روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

مشتری مداری

دختر خاله م گفت فلان جا یه مغازه زدن به اسم 20

همه اجناسش را میده 20 هزارتومان

خودش هم یه پانچوی خوشگل ازش خریده بود

من از پانچ خوشم اومد

گفتم بریم منم یکی بگیرم

من و دختر خاله م و یکی از خواهرام رفتیم

دم در مغازه صف بود به چه طویلی..............

پشیمون شدم ...

دخترخالم گفت : طول نمیکشه ... تا اینجا اومدی بیا یه نگاه بنداز

تو صف ایستادیم

تقریبا نیم ساعت

بعد از نیم ساعت نزدیک به بیست نفر را میفرستاد بیرون... دوباره در را باز میکرد بیست نفر میرفتن داخل

به هزار فشار و هل دادن و زور و جیغ ... یهو دیدم وسط فروشگاهم ... من و خواهرم به داخل پرتاب شدیم و دختر خاله بیرون موند

از آقایی که پشت در بود خواهش کردم: آقا اگه ممکنه اجازه بدین دختر خاله ی من بیاد داخل ما سه تا باهم میخواستیم خرید کنیم

(خب قانون نیست که حالا نشه یه نفر دیگه هم وارد بشه)

گفت یه هیچ عنوان و یه دفعه یه خانومی با عجله پرید جلو.. خانوم اینجا حرف اضافه بزنی بیرونت میکنما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من یه نگاهی به اطرافم کردم ... اصلا باورم نشد با منه....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه خانوم از پشت سر من شروع کرد که خانوم مودب باش... این چه مدل حرف زدنه... ما مشتری هستیم... شما باید با ما خیلی مودبانه و خوب برخورد کنی... و خانوم فروشنده با پرخاشگری تمام گفت: شما یه مشت روانی هستین ... برو بیرون... عوضیا... شماها به ما محتاجین...

باورتون نمیشه که من کلا انگشت به دهان مونده بودم

از در خروج با خواهرم اومدم بیرون

دختر خاله م را صدا زدم

گفتم من اصلا پانچ نمیخوام

بیا بریم

چقدر بعضی از افراد داغوننن......




من آدم بی ادب و بی منطق ببینم اصلا دهن به دهنش نمیدم

جواب آدمهای ابله را هم نمیدم

ولی این رفتار واقعا وحشتناک بود


باورتون نمیشه هنوز بهش فکر میکنم مغزم هنگ میکنه

نظرات 17 + ارسال نظر
دل آرام شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 14:49

چه بی ادب

خیلی
وحشتناک بود
هنوز یادم میاد حالم بد میشه

گلشن شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:08

عهههه کاش مشتریا تحریمش میکردن بخاطر بی ادبیش!یه چیزی از بی ادب اونورتر ، مشکل داشته باید بره دکتر

به نظر من از دست دکتر هم کاری بر نمیاد
خیلی داغون بود
بدتر اینکه خیلی جوون بود... اخه چرا.... اگه پیر بود میگفتم اعصاب نداره

زن عاشق شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:21 http://zanashegh.blogsky.com/

خیلی بی ادبو بیشعور بود ..کاش بقیه هم میومدن بیرون

اگه چند بار اینطوری باهاش رفتار میشد دیگه اینطوری بی ادبی نمیکرد
واقعا باید بقیه هم میومدن بیرون

ساناز شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:22 http://sanaz1359.persianblog.ir

چه بی تبیت. هول ورش داشته کی هست؟

واقعا که

Maggie شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:31

چقدر ما ایرانیها مشتری مدار هستیم، چرا اجازه میدیم بهمون توهین شه؟
امیدوارم برکت از مغازه شون بره هرچقدر هم ارزون فروشی کنن توهین به بنده ی خدا رو نمیتونن باهاش جبران کنن...

+ مردم ما می مومن و توهینو می شنون که جنس ارزون بخرن؟خدای من...

تازه فکر کن
اصلا ارزون نبود یه مشت اشغال ... قاطی پاطی کرده بود ریخته بود رو هم با یه سیاست مسخره ... یه سری اجناس خوب را به نمایش گذاشته بود... عده ی زیادی را در صف طولانی نگه داشته بود و هیچ چیز جالب نبود

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:40 http://geranio.blog.ir

حتما روش فشار بوده.بی ادب نیست


من دیدمش
چیزی روش فشار نمیاورد
اما اگه شما میگی حتما همینطوره

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:44 http://geranio.blog.ir

من حرف خودتون رو به خودتون برگردوندم

متوجه شدم
شما حافظه خوبی داری
معلومه نکته سنجی و خیلی ریز بین

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 15:47 http://geranio.blog.ir

البته شاید به این نکته برگرده که توی اون موضوع من از جواب شما خیلی خیلی شگفت زده شدم.
من اگه جای شما میبودم چون که خیلی پیگیری دوست دارم میرفتم یه کاری میکردم که پشیمون بشه.مثلا تعقیبش میکردم شب سر راهش یه سطل ماست رو میریختم روی سر و صورتش.

واقعا جواب من شما را شگفت زده کرد؟
میدونید گاهی فراموش میکنم اینجا دنیای مجازیه
گاهی یادم میره آدمهای اینجا روحیه ی واقعی من را نمیشناسن
من بیشتر مواقع در حال شوخی کردن هستم.. نه شوخی های سخیف...اما بیشتر سختی های دنیا را طنز گونه نگاه میکنم .. نمیدونم میتونم منظورم را برسونم یا نه.. گاهی اینجا سر یه مساله جدی که اصلا جدیش نمیگیرم باعث ایجاد سو تفاهم میشم...
من پیگیری نمیکنم بی ادبی یک ادم غریبه را
ماست هم روش نمیریزم
از کنارش میگذرم
اعتراض من بهش این بود که از اون مغازه اومدم بیرون
اگه به جای خانوم هایی که شاهد ماجرا بودن من بودم.. با اون خانوم ها میومدم بیرون... لااقل جواب بی ادبیش را بگیره... کما اینکه من اگه برم داخل مغازه ای و رفتار خوب و مودبانه ای نبینم خارج میشم

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 16:03 http://geranio.blog.ir

به نظر شما آدم با اون سطح ادب پایین متوجه میشه که شما برای اعتراض به حرکتش از اونجا رفتید بیرون؟من که فکر نکنم اندازه ی کشتی چسب شعور داشته باشه.

خب البته این حرف صد درصد درسته
واقعا نداشت
و واقعا متوجه نمیشد

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 16:07 http://geranio.blog.ir

در مورد قسمت اول جوابتون هم باید بگم که من هم همینطوری ام.
یه کم توی نوشته هام دقت کنید میبینید که اکثرا وقایع تلخ رو به صورت طنز در میارم.

خیلی خوبه

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 16:22 http://geranio.blog.ir

به نظر من یک فروشنده موظفه که به مشتری احترام بزاره.
متاسفانه توی کشور ما نهادی نیست که به بی احترامی فروشنده ها نسبت به مشتری ها رسیدگی کنه.
اگرم میبود رسیدگی نمیکرد.(کی کارش رو درست انجام میده که اونا بخوان درست انجام بدن؟)

به نظر منم این وظیفه اس
نه یه لطف!!!!!!!
دقیقا
و من به شخصه اگه فروشنده ای کمی بی ادب باشه کلا قید اون خرید را میزنم

حسین شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 16:30 http://geranio.blog.ir

و نیز من.

تبسم شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 19:33 http://tabasomshadi.blogsky.com

:// نمی دونم بعضیا چرا اینقدر بی ادبن.

اصلا در مورد خودشون چی فکر میکنن

مبی شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 19:50 http://inthisworld.blogsky.com

حالا انگار چه خبر بوده تو مغازه اش! خوب کردی اومدی بیرون

واقعا
بعضیا واقعا بی جنبه هستن

چوب بستنی شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 21:13 http://azar1394.blogfa.com

بهترین کار اینکه ازشون خرید نکنی

دقیقا

FeReShTeH شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 21:31 http://archangel1374.blogfa.com

O_o

چی شد؟

سیما شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 23:17 http://gholak-banoo.persianblog.ir/

این چی بود!!! من الان با دهن باز موندم... عجباااا

من هم موندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد