روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ساخت سازه های فلزی خود را به ما بسپارید

سلام

روزتون پر از ترانه ی بهار

توی مسیر که میام درختهای بلند دوطرف خیابان سر به شانه هم گذاشتند و پر از برگهای سبز شدند

سبزی رنگ برگهای بهاری یه طراوت خاصی داره

عین جوانی...

سبزی برگهای بهار با سبزی برگهای تابستون فرق میکنه

اصلا عطر و بوی درخت ها و گلها توی بهار با همه فصلها فرق داره

توی مسیرم تمام باغچه های اطراف خیابان پر از گل هست

گلهایی که انگار زیر افتاب بهاری میدرخشند

شیشه ماشین را میدم پایین و آروم رانندگی میکنم و سعی میکنم زیبایی ها را ببینم

با مادرجان حرف میزنیم و هیچ عجله ای برای رسیدن ندارم

آروم آروم



دیروز بعدازظهر رفتم دنبال جوشکار

آدرسی که بهم داده بودند را یه کمی غلط رفتم و یه جوشکاری دیگه را اشتباهی پیدا کردم

ازشون سوال کردم شما آقای فلانی هستند ... گفتند بله !!!!!!

همون جوشکاری که دنبالش بودم.... ولی در پایان گفتگو گفتند که من فلانی نیستم ولی جوشکارم !!!!!

خلاصه که آقای جوشکار را برداشتم و رفتیم پشت بام و اندازه زدند و چند تا طرح دادند و وقتی طرح های ایشون را شنیدم یه طرحی به ذهن خودم رسید که در نهایت هم قرار شد همون را بسازند

طرح را روی کاغذ کشیدم و اندازه های مورد نیاز را آقای جوشکار زدند

قرار شد بهمون قیمت اعلام کنند تا تصمیم نهایی را بگیریم




صبح توی رختخواب بودم که شوهر عمه زنگ زد

گفت همون جوشکاری که آدرس دادم و پیداش نکردی را دارم میارم برای بازدید از محل

سریع لباس پوشیدم و پریدم روی پشت بام

آقای جوشکار از شاگردهای پدرجانم بود... در بدو ورود تعریف کرد که چقدر پدرم باهاش صحبت کرده و نصیحتش کرده که درس بخونه و ...

بعد هم نگاهی به محل انداختند و یه طرحی گفتند

من هم همون طرح دیروزی را گفتم و ایشون یکی دوتا تغییر توی طرح دادند که من کاملا موافق بودم باهاشون

قرار شد ایشون هم قیمت را اعلام کنند

ولی لابلای حرفاشون متوجه شدم که این جوشکار دومی منصف تر هست

چون چند بار تاکید کرد که فلان جای طرح را فلان کنیم که توی ساخت به نفع شما بشه

یا فلان کار را بکنیم که شما هزینه کمتری بدید

و البته یکی دوبار هم تاکید کردند که فلان کار را میکنند که ریخت و پاش کمتری انجام بشه روی پشت بام و ...

حالا تا ظهر تکلیفش مشخص میشه که کدومشون بسازن

و انشاله که بیعانه را هم بدیم و خیالمون راحت بشه

طبق قول و قرار ، آخر هفته بعد این سازه ها آماده و نصب میشن




نظرات 9 + ارسال نظر
مه سو چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 11:51 http://mahso.blog.ir

در نهایت پیشنهاد میکنم کارهایی که جوشکارها هم انجام دادند به عنوان نمونه ببینید...چون یه وقتایی برای صرفه جویی طرحی رو که میخواین در نمیارن....برای نرده های ویلای پدرم همچین اتفاقی افتاد و بعدا پشیمون شدن....

اخ مه سوی نازنینم
نگم برات که چقدر همه چی سحطی و بی در و پیکر شده

ربولی حسن کور چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 13:30 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
اون جوشکار چقدر شانس آورده که به نصیحت پدرتون عمل نکرده و درس نخونده

سلام جناب دکتر

سعید چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 17:17 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
خوبی؟
من اگه بودم به جوشکار اولی اصلا کار نمیدادم
کسی که از همون اول داره به دروغ خودشو جای کس دیگه جا میزنه نباید بهش اعتماد کرد
بعدشم نوشتی ازشون سوال کردم شما آقای فلانی هستند؟؟
آقای فلانی هستید درسته

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین ؟
والا حق دارین
اخه این چه رفتاریه؟

امید پنج‌شنبه 31 فروردین 1402 ساعت 09:14

سلام
یک سوال داشتم بعد از گرفتن گواهی انحصار وراثت باید بریم دارایی یا اینکه فقط وقتی خواستیم اموال را تقسیم کنیم و یا ملک رو بفروشیم باید به دارایی مراجعه کنیم
به کدوم اداره دارایی تو اصفهان باید مراجعه کنیم

سلام دوست خوبم
برای انحصار وراثت باید برید دفتر پیشخوان الکترونیک قضایی
سهم هر کسی مشخص میشه
برای تقسیم اموال باید به دارایی مراجعه بفرمایید
بستگی به منطقه دارایی ها فرق داره
یکی سمت دروازه دولت هست
یکی سمت خیابان امام خمینی - امیرکبیر
بقیه اش را زیاد اطلاع ندارم
البته منطقه به منطقه فرق داره

مهری پنج‌شنبه 31 فروردین 1402 ساعت 10:45

سلام وقتتون بخیر
قرص کوکونات کلاژن استفاده می کردین خواستم بپرسم راضی بودین . تغییرات مشهودی داره تو پوست .از کجا بگیریم اصل باشه ؟

سلام دوست خوبم
بله مصرف میکردم
بینهایت مشهود و عالیه
من که خیلی خیلی راضی بودم
الان دیگه به دلیل همینکه نمیدونم اصلش را از کجا بخرم استفاده نمیکنم

U جمعه 1 اردیبهشت 1402 ساعت 08:03

معلمی داشتیم که جبر تدریس می کرد
وقتی کسی را پای تخته می برد و بلد نبود که مسئله حل کند
می گفت مملکت حلبی ساز هم می خواهد
اتفاقا همان دوست همکلاسی کانال ساز شد و ثروتش افزون
و معلم جبر با چهره ی فرتوت و شکسته همه اش دنبال چندر غاز افزایش سالانه بود
منظورم این بود که درس دیگه کاربرد ندارد

البته شاید توی این دوران و این جغرافیا اینطوری به نظر برسه
ولی تا یه حدی را باید خوند
وگرنه کلا از دنیا و زمانه عقب میمانیم

جویا جمعه 1 اردیبهشت 1402 ساعت 08:19

سلام تیلو جان من خواننده سالهای دورم . تازه برگشتم و وبلاگت را دیدم خدا رحمت کن پدرتون را و به شما قوت بده .
یک سوال ازتون داشتم شما فیش حج پدرتون را می خواهید بفروشید ؟ راستش ما می خواهیم یک فیش برای برادرم بخریم خود من فیش دارم . شما می تونین راهنمایی کنین از کجا می تونم بخرم یا اگه خودتون هنوز نفروختید می تونم از شما بخرم ؟

سلام دوست خوبم
خوش برگشتین
چقدر خوب که بازم به من سرزدید
من که فیش را فروختم
ولی به دفاتر زیارتی که مراجعه کنید براتون پیدا میکنند و مراحلش را بهتون میگن
من هم همونجا فروختم

سهیلا شنبه 2 اردیبهشت 1402 ساعت 09:35 http://Nanehadi.blogsky.com

آفرین،چه بامزه.

مهربانو شنبه 2 اردیبهشت 1402 ساعت 15:13 http://baranbahari52.blogsky.com/


از اینکه رتق و فتق امور دستته کیف میکنم و بهت افتخار میکنم تیلوی عزیزم

فدای محبتت
من از شما درس میگیرم برای زندگی نازنینم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد