روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تو روان به خواب شهری، من از این خیال ترسان...

سلام

روزتون زیبا

روزهای پایانی این ته تغاری تابستان پر از حال خوب باشه براتون




امروز توی تقویم خاطرات من یه روز با یه عنوان خاص هست

یه عنوان در گذشته های دور که دوست ندارم هیچوقت ازش حرف بزنم

این عنوان منو غمگین میکنه

اما آقای دکتر همیشه به من یادآوری میکنن که زندگی مجموعه ای از انتخابهاست که ما باید هزینه هاشون را پرداخت کنیم

پس وقتی خودم انتخاب کردم و خودم اینطوری خواستم حداقل باید کمتر غصه بخورم ...

بگذریم...





دیروز را به اصرار داداش جان و مادرجان نیومدم سرکار

از صبح با داداش و همسرش و مادرجان خونه بودیم

کلی حرف زدیم

خندیدیم

بساط نقاشی با اون مداد رنگی ها هم روی میز باز بود و هربار چند دقیقه ای رنگ آمیزی میکردیم و چقدر این کار حال خوب برای هممون با خودش آورده

داداش جانم خیلی جدی باهام حرف زد که مجبورم خیلی جدی به مهاجرت فکر کنم

فکر کنم و آماده بشم

و من از شنیدن این حرفها فقط غمگین میشم

از اینکه مجبورم و نمیتونم دفاع کنم

از اینکه وقتی بهش فکر کنیم چاره ای باقی نمیماند...

از اینکه دیروز وقتی رفتم نانوایی همیشگی که نان سنگک بخرم بدون هیچ توضیح و دلیل خاصی قیمت نان سنگک به یکباره چهاربرابر شده بود

میدونم به این زودی ها آماده رفتن نیستم و نمیتونم برم

میدونم هرچند هیچ جواب منطقی و درستی ندارم ولی اینجا را دوست دارم

یه عالمه دلبستگی در این جغرافیا دارم که منو اینجا نگه داشته ... ولی افسوس...

افسوس از اینکه باید بهش فکر کرد





بعدازظهر مغزبادوم و خواهر هم اومدن اونجا و دور هم بودیم

یه نوبت آرایشگاه برای کوتاهی مو برای همسرداداش گرفتم و با هم رفتیم آرایشگاه 

بعدش هم یه کمی مواد غذایی میخواستیم که از فروشگاه خریدیم

اومدیم سمت خونه و شام خوردیم

بعد هم چهارتایی رفتیم سمت پاتوق عمو اینا...

هردوتا عمو اونجا بودند و تا ساعت یک شب نشستیم دور هم

عموجان این هفته میره کشور خودش چونکه مدرسه بچه هاش مدتی هست که شروع شده و کلی هم غیبت خوردند


امروز صبح هم زودتر از همیشه اومدم و شروع کردم به انجام سفارشات

یه عالمه کتاب مدرسه ای دارم که باید فنر بشن...

از بوی کتاب نو خوشم میاد

دیدن کتابهای مدرسه ای یه حس و حال خوب داره

باید به  همین پست کوتاه بسنده کنم و برم سرکار و زندگی...


براتون بهترین ها را آرزو میکنم

امیدوارم روزگارتون پر از آرامش و حال خوب باشه

نظرات 16 + ارسال نظر
سعید یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 11:28 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دخترعموجان
ماه ربیع الاول رو بهت تبریک میگم
برات تو این ماه مبارک حال خوش آرزو دارم
ببین دختر عمو مهاجرت هم یه تصمیمه نه میشه گفت خوبه نه میشه گفت بده اما باید قبلش خوب در موردش فکر کرد که بعد پشیمونی درست نشه
به هر حال هر جا هستی تنت سالم و دلت شاد باشه

سلام پسرعموجان
همه روزهاتون مبارک و شاد
مهاجرت یه تصمیم دردناکه... شاید عین خوردن دارو...

ربولی حسن کور یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 11:44 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
میدونم که اون قدر عاقل هستید که بهترین تصمیم را بگیرید
امیدوارم همیشه موفق باشید

سلام جناب دکتر
بهترین تصمیم ها گاهی نیاز به تفکر خیلی زیادی ندارند... مشخص هستند
اما بحث مهاجرت را اصلا دوست ندارم
اصلا خوشم نمیاد حتی در موردش حرف بزنم

مادر خونه یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 13:01 Http://n1393.blogsky.com

سلام
نمیدونم فقط من این حس رو دارم یا بقیه هم متوجه سنگین بودن و سردی کلمه ها شدن...
ولی من دلم برای تیلویی که توی اصفهان تنگ میشه
و این وسط چند دقیقه است دارم به آقای دکتر فکر میکنم....

ما یه ضرب المثل داریم که میگه آدمی درخت نیست که کنار هم ریشه بزنه و همیشه بمونه

کاش ....
هیچی

ایشالا اگه تصمیم گرفتی که بری جز خیر برات رقم نخوره

سلام مادرخونه
اول بهت بگم که میدونم که بهتر از من میدونی که کلمات هر کدومشون یه انرژی ای دارن
مثل اسم خودت که انرژی بی نهایت خوبی داره ...«مادرخونه»... یعنی چشم و چراغ خونه...
روشنایی... نور... زیبایی... گرمی... طراوت ... و یه عطر دلچسب و شیرین

دوما من اصلا هیچ تصمیمی ندارم همچنان
حرف زدیم ... خیلی هم زیاد ... ولی من همچنان به این جغرافیا با تمام ایراداتش تعلق خاطر دارم

فاضله یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 13:30 http://1000-va2harf.blogsky.com

مهاجرت هم یه انتخابه

دقیقا
امیدوارم هرکسی این انتخاب را داره با سلامتی و شادی همراه باشه

سارا یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 13:48 http://15azar59.blogsky.com

روز و روزگارت خوش و شاد باشه تیلوی رنگی رنگی

فاضله یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 15:32 http://1000-va2harf.blogsky.com

وقت برا رفتن زیاده
نمیدونستم اصفهانی هستید

کاش مجبور نشیم بریم
کاش اینجا اوضاع بهتر بشه

فاطمه یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 15:47 http://Ttab.blogsky.com

سلام عزیزم خواهش میکنم

شیرین ۲ یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 19:02

در طول تاریخ و برای همه مردم دنیا ، مهاجرت بوده و هست. اما الان این که اتفاق افتاده برا مردم ایران، بیش از مهاجرته، بیشتر فراره

منهم فعلا، سفت و سخت چسبیدم به خاک وطنم،و درک میکنم اونایی که دارند میرن، ولی خودم انتخابم فعلا نیست، حتی به قیمت عذاب وجدان بخاطر پسر نوجوانم

دقیقا همین شده
منم فعلا قصد رفتن ندارم
ولی وقتی هی ازش حرف زده میشه اعصابم را خراب میکنه

فری یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 20:50

دختر من پانزدهم رفت ایتالیا، الان بهش زنگ می زنیم زار زار گریه می کنه، خیلی هم برای رفتن سختی کشید دیروز می گفت رفتیم کشور چک با پاسپورت ایرانی نگذاشتند بریم!! دوباره نمی دونم چجوری گذاشته بودند که آخرش رفتند

خدا پشت و پناهش باشه
انشاله هرکسی که میره بهترین ها را بدست بیاره و خیلی زود به زندگی اونجا عادت کنه
بهشون خوش بگذره

رسیدن یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 21:34

چقدر دردناکه واقعا هرجا رو میخونیم خبر رفتن و مهاجرت هست . هنوز که نرفتی ... ولی بازم هرچی خیر برات پیش بیاد عزیزم

انشاله که مجبور نمیشم برم

طیبه یکشنبه 26 شهریور 1402 ساعت 22:19 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

سلام تیلوجانم
بهترین ها در انتظارتون باشه عزیزم
این روزای پرکار و پرزحمت پر از برکت باشه برات و به دل خوش برید به استقبال پاییز انشالا

سلام به روی ماهت عزیزدلم
خوبی
برای شما و عزیزات هم بهترین ها را از خداوند میخوام
اخ پاییز هزاررنگ برای هممون مبارک و شاد باشه
پارسال پاییزی خوبی نداشتیم ... امیدوارم امسال پاییز رنگی و خوبی در پیش رو باشه

نگار دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 01:53

سلام.مگه کتاب درسی ها را دادن؟؟؟؟

سلام به روی ماهت
بله هر مدرسه ای که جشن آغازینش را برگزار میکنه کتابهای درسی را تحویل بچه ها میده

متین دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 08:12 https://matinzandy.blogsky.com/

دور و بر که نگاه میکنی دوستان همه دارند میرن سخته اما گاهی تنها راه حل برای ادامه بهتر انتخاب سختیهاست
مهاجرت برای شخص مهاجرت کننده سخته ولی برای نسل بعد زندگی کم استرس تر ارمغان میاره مهاجرت حرکت و تصمیمی هست برای نسلهای بعدی نه برای خودت
همیشه مهاجرت با کاشت درختانی مثل گردو تشبیه میکنم که خود کسی که این تصمیم میگیره که حجم زیادی از زمینشو درختکاری کنه هیچ وقت اثمرشو نمیدید یا اگر هم ببینه کمتر. اما این تصمیم بریا نسل بعدش سرمایه بهتری بود

این خیلی بد هست که همه مجبور به مهاجرت هستند
مهاجرت گاهی پس از گذراندن یه دوره سخت شما را به آرامشی که در انتظارشی میرساند
ضمن اینکه وقتی مهاجرت میکنی قدر داشته ها را بیشتر و بهتر میدونی و انتظاراتت از زندگی عوض میشه

رهآ دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 09:59 http://Ra-ha.blog.ir

این که خوندم یاد تو افتادم :) ♡


آدم‌های زیبا و دوست‌داشتنی، به صورت تصادفی بوجود نمی‌آیند. زیباترین و دوست‌داشتنی ترین انسان‌هایی که می‌شناسیم، آن‌هایی هستند که با شکست آشنا شده‌اند. آن‌هایی که رنج را تجربه کرده‌اند. آن‌هایی که پس از این رویدادهای دشوار، دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کرده‌اند.
این افراد زندگی را به شکل متفاوتی می‌فهمند. آن را به شکل متفاوتی تحسین می‌کنند و نیز به شکل متفاوتی حس می‌کنند. به همین دلیل آرام‌تر می‌شوند

رهای نازنینم
چقدر نوشته خوبی بود
دلم میخواست به عنوان یه پست جداگانه بزارمش توی وبلاگ
بهم لطف داری که بهم میگی آدم دوست داشتنی... ولی فهمیدم که دردها و حادثه ها آدم را بزرگ میکنه

رها دوشنبه 27 شهریور 1402 ساعت 23:28

همه به مهاجرت فکر میکنن نمیدونم کار درستیه یا نه. هنوز به جواب نرسیدم. انتخاب بین بهتر شدن زندگی خودم وتنها گذاشتن وابستگانم

انتخاب آسونی نیست
به خصوص وقتی آدم از سی سالگی بگذره

Nazi چهارشنبه 29 شهریور 1402 ساعت 09:33

از طریق داداشت، شما و مامانت میتونید مهاجرت کنید؟

من از طریق داداش نمیتونم
ولی مادرجان میتونن ... به سادگی هم میتونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد