روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

دل تنگی

عصر شده

دلم تنگ شده

نانا جدیدا سراغ منو نمیگیره ...

سرش شلوغه

کار داره

و من دلتنگم ....

سالهاست تلاش کردم عادت کنم که مردا ، تفسیرشون از عشق و زندگی فرق داره

اما

هنوز عشق برای من تبدیل به عادت نشده

هنوز عشق ضربان قلبم را بالا میبره

هنوز عشق منو به هیجان میاره

و هنوز ... عصرها دلتنگ میشم

نظرات 1 + ارسال نظر
ثریا شنبه 28 آذر 1394 ساعت 19:23

سلام
برای دلتنگیت یه راه چاره وجود داره. سخته ولی به امتحانش می ارزه.
و البته در 99 درصد موارد جواب می ده مگر اینکه طَرَف استثنا باشه.

البته می تونی با یه مشاور هم مشورت کنی.

اگه چند روز به همسرت بی محلی کنی، اون وقت اون میاد به طرف تو و تو به خواسته ات که عاشقانه هاتونه می رسی. ولی باید طاقت بیاری.
نمی گم باهاش بداخلاقی کنی. اما کارهای کوچیکی که قبلا می کردی رو نکن.
برای اینکه به تو هم سخت نگذره از یه کار کوچیک شروع کن،
مثلا بهش اسمس های احساسی و عاشقانه نده.

کلا مردها (و حتی زن ها) وقتی بی محلی ببینن، میان به سوی آدم.
مثل جیوه می مونن. هر چی بیشتر توی چنگت بگیریشون، بیشتر از لای انگشتات لیز می خورن و فرار می کنن. اما هر چی آزادشون بذاری، بیشتر به آغوشت برمی گردن.
امتحان کن ببین می شه یا نه...
برات بهترین آرزوها رو دارم.
خیلی بامزه می نویسی.
اون تیکه که نوشتی آفتاب داره تمام تلاششو می کنه که ما رو به هلاکت برسونه اما من از این آفتاب طلایی غرق لذت می شم، رو واقعا واقعا خیلی دوست داشتم.
خیلی شیرین بود و دلچسب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد