روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

آنکه امروزش را درنمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید.

سلام

روزتون زیبا

یکی از قورباغه ها را قورت دادم

الان زیر کولر نشستم

خنک؟؟؟!!!

بدک نیست

کلا طلسم شده بود

کارهای من کلا همینه ها... ولی خب

اونایی که همراه من بودن سالها میدونن که اینجا دفتر ما راه پله برای پشت بام ندارم

آقای سرویس کار هم نردبان نداشت

موتور و پمپ را باز کرد

عین مارمولک علمک گاز را گرفت و رفت روی پشت بام

طناب هم که نداشتیم یکی از کمربندهای تکواندوی داداش جان را گذاشتم اینجا به جای طناب همه جا ازش استفاده میکنیم

بعد یکی یکی جعبه ابزارش را بستم به طناب ، کشید بالا

بعد موتور...بعد پمپ آب

بعد یه جعبه ابزار دیگه...

خلاصه سرتون را دردنیارم همه وسایل را برد بالا

و بعد خیلی شیک و مجلسی اومد پایین و یه سخنرانی مبسوط پیرامون اینکه اون کولر قبلی به دلیل نمیدونم چی جایی برای قفل نداره و کولر جدید را هم اگه کلا ببریم بالا به دلیل نمیدونم چی نمیشه جایگزین کرد انجام داد و در نهایت فرمود که کولر را بزاریم همین پایین جلوی اون یکی در...

منم پذیرفتم ... نمیپذیرفتم چیکار میکردم؟؟؟؟؟؟

بعد فرمود تسمه کولر پاره شده

دیدم خیلی آروم و خونسرده گفتم یه لیست بنویس برم خرید تا داری سرویس میکنی

خلاصه یه چیزایی نوشت

رفتم خریدم و اون قفل را هم پس دادم و آقای فروشنده با وجود یه عالمه غرغر قبول کرد پس بگیره

اونقدر غر زد که گفتنی نیست

جونم براتون بگه که حدودای ساعت 2 کارش تمام شدو رفت

دفتر را مرتب کردم

همه چیز را برگردوندم سرجای خودش

یه کار کوچیک انجام دادم و رفتم خونه....

امروز هم دارم ادای خنک شدن در میارم ....





صبح رفتم اداره پست

بعد به دلیل نمیدونم چی چی ، درخواستم اصلا ثبت نشده بود

درحالی که توی گوشی میزد ثبت شده و شماره پیگیری هم داشت

منم حوصله نداشتم خیلی گیر بدم

پرسیدم راهکارتون چیه

فرمودند دوباره ثبت کن و دوباره واریز کن

البته اصرار داشتند حتما برم کافی نت

میگفتند دلیل ثبت نشدنش این بوده که با گوشی ثبت کردی!!!!

منم اومدم بیرون و با گوشیم باز ثبت کردم

رفتم داخل و ثبت شده بود

و تایید کردند

اومدم دفتر

مالیاتش را اینترنتی پرداخت کردم و نوبت ثبت شد

حالا بریم برای گیرهای بعدی....






پ ن 1: به جای اینکه برم خرید ، دیروز عصر رفتم سراغ انباری

چند تا چیز خوشگل پیدا کردم و آوردم پایین

چیزای خوشگل و لوکسی که مادرجان به عنوان جهیزیه برام کنار گذاشته بودند

مدتی بود میخواستم یه سرویس قابلمه پیرکس بخرم که برای پخت و پز استفاده کنیم و راحت بزاریم توی ماشین ظرفشویی

حقیقتش این بود که میدونستم که سه تا قابلمه خوشگل پیرکس توی انباری داریم

ولی هرچی گشتم فقط یکیش را پیدا کردم ....



پ ن 2: فردا شب خونه پدرو مادرعروس جان دعوتیم



پ ن 3: دیروز خواهرجان میخواست فندوق را ببره دکتر

پسته را برای چند ساعت گذاشت خونه ما

یعنی فسقلی اونقدر حرف زد و خندید که ناخواسته یه عالمه انرژی مثبت بهمون داد


نظرات 7 + ارسال نظر
لیمو یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 11:38 https://lemonn.blogsky.com/

چقدر سخت! باز خوبه نهایتا به همون نسی ملایم کولر رسیدی عزیزم

والا نمیدونم چرا اینطوری شده؟
من اینطوری فکر میکنم یا واقعا اینطوری شده

ربولی حسن کور یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 12:06 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
خب خداروشکر
اما بعضی از مشکلات دیگه از قورباغه گذشته باید کم کم اسب و شتر و کرگدن قورت بدیم
جایزه سرای ایرانی چی شد؟

سلام جناب دکتر
راست میگید ... میبینم از گلوم پایین نمیره ها... نگو کرگدن شده ...
نرفتم هنوز که...

سعید یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 12:32 http://www.zowragh.blogfa.com

خداروشکر همه خوبن سلام میرسونن
فقط مامانم رگ سیاتیکش عود کرده درد پا اذیتش میکنه
داداش برای گرفتن اون کمربند کلی زحمت کشیده حالا این درسته که جای طناب ازش استفاده کنی؟
اتفاقا خیلیم خوب شد وقتی کولر پشت پنجره قرار بگیره هم امن تره هم بیشتر خنک میکنه

خدا را شکر
همیشه خوب و سلامت و شاد باشید
اخ ... درد پا و کمر خیلی بد هست
انشاله که خیلی زود بهتر میشن
خب منم چون خیلی زحمت کشیده دلم نیومده بندازمش بره ... نگهش داشتم و استفاده بهینه میکنم ازش
انگار خنک هم هست
اول صبح حس نکرده بودم ولی الان حسابی خنک شدم

سارا یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 14:14 http://15azar59.blogsky.com

تیلو جونم میگم یه کم فرصت به اون کولر بینوا بده با محیط اشنا بشه باهات دوست بشه خنکت میکنه
.
ووی مادر چقدر همه چیز پیچیده شده برای یه نوبت واسه تعویض پلاک چه کارها که نباید بکنیم
یه دایی دارم میگفت ماشین چیه بابا ۲۴ ساعت چرخاش کثیفه واسه همینه من ماشین نمیخرم
منم واسه تعویض پلاکه که ماشین نمیخرم هیچ ربطی هم به اینکه پول ندارم نداره

واقعا نیاز به فرصت داشت
و انگار بهتر شده اوضاع

نمیدونم واقعا کارها پیچیده هستند یا روح و روان من خسته تر از اون هست که ازشون ساده عبور کنه
دایی جان چه حرف خوبی زدن... باور کن راست گفتن
ولی شما ماشین را بخر... تعویض پلاک هم میگذره
میدونم ماشین بخری با پسرجان میتونی کلی جاهای هیجان انگیز بری

Nazi یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 15:43

میشه بپرسم مارک و مدل ماشین ظرفشویی تون چی هست و راضی هستین ازش؟

مدلش را که یادم نیست
مارکش بکو هست
راضی هستم
شش ماهه داریمش و مشکلی باهاش نداشتیم
ولی اگه میدونستم اینهمه کارایی داره و به در بخور هست یقینا بیشتر هزینه میکردم و مارک معروف تری میخریدم
مثلا بوش

مه سو یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 18:16 http://mahso.blog.ir

گاهی برای یه سری تغییرات غر میزنیم ولی میبینیم بهتر هم شد....
بچه ها واقعا انرژی مثبت محیط هستن....توی تموم بی حوصلگی ها یهو کلی انرژی میارن...

دقیقا همینطوریه مه سوی نازنینم
میدونم بیصبرانه منتظر رسیدن نی نی جان هستی
منم هربار اسمت را میبینم یاد نی نی جان میفتم و لبخند میزنم

mani یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 19:14

تیلو جانم
خوشحالم خنک شدی
عنوان مطلب عالی است.

متشکرم
تابستون شما هم خنک و دلچسب
عنوان مطلب خودش یه پست کامل هست ... منم خیلی خیلی ازش خوشم اومد
از نوشته های نظرآهاری هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد