روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کاش می گفتی چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست؟!

سلام

روز دوشنبه تون بخیر و شادی

امروز یه روز قشنگ دیگه ست از بقیه عمرمون

هممون میدونیم و مطمئن هستیم که امروز برنمیگرده ... پس امروز را بینظیر و به یاد موندنی زندگی کنیم

روی تقویم علامت بزنیم ... برای خودمون جمله ی قشنگ بنویسم

برای عشقمون پیام خوشگل بدیم

یه آهنگ مخصوص امروز پیدا کنیم و تا شب باهاش هزاربار بخونیم و بزنیم و برقصیم

امروز یه روز بی بازگشته ... روزهای بی بازگشت را باید بینظیر زندگی کرد

زندگی سختی ها و پستی و بلندیهای خودش را داره

ما باید بلد باشیم وسط سختی ها شده اندازه چند دقیقه به دلمون ... به حالمون ... به خودمون ... استراحت و حال خوب بدیم


صبح رفتم باشگاه

امروز حرکات بیشتر تمرکزی و قدرتی بودند

و این یعنی از بپر بپر و ورجه ورجه خبری نیست

و این یعنی وقتی زمان باشگاه تمام میشه من هنوز پرم از انرژی

بعد از تمام شدن زمان باشگاه، یه بیست تایی پروانه زدم ... دیدم نه هنوز پر از انرژی هستم... یه چند دوری هم دور باشگاه دویدم

ولی دیگه باید میومدم بیرون

چون سانس بعدی شروع میشه و اون فسقلیای سانس بعدی با عجله میان داخل سالن

برای بار دوم بطری آبم را از آب سردکن باشگاه پر کردم و موهام را که بافته بودم با همون کش بسته بالای سرم و با همون شلوار ورزشی اومدم سمت دفتر

راحت ترم بیام دفتر ، لباس هام را عوض کنم

و حالا هم بشینم سرکار و طراحی که خیلی خیلی از برنامه عقب هستم


دیروز تا برسم خونه ساعت 4 بود

ناهار خوردم و داداش و همسرش زنگ زدند

تا ساعت 8 یه نفس حرف زدیم ... چیزهایی که برامون خریده بودند را نشونم دادند و کلی گفتیم و خندیدیم

بعد از اون هم دو سه ساعتی میناکاری کردم

دیگه وقتی رسیدم توی رختخواب هلاک و بیهوش بودم

یکی دو دقیقه بیشتر نتونستیم با آقای دکتر حرف بزنیم و زودی بیهوش شدم







پ ن 1: حورای نازنینم - من که هزار بار آدرس پیچ را اینجا گذاشتم

در ضمن وقتی خصوصی برام مینویسی و آدرسی نمیزاری من چطوری بهت جواب بدم ....

بازم آدرس پیچ را میزارم اینجا 

tilotilomaniya1402


پ ن 2: بهتون بگم آقای مزاحم هر روز میاد بهم سر میزنه؟


پ ن 3: در حین نوشتن این پست هزار بار رفتم و آمدم

ببخشید اگه خیلی مرتب نبود



نظرات 9 + ارسال نظر
ربولی حسن کور دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت 11:09 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
من که امروز شیفت 24 ساعته ام. همین مونده که جلو مریضها بزن و برقص راه بندازم
میگم یه فرصتی هم به این جناب مزاحم بدین

سلام جناب دکتر
اخ اخ ... حالا چند تا حرکت موزون که اینهمه غرغر نداره ... شما شروع کن... ببین بقیه هم ترغیب میشن

مهتاب دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت 11:15

سلاممم
به نظرم اب پاکیو بریزین رو دست اقای مزاحم و مژده وجود اقای دکتر رو بهشون بدین

سلام به روی ماهت

سارا دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت 13:50 http://15azar59.blogsky.com

تیو جانم
همه روزهات خیلی شاد و پر انرژی
چقدر برات خوشحالم که بزودی برادرتون را میبینید

فدات بشم سارای مهربونم
خودم دیگه بی طاقتم برای دیدارشون

لیلی دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت 17:08 http://Leiligermany.blogsky.com

چرا داداش سوغاتی ها رو لو داده؟پس چطوری عافلگیرتون کنه

برای خرید کردن سایزها و ... بهم نیاز داشت
چاره ای نداشت
میدونی به خصوص برای بچه ها چون توی سن رشد هستند
به همین خاطر باید ازم کمک میگرفت ... در عوض من توی فروشگاه همراهشون میشم و هرچی میبینم را هوس میکنم

رسیدن دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت 22:35

خدا قوت عزیزم
مراقب خودت هم باش . یه دفعه اونقدر تو زمان کوتاه از خودت کار بدنی بکشی ، بدنت زودتر خسته میشه . خیلی به خودت فشار نیار تو ورزش

ساره ی نازنینم
هر بار اسمت را میبینم لبخند میزنم
از فکر اینکه یه دختر مهربون و بینظیر منو میخونه و باهام حرف میزنه

لیمو سه‌شنبه 10 مرداد 1402 ساعت 10:13 https://lemonn.blogsky.com/

سلام تیلوجون
کارهایی که اون بالا نوشتی رو ندیده دیروز انجام دادم. تازه رفتم عروسی کلی رقصیدم.

سلام به روی ماهت
چند روزی نبودیا... جات خالی بود بسیار زیاد
عه چقدر خوب... خدا را شکر... عروسی خوش گذشت؟

فرشته سه‌شنبه 10 مرداد 1402 ساعت 10:52

چقدر حرفهای خوب اول پست نوشتی تلنگر جذابی بود

خدا را شکر که حس خوب بهتون داد

سعید سه‌شنبه 10 مرداد 1402 ساعت 11:51 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
خوبی؟
خدا قوت
ببین اگه رفت و آمد این آقای مزاحم برات مهم نیست و رو اعصابت نیست که هیچی
وگرنه یه جوری دکش کن بره

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین
این اقا واقعا آدم رو اعصاب و اذیت کنی نیست ... کما اینکه سالهاست دوستی داریم بدون در نظر گرفتن جنسیت

رسیدن چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت 22:22

تیلو باورت میشه منم همین حس رو دارم .
منظورم جوابت به کامنتم هست

من باور دارم که دل به دل راه داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد