روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

امروزم

سلام

عصرتون عسل

امیدوارم امروزتون پر از خبرهای خوب بوده باشه


اول از همه تون میخوام برای پدر یکی از دوستای وبلاگیمون که به شدت مریض هستن و تومور مغزی دارن دعا کنید

اگه چندتایی صلوات هم بفرستید برای سلامتیشون ممنون میشم


دوم ازتون میخوام برای للی دعا کنید

هرچی گفتم به حرفم گوش نکرد و الان سرش به سنگ خورده

خیلی محکم سرش به سنگ خورده

اشکهاش دلم را آتیش میزنه

امروز ظهر به دیدنم اومد

حال و روزش خیلی بد بود...

داشت بازم کارهایی میکرد که با همشون مخالفم من....


میدونید که جمعه یک افطاری بزرگ داریم... همه فامیل

تصمیم گرفتیم همه خوردنی ها را خودمون بپزیم... خدا رحم کنه

غذای خونگی خوشمزه و پر از مهربونی ، انگار به مهمان ها حس بهتری میده



داداشم برای کارهای بورس سال دومش نیاز به یه سری مدارک  از ایران داره

که باید بدیم دارالترجمه رسمی قوه قضاییه

نوبتهای خیلی خیلی دوری بهمون دادن

کسی از این دارالترجمه های قوه قضاییه... که مورد تایید کنسولگری ایتالیا باشن ، آشنا نداره کمک کنه به من؟




پ ن 1 : خودکاری که معمولا هر روز باهاش چیز مینویسید چه رنگیه؟

پ ن 2: کفش تابستونی میپوشید؟ بدون جوراب؟

پ ن 3 : شماها هم مثل من خیلی خیلی عاشق زولبیا بامیه هستید و این روزها به عذاب وجدان توجه نمیکنید و یه عالمه زولبیا بامیه میخورید؟

پ ن 4 : دوستم چند تا آهنگ خوشگل بهم داده که دارم پشت سر هم هی گوش میدم...


نظرات 5 + ارسال نظر
رز سه‌شنبه 16 خرداد 1396 ساعت 19:26 http://rozshop.blogsky.com/

سلام دعامی کنم

مرسی که اینهمه خوبی

دل آرام سه‌شنبه 16 خرداد 1396 ساعت 20:51

ایشالا للی راهش رو پیدا کنه
سلام خانم

سلام به روی ماهت
ان شاء الله

سعید چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت 08:53 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام به روی ماه دختر عمو جانم
خوبی؟
ممنون از محبتت این عکسا مال چند سال پیشه که اصفهان رفته بودم و شیراز
اصفهان تقریبا هر سال میرفتم
خودکار من معمولا آبیه
منم کفش صندل می پوشم البته با جوراب
من که عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشققققققققققق زولبیا بامیه هستم اتفاقا همسایه مغازه ما یه شیرینی پزی هست
چیزی خواستی بگو دختر عمو سه سوته میارم برات

سلام به روی ماه و خورشیدی شما
ممنون
دیدم اصفهان عکس گرفته بودین

شما لطف دارین.. ازتون ممنون

میترا چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت 09:20

من صندل بدون جوراب میپوشم و خودکارم ابیه
عاشق زولبیا بامیه هستم ولی الان چون حامله ام حالمو بد میکنه
عاشق مهمونی رفتن و مهمونی دادنم
انشالله افطاریتون قبول باشه عزیزم

به به مامان تازه....
ان شاء الله که خودت و نی نی جونت هر دو سلامت باشین

امیر چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت 09:38 http://balot1395.blogfa.com

سلام
من الان که صبح است دارم کامنت میزارم :
نوشتین عصرتان عسل : از آنجایی که من آدم قانعی هستم به جای مربا هم باشه راضی هستم . و عصر و صبح شما و همه دوستان وبلاگی و غیر وبلاگی مجازی و غیر مجازی سرشار از عسل ناب سبلان. انشالله که بابای دوستتان شفا پیدا کند و برای شفای ایشان هفت بار امن یجیب می خونم و صد و یک صلوات می فرستم و از خدا می خوام که به یمن میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی که ولادتش دو سه روز دیگه است این بابا هم شفا پیدا کند.

للی را نمیدونم کی هست ولی زیاد اسمش را تو وبلاگتون دیدم حالا هر کسی هست انشالله که راه صحیح را پیدا کرده و قبل از اینکه کارش به جای باریک بکشه خودش مشکلش را حل نماید.

در مورد افطاری دادن اگه شوق و اشتیاق داشته باشید آماده کردن افطاری به هر تعداد نه تنها سخت و مشکل نیست بلکه بسیار خوشایند و دوست داشتنی هست. و چه خوب است هر چند وقت با بهانه و یا بی بهانه دور همی ها باشد و از حال هم باخبر باشید این کار دلها را به هم نزدیک می کند و سبب صمیمیت می شود. و کاری است خدا پسندانه .

خودکار من معمولا ابی است که و سعی می کنم که خودکارم خوش فرم و خوش رنگ و روان بنویسد . خودکاری که همیشه همراه دارم معمولا گرانتر و خوش فرم تر از خودکاری است که هنگام کار استفاده می کنم و اینو هم بگم چندین بار هم ازم گرفته اند و دیگه پس نداده اند گاهی یادم رفته بگیرم و گاهی تو رودرواسی گیر کردم و گاهی هم اونا با پر رویی برداشته اند و گفتند چه خودکار قشنگی و بعد هم اونو گذاشتند تو جیبشون و .... ولی من جدیدا هر کس خودکار لازم داره بنویسه درخودکار را بر میدارم و بعد خودکار میدم کارش که تمام شد میگم یا خودکارو بده یا درش را هم بگیر که اونا دیگه روشون نمیشه و خودکار را پس می دهند.

من قبلا می پوشیدم ولی دوسال اخیر نه بیشتر کفش معمولی می پوشم و همیشه هم با جوراب (چند سال پیش ظهر تابستان خونه بودم کاری پیش امد که باید می رفتم بیرون با غجله کفش پوشیدم بدون جوراب که برم بیرون بابام با صدای بلند سرم داد کشید بدون جوراب میخای بری بیرون که من علیرغم عجله ای که داشتم برگشتم جوراب پوشیدم و رفتم)

من زولبیا وبامیه خصوصا بامیه دوست دارم اما به دلیل اینکه قندم در لب مرز هست جرات خوردن زیاد را ندارم و گاهیی دزدکی دو سه تایی بامیه می خورم.

من شبا موقع خواب و زدن هندزفری معمولا به خواب میرم و گاهی هم راید گوش میدم و خوابم میبره ....

ببخشید اگه طولانی شد.

سلام
ممنون از اینکه برای سلامتی پدر دوستم صلوات میفرستید

للی را هم هزار دفعه تا حالا معرفی کردم

برای افطاری هم واقعا دوست دارم مهمانی اونم از نوع افطاری را و با دل جون همه کار خواهم کرد

دقت کردین همه خودکارشون آبیه

خب حرف پدر را نمیشه زمین گذاشت... و البته که یاد و خاطرشون گرامی

من که اصلا قند را چک نمیکنم و حسابی هم زولبیا و بامیه میخورم

هندزفری به گوش آسیب میزنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد