گز کردم و گذاشتم روی میز

بیشتر از مزه ش، از منظره ی خوشگلی که داره لذت میبرم

دلم میخواد یک دوست یک دفترچه ی خوشگل بهم هدیه کنه

دلم میخواد هدیه های کوچولو بخرم و راه بیفتم توی بهار...

اولین کسی که لبخند زد ، یک جغت جوراب گل گلی بهش هدیه بدم

به دومین لبخند یک لاک صورتی

به سومین لبخند روان نویس بنفش

به چهارمی...

و اونقدر لبخند بزنم که یادم بره اخم هام اونقدر گره خورده که اصلا باز شدنش ناممکن به نظر میاد

دل به هول همه چی هستم... دل به هول لحظه هایی که انگار زیاد هم مهربان نیستند

این روزها خیلی کلمات در من فوران میکنند... سعی میکنم روی کاغذ بنویسم و مچاله کنم

نمیخوام چشمها و نگاه شما را آزار بدم



پ ن : بهار زیبایی های خودش را داره و من هنوز قادرم زیبایی ها را ببینم

پ ن 2: دنیا هنوز برام جذابیت های خودش را داره

پ ن 3: هنوز برای دوست داشتن و عاشق بودن و مهربونی دلیل دارم


نظرات 8 + ارسال نظر
بهار شیراز چهارشنبه 15 فروردین 1397 ساعت 12:53

سلاممممممممممم...
پست عاشقانه میخوام ...زود باش دختر
اون صدای قشنگت...چه روز خوبی رو انتخاب کرده بودی برای تماس ...عزیزکممممممممم

سلام عزیزدلم
عاشقانه هام در کمرنگترین روزگار خودشون به سر میبرن
من عاشق لهجه ت و انرژی حرف زدنت هستم

هفت مین چهارشنبه 15 فروردین 1397 ساعت 12:59

سلام تیلو جان روزهات رنگی رنگی ، نادیا یکی از دوستای خودمه و چند سالی با یه پسری بود و پسره ازدواج کرد .

سلام به روی ماهت
ای بابا
خیلی براش ناراحت شدم
شاید اشتباه فکر کردم... چون دوجای دیگه هم غمخواری با نادیا را دیدم ...

پریسا چهارشنبه 15 فروردین 1397 ساعت 13:45

سلام عزیزم سال نو با تاخیر مبارک.
امیدوارم امسال بهترین و زیباترین لحظه ها و عاشقانه ها برات رقم بخوره.

سلام عزیزدلم
همه ی روزگارت شیرین و مبارک
متشکرم از دعای زیبات

گندم چهارشنبه 15 فروردین 1397 ساعت 16:13

امیدوارم بقیه لحظه های سال جدید برات پر از شادی باشن

الهی آمین
منم همین آرزو را برای شما دارم

نل پنج‌شنبه 16 فروردین 1397 ساعت 15:17

دخترک تیلویی خوبی؟؟
سرحالی؟؟
قلم بزن..بنویس...چشممون رو روشن کن هرروز عزیزم

سلام نل عزیزم
نه خوب نیستم
چشمای من به محبت شماها روشنه
ببخشید که این روزهای بهاری... شیرین و پرشور نیستم

رافائل پنج‌شنبه 16 فروردین 1397 ساعت 21:19 http://raphaeletanha.blogsky.com

سلام تیلو جان.
خدا مادر مادربزرگ رو بیامرزه! روحشون شاد!
جز دعا برای بهتر شدن شرایط کاری از دستم بر نمیاد.
مراقب خودت باش عزیزم.

سلام دختر خوب
متشکرم
دعا بهترین کاری هست که میشه در حق همدیگه انجام بدیم
من یک دنیا ازت متشکرم

رسیدن جمعه 17 فروردین 1397 ساعت 10:21

همیشه تا یکی از دوستای عزیزم میگه فلان چی دوس دارم میرم و براش میخرم و با مناسبت یا بی مناسبت بش کادو میدم . دیروز رفته بودم خرید فروشگاه . خانم حسابدار گفت چی میخوای بپزی با این خوشمزه ها گفتم نون خامه ای و اسنک . خندید و با ذوق گفت به به نوش جان. دلم خواست خونه مون نزدیک بود که اگه شده یه تکه بش بدم اما دلش نکشه. حالا دلم خواست نزدیک بودم و زود اون دفترچه خوشکل رو برات کادو میاوردم. زندگی برای من فقط شده لذت دوستانه هام . فقط دوستام چه مجازی چه حقیقی. خوش به حالت که بلدی که از غصه ت ننویسی. منم به سختی پوست کندن و به سختی زاییدن یه مادر دارم سعی میکنم به حال عادی برگردم و تو مرداب نمونم. خدا کمک مون کنه . مراقب سلامتیت باش . سلامتی ای که خیلی سعی کردی و چالش گرفتی که به ثبات و حال بهتر برسونیش. زحمتت هدر نره 95424

چقدر تو مهربونی
من لابلای همه کلماتت محبت را حس میکنم
الهی هرچی میخوای خدای مهربون بهت بده

نازلی یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 09:19 http://www.n-nikan.blogsky.com

تیلو عزیزم خیلی ناراحت شدم
انگار تو هم عید سختی داشتی
امیدوارم به زودی خورشید آرامش به دل مهربون تو و خانواده ات بتابه

نمیخوام ناراحتتون کنم
از ناراحتیتون ناراحت میشم و دوست ندارم عامل غصه ی دوستام باشم
عید سختی بود اما گذشت .... راضی هستم به رضای پروردگار
ممنونم
از دعاهای خوبت ممنونم
منم برات آرزوهای خوب دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد