روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

درهم بر هم و از همه جا

سلام

جمعه که همش به مهمانی گذشت ... به به اونم چه مهمونی خوبی- خونه خواهرم بودیم و پر از خواهرانه ها

امروز از صبح خیلی شلوغ بودم

خدا را سپاس


راستی شما هم مثل من دارین نزدیک شدن پاییز را لمس میکنید؟

بو و عطرش به مشامتون رسیده؟

خنکاش؟


شهریور ماه آخر تابستان و آبستن پاییزی هزار رنگ...


نانا هم خیلی خیلی درگیره بیماری یکی از عزیزانش هست و خودش هم در این بین بیمار شده

میشه خواهش کنم هم برای خودش هم برای عزیزش دعا کنید


پ ن 1 : هزارتا حرف هست که دلت میخواد بزنی اما نمیزنی چرا؟

پ ن 2 : زندگی روی دور تند هست یا من برای هیچی وقت ندارم؟

پ ن 3 : خدایا به من خیلی خیلی ثروت بده

پ ن 4 : چیزی از برکات نمازهای غفلیه شنیده اید؟

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم بانو یکشنبه 8 شهریور 1394 ساعت 10:47 http://www.rozhan313.blogsky.com

بی صبراانه منتظر پاییزم که تو پاییز بشینم منتظر زمستون باشم...
من هم شما رو لینک میکنم عزیز دل

ممنون
حیف از عمرمون که اینطوری طی میکنیم

ح مثل ... دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 08:45

امیدوارم همه مریض ها شفا پیدا کنن آمین.

چقدر این دعات به جا و دلنشینه
ممنونم
آمین
آمین
آمین

فرشته سه‌شنبه 10 اسفند 1400 ساعت 03:15

سلام تیلوی عزیز بی خواب شدم اومدم از اول وبلاگت رو میخونم ولذت میبرم

سلام نازنینم
لطف داری عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد