روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

درخت انار عاشق شد. گل داد… سرخ سرخ.

سلام

روزگارتون شیرین

مهرماه تون پر از مهربونی




رسیدیم به عصر

اصلا متوجه نشدم که پست ننوشتم

اومدم ببینم کی برام چی نوشته تازه متوجه شدم ... عه .. اصلا پست ننوشتم

امروز مربی ورزش هیت را باهامون تمرین کرد

حسابی کالری سوزوندیم و لابلاش حسابی هم بهمون خوش گذشت

رسیدم دفتر و پر انرژی تر از هر روز سیستم را روشن کردم و لیوان دمنوشم را پر از عطر و طعم کردم و گذاشتم کنار دستم

یه نگاهی به برنامه انداختم و به خودم گفتم زود باش که امروز حسابی بریم جلو...

و اینگونه شد که همه کائنات دست به دست هم دادند که نشه حسابی بریم جلو...

سیستم بالا نیومد و هنگ کرد

ریستش کردم بالا اومد و دیتا سویچ کار نکرد و پرینترها وصل نمیشدند

دوباره ریست کردم اینبار مودم روشن نمیشد و چون توی شبکه بود باعث میشد نشه پرینت بگیریم...

منم 45 دقیقه هرکاری از دستم برمیومد انجام دادم و بعد .... سیستم را خاموش کردم

خرما آوردم

لیوان دمنوشم را گرفتم دستم و گفتم استراحت کن سیستم عزیز!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ده دقیقه بعد سیستم را روشن کردم ... و همه چیز نرمال بود...

ولی یکساعت از وقت طلایی را از دست دادم

اما یاد گرفتم صبورتر باشم...




پ ن 1: امروز صبح به رسم قدیم ترها

با صدای زنگ تلفن آقای دکتر از خواب بیدار شدم

صبح خیلی زود

گفتند دیشب کم حرف زدیم و دلم تنگ شده بود...


پ ن 2: تولد مادرجان ته مهرماه هست

ولی امسال هیچ ایده ای برای هدیه ندارم


پ ن 3: پدر خورشید فوت شده

یعنی اینجا را میخونه که براش پست تسلیت بنویسم؟

یا بزارم وقتی برگشت از مراسم براش بنویسم؟



نظرات 7 + ارسال نظر
ربولی حسن کور دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 16:51 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
سیستم از شب تا صبح استراحت کرده بود باز هم استراحت میخواست؟ فکر کنم خیلی ازش کار میکشین!
شما که اصلا وجودتون هدیه است. هدیه میخوان چکار؟

سلام جناب دکتر
والا نمیدونم چش بود ... یعنی اونقدر حرص خوردم بعد دیدم حرص خوردن فایده نداره
رهاش کردم
واقعا اینطوریه؟ باید نظر خودشون را بپرسیم

متین دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 16:55 https://matinzandy.blogsky.com/

روزگار شما هم شیرین

از این بالا نیامدنها زیاد داریم عالیه که صبور هستید

هدیه برای مادر ها هیچی بهتر از شادی خانوادشون نیست حالا در مورد یه شال پاییزی خوشگل هم کمی فکر کن

متشکرم
همیشه تون پر از سلامتی و شادی
اخ اخ اخ
لج آدم را در میاره ... یعنی میخواستم سرم را به دیوار بکوبم
اتفاقا مادرجان سرمایی هستند و رابطه شون با شال پاییزی عالیه

مادر خونه دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 16:58 Http://n1393.blogsky.com

کار دنیا همینه
هر جا گفتی خب حالا تمومش میکنم
بهت ثابت میکنه زورش بیشتره
تنها کاری که از دستت بر میاد اینه که خونسردیت حفظ کنی و صبر کنی
بیخیالت میشه و یه پوست کلفت حوالت میکنه

راست میگی
و اینطوریه که آدم آروم آروم بزرگ میشه
یاد میگیره
صبور میشه

سارا دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 18:34 http://15azar59.blogsky.com

تیترت را خیلی دوست داشتم
انقدر کلمه انار قشنگه که انگار دلش میخواد اسم خودشم انار باشه با گونه هایی به همون شفافی و سرخی با کلامی همونقدر شیرین و یا ملس شاید برای همین هست که اسم بعضی از دخترا را گلنار میزارن

اسم گل انار نارمیلا هست...
برای همین من از اسم نارمیلا خوشم میاد
راست میگی اسم انار که میاد انگار دل آدم تند تر میزنه

سرتا دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 18:35

سیستمام سیستمای قدیم!
بلیط ماساژ چه طوره؟

اتفاقا سیستمم همچین پیر و قدیمیه که میشه بهش افتخار کرد
میشه بردش موزه و به بهترین قیمت فروختش

مانی دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت 23:08

تیلو جان توانا و صبور

بهم لطف دارین... کاش واقعا همینطوری باشم

مرمر چهارشنبه 12 مهر 1402 ساعت 07:34

سلام تیلوی قشنگم
پاییزت شاد و پر از رنگ و نور
انگار روزگار همیشه میخواد بگه حرف حرف منه،کت تن منه.
ی دوستی دارم،سالها تلاش کردن بچه داشته باشن،به قول خودش کلا بعد از ظهرهاش توی مطب دکتر و صبحهاش توی اتاق عملهای متفاوت گذشت اما نشد که نشد،وقتی تصمیم جدی گرفتن که دیگه قید داشتن بچه را بزنن،خدا بهشون دو قلو داد،دوستم میگه اونوقتی که ما می‌خواستیم دنیا نخواست و وقتی ما نخواستیم دنیا خواست

سلام به روی ماهت
همه روزهاتون شاد
همه زندگیتون رنگی رنگی و قشنگ
راست میگی
منم از این مدلها زیاد دیدم
واقعا کائنات یه همچین حالی داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد