روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تو فانوس رهم شو تاره ساحل بگیرم

سلام

شنبه تون زیبا

بهارتون دلپذیر

امیدوارم بهانه های قشنگ برای بیدار شدن و ادامه زندگی داشته باشید

امیدوارم شور و شوق زندگی داشته باشید 



جمعه را کلا توی خونه و در کنار وروجکها گذروندم

هرسه تاشون

تا آخر شب هم بودن

دیگه واقعا زمانی که رفتن احساس راحتی کردم

دوتا نفس عمیق کشیدم و رفتم توی اتاقم

کتابم را برداشتم و چند صفحه کتاب خوندم

یکساعتی با آقای دکتر حرف زدم

بعدش هم عمیق خوابیدم

صبح بیدار شدم و دوش گرفتم و عجیب حال خوبی داشتم

صبحانه خوردم و با مادرجان حرف زدیم

اومدم پایین و بنایی که داشت توی خونه همسایه کار میکرد ازم یخ خواست

برگشتم بالا و یخ آوردم

بعد هم رفتم به سمت بانک

یه کار بانکی کوچولو انجام دادم و اومدم دفتر

اونقدر کوچه آرومه که گفتنی نیست






پ ن 1: دیشب خواب پدرجانم را دیدم

متفاوت و عجیب

وقتی بیدار شدم اونقدر حالم خوب بود که گفتنی نیست

صدقه گذاشتم و...

حال خوبش حالم را خوب کرد



پ ن 2: پارسال که عموجان از ترکیه اومد یه شومیز برام آورده بود

تا امسال نپوشیده بودمش

زمینه سفید و بهاریش را خیلی دوست دارم و برگهایی به رنگ طوسی...

امروزم را با عطرسوگلی و شومیز بهاری ، زیباتر کردم



پ ن 3: باید شروع کنم به بازی با رنگ و سفال

یکی از دوستام میگفت ، همونطوری که خاک گیرایی داره، کسایی که با سفال کار میکنن گرفتار این گیرایی میشن

نمیشه از کار با سفال به سادگی دست کشید



نظرات 8 + ارسال نظر
فاضله شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 10:21 http://golneveshteshgh.blogsky.com

موفق باشید


به همچنین نازنینم

ماهش شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 10:21 http://badeyedel.blogsky.com

سلام و درود
خوش به حالت
زندگی من که گنده

سلام به روی ماهت
ببین زندگی هممون سختی و گرفتاری و قسمت های به قول شما گند داره
ولی میشه از لابلاش یه دلخوشیهایی هم بیرون کشید

ماهش شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 10:39 http://badeyedel.blogsky.com

از لا به لاش دلخوشی بیرون کشید؟
ولی من کمالگرایم دست خودم نیست
چیزای کوچیک ارضام نمی کنه حس رضایت رو وقتی دارم که به اونچه می خوام برسم که اونم هیچ وقت نرسیدم و فقط خودمو رنج دادم
ولی سعی می کنم به حرفت گوش بدم دلخوشی کوچیک دارم مثلا گلدونام می بینمشون شارژ میشم اما باز فکر می کنم و دشارژ می شم

من میفهمم که یه آدم کمالگرا نمیتونه به سادگی دلخوش کنه به چیزای کوچولو
ولی میتونم آرزو کنم که برسی به هرچی که میخوای
همونطوری که خودت دوست داری
اینطوری نگو که هیچوقت نرسیدی... که مطمئنم رسیدی...بازم میرسی
به خودت جایزه بده و خودت را خیلی خیلی دوست داشته باش

ماهش شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 11:14 http://badeyedel.blogsky.com

مرسی تیلو جان

سعید شنبه 16 اردیبهشت 1402 ساعت 11:38 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
روح پدر بزرگوارت شاد
منم پریشب خواب استاد شهریار رو دیدم
خیلی دلچسب بود

سلام پسرعموجان
خداوند عزیزانت را برات حفظ کنه
شهریار؟؟؟؟؟؟
عایا؟
دلچسب؟
برام عجیب بودا...

فرشته یکشنبه 17 اردیبهشت 1402 ساعت 15:59

چه ارزوی خوبی بهانه های خوب برای بیدارشدن


زندگیت پر از لبخندها و شادیهای بی بهانه

لیمو دوشنبه 18 اردیبهشت 1402 ساعت 13:30

شومیز رو تصور کردم. چه بهاری

سهیلا چهارشنبه 20 اردیبهشت 1402 ساعت 18:55 http://Nanehadi.blogsky.com

بازی با خاک،بازی با رنگ،خود زندگی هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد