روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دلهره

کسی زنگ زد گفت میخوام بیام دفتر بهت سر بزنم (با کلی شوق و خوشحالی)

خب من میتونستم بگم نه نیا

اما نگفتم ...


و من دلهره دارم

کاش نیاد

کاش بابام زودتر بیاد

کاش یکی بیاد اینجا وقتی اون میاد من تنها نباشم

من الان دلهره دارم




پ ن 1 : بعضیا خوبن و در عین حال بد

پ ن 2: آدم خوبه تکلیفش با خودش لااقل روشن باشه

پ ن 3 : من میان دلهره ها و تردیدها خواهم مرد....

نظرات 4 + ارسال نظر
تبسم دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 22:48 http://tabasomshadi.blogsky.com

چه خوب و عالی :)))
این یه هیجان خوبه :)

نه تبسم جان
این یه هیجان شکنجه آور بود
که ختم ب خیر شد

تبسم سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 00:22 http://tabasomshadi.blogsky.com

خیلی خوبه که ختم به خیر شد عزیزم
:***

آره شکر خدا

مریم بانو سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 06:31 http://www.rozhan313.blogsky.com

من هم در مواجهه با آدمهایی که زیاد صمیمی نیستم دچار استرس میشم...

گاهی آدمهایی که بی دلیل زیادی باهام احساس صمیمت میکنن منو دچار دلهره میکنن

سحر سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 12:25

وای چه حس آشنایی

پس همه مثل هم هستیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد