روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

نامه شماره 9

سلام بهترین بهترین من

دیروز لحظه هایم را عسل کردی، وقتی فاصله و خستگی و بیماری را نادیده گرفتی و کیلومترها به خاطر من راه طی کردی....

عزیزترینم

کام وجودم را شیرین کردی وقتی که با آن لحن دلنشینت گفتی به فلانی گفته ام : « کنار عشقم بوده ام ....» 

چقدر ساده میشود کنار تو لبخند زد

چقدر ساده میشود با تو خوشبخت بود

چقدر آسان است از تو حرف زدن

چقدر لذت بخش است رقص دستهایم میان دستهای تو

چقدر دوست دارم ملودی خاص آوایت را

چقدر دوست دارم حالت انگشتهایت را

چقدر دوست دارم  نگاهت را

چقدر دوست دارم طرز تفکری را که مرا به خودم و تو را به من پیوند زده است

جقدر دوستت دارم

و چقدر از خداوند سپاسگزارم برای این عشق

چقدر آرامش در پس این دوست داشتن های ساده نهفته است

نفسهای امروزم را عمیق تر کشیدم که یادم نرود زندگی هنوز برایم جذابیت دارد

بیشتر به اطرافم نگاه کردم که فرصتهایم از دست نرود

و عاشق تر شدم چون تو هستی

چون خداوندی هست که فرصتهای ناب به دستم بدهد تا با موسیقی نفسهایت پای بکوبم و دست افشان به استقبال نفسهایت بیایم....

دوستت دارم

نازنین من

قلبم آرام و آسوده میتپد ....

نظرات 1 + ارسال نظر
... پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 12:56 http://http://mehraboonetanha.mihanblog.com

سلام نیومدی بهم سر بزنی ....
ولی من برای بار دومه که دارم میام

خب آدرست را بد مینویسی و با کلیک باز نمیشه
احتمالا به همین دلیل نیومدم
ببخشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد