روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ریا؟؟؟؟

از عصبانیت دارم با تبلت پست میزارم

نشستم جلوی تلویزیون

برنامه نزدیکه افطار شبکه اصفهان ، برای آزادی زندانیان فعالیت میکنه

آدمی را معرفی میکنه که یکی از برجسته ترین خیرین هستن، کلی عنوان با خودش یدک میکشه، جای مهر روی پیشونیش خودنمایی میکنه و....

و این آدم را من به خوبی از میشناسم

که چقدر آدم کثیفی هست

چقدر بیت المال را به میل خودش جابجا میکنه

چقدر کارهای غیرقانونی میکنه

و به طور مستقیم در بر باد دادن سالهای جوانی تیلو دست داشته.....

حالا دیگه اشک نمیریزم جلوی برنامه ی روحانی و عاطفی ....

حالا حس میکنم چقدر میتونیم ما آدمها ریاکار باشیم

کاش ب جای فعالیتهای اینچنینی به حق الناسهایی که بر گردنمون هست فکر کنیم

کاش.....







پ ن ۱ : زیادی احساساتی شدم، هرچیزی جای خودش را داره

پ ن ۲: قضاوت کردن کار من نیست... پس حق قضاوت ندارم

پ ن ۳: گاهی از خشم لبریز میشم

پ ن ۴: شاید توبه کرده

پ ن۵ : حتی اگه توبه کرده حق من بر گردنشه

نظرات 5 + ارسال نظر
دل آرام پنج‌شنبه 25 خرداد 1396 ساعت 21:11

متاسفانه کم نیستن این آدما

اذر جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 08:33 http://azar1394.blogfa.com

حستو درک میکنم ..وقتی ی مسئول استانی تو شبکه استانی چقد تحویلش گرفته بودن ولی من میدونستم ادم نکبتیه اعصابم خرد میشد ..یهو شبکه عوض میکردم با اینکه بقیه داشتن نگاه میکردن ِِ
بحث قضاوت نیست چون کارهاشون عیانه ولی بقیه سکوت میکنن

بقیه هم سکوت میکنن... هم تازه تشویق و تکریم

دلژین جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 11:20 http://delzhin.blog.ir

ادم ها اونقدر سخت تغییر میکنن که گاهی فکر اینکه شاید توبه کرده برامون خیلی سخت میشه و همون ادم سابق میبینیمش...
هوووف

توبه کردن مستلزم جبران نیست؟
من که جبرانی ندیدم

الی جمعه 26 خرداد 1396 ساعت 14:59 http://elhamsculptor.blogsky.com/

توبه مال خداست جلوی خداست حقی که از ما خوردن و جوونی که هدر دادن که توبه نداره! غلط کردن که هدر دادن
خوب کاری کردی عصبانی شدی کار خوبی کردی ثضاوت کردی کار بهتری کردی که اصلن نبخشیدی
قرار نیست همه سال بزنن ادمو له کنن بعد توی یک شب بخشیده شن!
والااااا


خب ما هم آدمیزاد هستیم... بالاخره گاهی نمیتونیم ببخشیم
مرسی که درکم کردی

امیر شنبه 27 خرداد 1396 ساعت 11:58

به یاد خدا
دوستان می گویند در شهر تاجر پول داری بود که به هیچ کس کمک نمی کرد و در عوض قصابی بود که به همه گوشت رایگان می داد و مردم چشم دیدن تاجر را نداشتند و تا اینکه تاجر مرد و مردم بدون رغبت اونو خاک کردن و بدون فاتحه و مراسم ختم کارش تمام شد روز بعد که مردم رفتند از قصاب گوشت بگیرند به کسی گوشت نداد و گفت اونی که پول گوشت را میداد دیروز مرد.
حالا کو کسی که مثل تاجر مخفیانه کار خیر کند. من با موردی مثل شما خیلی برخورد کرده ام. و میدونم وقتی ادم اینا را می بینه چه حس و حالی داره .
اینان از خدافقط خانه کعبه را می بینند و خدا هم غایب است. بقول حسین پناهی خدا در دست های ترک خورده مادرم است نه در خانه گچی کعبه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد