روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کارگاه یا دفتر کار....

سلام

روزگارتون زیبا

بهارتون رنگی رنگی

دیشب شب قدر بود

جدای از تمام افکار و اندیشه های مخالف و موافق ... من دعا کردن را بسیار دوست دارم

امسال خیلی از تفکراتمون رنگ و شکل تازه ای به خودش گرفته

حداقل من اینطوری شدم که حالا دیگه برای هر کاری که میخوام انجام بدم فکر میکنم و سعی میکنم اون قسمت عقیده های غلط و خرافی را ازش دور کنم

سعی میکنم اعمالی که انجام میدم رنگ و شکل درست داشته باشه

خب البته که عقل کل نیستم

البته که اشتباه و خطا هم دارم

و البته که انسان هستم و یقینا حالم یکسان نیست و ممکنه چیزهایی که الان به نظرم درسته سال بعد در نظرم رنگ دیگه ای داشته باشه و غلط باشه

اما...

دعا کردن در حق همدیگه به هرزبانی که ما دوست داریم و بهش انس داریم به نظر کار قشنگیه

امسال رنگ و بوی دعاهام هم فرق میکرد

اما دعا کردم

دستام را بلند کردم

و همیشه مطمئن بوده و هستم که معجزه ها نزدیک هستند....





صبح نزدیک 7 بیدار شدم و رفتم یه نوبت توی کلینیک برای همون عزیزی که توی پست قبل در موردش حرف زدم گرفتم

چون خیلی زود بود و منم شب خیلی کم خوابیده بودم تصمیم گرفتم برگردم خونه

نشستم توی ماشین و همین که هوای بهاری بهم خورد ، نظرم عوض شد

رفتم سمت پمپ بنزین و بنزین زدم

بعد رفتم به سمت محل کار...

دفتر کار من!!!! شبیه یه دفتر تمیز و مرتب و خلوت نیست

چون من اینجا هم میناکاری میکنم و یه عالمه سفال دپو کردم و وسایل میناکاری (رنگ و پمپ ها و سیاه قلم و ...) کلی فضا اشغال کردند

و هم اینکه من یه دفتر تایپ و تکثیر ساده نیستم ، سالهاست که کارت پستالهای دست ساز درست میکنم و این خودش شامل یه عالمه وسیله میشه

کلی مقواهای جنس های مختلف... یه عالمه چسب هایی که گالنهای بزرگ دارند... و .. و ... و ...

و از اونجایی که یه سری دفاتر برنامه ریزی خاص هم درست میکنم اونها هم ریخت و پاش های خودشون را دارند

خیلی از دفاتر تایپ و تکثیر اصلا کارهایی مثل برش کاغذ و ... انجام نمیدن ... ولی من چون سفارش پک های تبلیغی میگیرم و خودم دفترچه تولید میکنم برای اون پک ها، یه عالمه کناره های کاغذ در رنگها و سایزهای مختلف را هم مجبورم نگه داری کنم ... دور ریزهایی که باید نگهداری بشن و برای یه کار دیگه استفاده بشن ...

برش های مقواهایی که از این کار اضافه هست ولی نگه میداریم برای یه کار دیگه ...

لیبل ها...

پس اینجا بیشتر یه کارگاه هست

میزهای کار بزرگ داریم

یه میز کار الان اختصاص داده شده به میناکاری و روی اون پر از پمپ و رنگ و سفال هست

یه میزکار بزرگ کنار دیوار هست و مربوط به کارهای فنربندی و برش و چسب زدن هست

و ... و .. و ...

نظم دادن به یه کارگاه خیلی شبیه یه دفتر منظم و مرتب امکان پذیر نیست

اما من چون قبلترها مدت خیلی زیادی از زمانم را اینجا میگذروندم یه قسمتی را اختصاص دادیم به یه آشپزخانه کوچولو...

یه تخت تاشو هم داریم

یه کاناپه راحتی بزرگ که مناسب استراحت و خوابیدن هست هم اینجا هست

و البته یخچال و آبسردکن و اجاق گاز و ظرفشویی و ....

بساط چای و قهوه و به اصطلاح امروزی ها کافی بارمون هم یه قسمتی برای خودش داره

حالا اگه سرگیجه نگرفتید باید بگم که خب مرتب و تمیز کردن یه کارگاه تعریف و شکل و شمایل خودش را داره

هرچند وقت یکبار باید همه چیز مرتب بشه ولی بازم کلی شلوغ و پر از وسیله هست

همه اینا را گفتم که بگم تا یه ربع پیش در حال تمیزکاری و مرتب کاری بودم ولی میتونم بهتون بگم پیشرفتم در حد 50 سانتی متر هم نبود

در عوض اندازه 5 مترمربع را اونقدر نامرتب و شلخته کردم و اونقدر کارتن و بسته بندی وسط دفتر ولو کردم که جا برای قدم برداشتن هم نیست

و ادامه کار را گذاشتم برای فردا



پ ن 1: مسیرها را روی نقشه چک میکنم

اقامتگاهها را یکی یکی چک میکنم

قیمتها را بررسی میکنم

ولی میدونم که تا ماه رمضان تمام نشه و یه سری از کارها را تمام نکنم نمتونم هیچ جایی برم


پ ن 2: پسرعمه زنگ زد میخواست بیاد دفتر...

همه چیز را پیچوندم


پ ن 3: آقایی که شماره کنتور برق را یادداشت میکنه اومده بود برای دیدن کنتور

به محض اینکه چشمش به من افتاد گفت به من عیدی ندادید

بعد هم بدون لحظه ای تامل گفت یکی از این میناکاریهاتون را بهم عیدی بدید...

یه قندون طرح گلابتون داشتم ... شد عیدی ...


پ ن 4: دلم که براش تنگ میشه تماس تصویری میگیرم، کلا وقت نداره ...

شبها تماس تصویری میگیره ... حال ندارم چراغ اتاق را روشن کنم ...



نظرات 9 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 21 فروردین 1402 ساعت 12:40 http://15azar59.blogsky.com

دیدی گفتم تیلو قشنگ بگرد اون زیر میرا کنج و گوشه ها مطمئنم استخر را میدا میکنی
.
تیلو نیروی کار نمیخوای یه وقتی خالی میکنم میام شهرتون قووول میدم خیلی ریخت و پاش نکنم


یعنی نگم برات که چقدر خندیدم به این کامنت
شما تشریف بیارید قدمتون روی چشم من...
من بیصبرانه منتظرتما... با گل پسر بیا
والا من خودم وسط این بازار شام گم نشم خیلی کاره ....

فرشته دوشنبه 21 فروردین 1402 ساعت 15:50

سلام روزتون به خیر یه سوال داشتم میناکاری خیلی جا میخواد ریخت وپاشش زیاده؟

سلام عزیزدلم
بستگی به مقدار کاری که میخوای انجام بدی داره
ریخت و پاش داره
و بسته به اینکه چقدر وسیله بخری و تا چه حد بخوای گسترشش بدی نیاز به جا داره

خورشید دوشنبه 21 فروردین 1402 ساعت 20:33 http://khorshidd.blogsky.com

من را راه بده توی کارگاه ت
دلم برای دفترم لک زد با مبل های ماتیکی
فلاش چتری
دکور عکاسی
یخچال کوچیک م ووووووو
بهم نمی ریزم
بهم عیدی هم بده شده یه فنجون کوچیک مینا کاری
این پستت من را تا کجاها که نبرد
چی میشه از ادم‌ هیچ ردی نمیمونه

من شما را راه بدم؟
من شما را با کمال میل و افتخار دعوت میکنم که تشریف بیارید و با من یه چای وسط این شلوغیها بنوشید
و البته لابلای میناکاریها حسابی بگرد و هرچی به دلت نشست میشه عیدی خودت ...
یهو انگار یه چیزایی تمام میشن... و وقتی تمام میشن تازه میفهمی چقدر ارزشمند بودند و چقدر حالت را خوب میکردند

Taraaaneh دوشنبه 21 فروردین 1402 ساعت 22:15

هر کاری که بهمون احساس آرامش میده وضرری برای کسی نداره خوبه دعا ، مدیتیشن ، مینا کاری ..
چه کار قشنگی کردی که بهش هدیه دادی

راست میگی... اینکه آزارمون به کسی نرسه خیلی خوبه
ممنون ترانه ی نازنینم

سعید سه‌شنبه 22 فروردین 1402 ساعت 09:27 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
قبول باشه
مامان جی خوبن؟
مطمئنم که دعاهای تو خاص و متفاوته پس منم دعا کن
در مورد دفتر کارت هم قشنگ میفهمم چی میگی
بعضی نامرتبی ها رو هیچ کارش نمیشه کرد

سلام پسرعموجان
متشکرم
خانواده شما خوبن؟
عید بهتون خوش گذشت؟
بعضی از نامرتبی ها هستند به چشم دیگران نامرتبی و ریخت و پاش و شلوغی میان ... ولی برای اونی که داره اونجا کار انجام میده و وسایل دور و برش ، وسایل کارش هستند اصلا نامرتب نیست

فندوقی سه‌شنبه 22 فروردین 1402 ساعت 16:00 http://0riginal.blogfa.com

همش به کنار فقط اون دلتنگیه.
دلم تنگه برای تو و برای خورشید و ....
میگم مگه میشه برای آدمی که ندیدی انقدر دلت تنگ بشه ؟


برای کامنتت مُردم
اینهمه مشغله برای چی هست؟
چرا ما نمیتونیم دور هم جمع بشیم و لذت زندگی را ببریم؟

جازی چهارشنبه 23 فروردین 1402 ساعت 20:05

با سلام
این مدت که حالم خوش نبود و نیست چقدر پست گذاشتی نه حال خودم نه حال خانم و نه حال ماشین و هیچ کدام هم خوب نمیشن. ماشین بشدت امپر می کشه و صدای الارم خطرش بلند میشه تا حالا سیزده میلیون براش هزینه کردم ولی درست نشده. حالم خودم که نگم بهتره

سلام دوست خوبم
ای بابا
انشاله بلا ازتون دور باشه
اتفاقا باید از حال خودتون بگید...

Fall50 پنج‌شنبه 24 فروردین 1402 ساعت 00:17

سلام

سلام به روی ماهتون

یه دوست جمعه 25 فروردین 1402 ساعت 05:02

خورشید خانم قبلاً عکاس بوده؟

با این توصیفات قشنگی که کردن احتمالا عکاسی داشتند...
یه گوشه دنج
با کلی تجهیزات دلبر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد