روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزهای زمستانی

سلام

روزهای زمستونیتون بخیر

از اینستاگرام و اخبار که دور شدم دیگه زیاد نمیفهمم چه خبره

عوضش کمتر هم حرص میخورم

در عوض دارم تلاش میکنم که بیشتر بنویسم

برای همین هم هست که نوت گوشیم پر شده از نوشته ها

حرفام را مینویسم و بعد یهو احساس آرامش میکنم

چقدر نوشتن خوبه

من همیشه دفترچه داشتم و با مداد برای خودم یادداشتهای روزانه مینوشتم

یکسال گذشته دیگه اینکار را نکردم و چقدر دور شده بودم از حال خوب ... وقتی مینویسیم ... بخصوص افکار مزاحم و منفی را ... انگار بعدش از شرشون خلاص میشیم



من دیگه سعی نمیکنم که تحسین برانگیز باشم

هرچند قبل تر هم من بیشتر برای دل خودم زندگی کردم و همیشه سعی کردم در نگاه خودم تحسین برانگیز باشم

من سعی میکنم خودم باشم

خودم باشم به همون شکلی که دوست دارم

دارم برای درمان زخم هام تلاش میکنم

برای سخت جان بودن تلاش میکنم

برای تغییر زندگیم

حتی در همین جغرافیای سخت هم میشه برای تغییر تلاش کرد

شاید باید بیشتر و سخت تر تلاش کنیم ... شاید قدم ها به جبر زمان و مکان کوتاه تره... وقتی شدنیه

حالا کمتر با خودم سرجنگ دارم

با خودم مهربون ترم

و این مهربون تر بودن داره دوباره چشمام را به رنگی رنگی های دنیا باز میکنه

هنوز بغض میکنم

هنوز یادم که میفته ... اشک چشمام را پر میکنه ... هنوز بغض دارم ... هنوزم یه جاهایی یهویی نفسم میگیره و انگار همه دنیا آوار میشه روی سرم

اما دارم تلاش میکنم و به نظرم همین مهمه ...



دیروز از صبح با مادر جان و خاله و آلاله و خواهر و مغزبادوم و باباشون رفتیم سرای ایرانی

اصفهان هم سرای ایرانی داره

مبل جدید میخواستیم

یه مبلغی پس انداز داشتم و تصمیم گرفتم دور و برم رنگها را تغییر بدم

یه مدل مبل پسندیدیم

سرفرصت و حوصله

هفت نفری نشستیم دور یه میز و به کمک آقای فروشنده رنگها را عوض کردیم

یه جاهایی رای گیری کردیم

یه جاهایی هم من زورگویی کردم

رنگ پارچه مبلی را به دلخواه خودم انتخاب کردم

مادرجان هم همراهی کردند و موافق بودند

بقیه همه شک داشتند

ولی من هنوزم فکر میکنم خوشگل میشه

برای تحویل دوماه زمان لازمه

یعنی نزدیکای نوروز

حالا باید مبل های قبلی را بزارم توی سایت دیوار

بفروشمشون

چند تا تغییر دیگه هم توی ذهنم دارم

البته برنامه های مالی با توجه به خرید دیروز کلا ریخت بهم

عددی که توی ذهنم بود کمتر از عددی بود که خرید کردیم

برای همین برای بقیه برنامه ها باید یه کمی صبر کنم

بعدش هم توی همون سرای ایرانی قدم زدیم و خاله جان چندتا قابلمه خریدند

دیگه ظهر شده بود و هممون گرسنه بودیم

متاسفانه سرای ایرانی اصفهان ، مثل سرای ایرانی قم یه فودکورت بزرگ نداشت

فقط یه کافی شاپ محدود و مختصر

یه تصمیم جمعی گرفتیم و قرار شد ناهار را ساندویچ بخوریم

یه ناهار دور همی با کلی بگو بخند

بعدش هم برای چای رفتیم خونه خاله جان



پ ن 1: حالا هرشب تصویر میبینمش

باز قند توی دلم آب میشه

انگار مهربونیاش اینطوری مشخص تره!



نظرات 12 + ارسال نظر
مانا (مامان ویانا) سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 10:08

چقدر خوبه که برگشتید تیلو جان. با چشمها و طرز نگاه شما، تازه ما متوجه زیباییهای اطرافمون میشیم. خدا شما و عزیزانتون رو حفظ کنه.

ممنون مانای نازنینم
بهم لطف دارید

ماهش سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 10:16 http://badeyedel.blogsky.com

قشنگ می نویسید
پاینده باشید

ممنونم
محبت دارید

دلی سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 12:41

پیشاپیش مبلای نو مبارک به دل شاد استفاده بشن ..تغییر همیشه زیباس .چه تغییر حال واحوال وچه وسایل


ممنون

سارا سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 12:45 http://15azar59.blogsky.com

شاعر میفرماید:
با ایناااا زمسستونو سرررر میکنم
منظورم همون پینوشت اخر بود

اخ از دست شاعر
فکر کنم نمیدونه تو دل ما چه خبره

مانی سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 15:04

مبلمان نو مبارک تیلو جان
و از اینکه قند توی دلت آب میشه، خیلی خوشحالم


متشکرم دوست خوبم

میترا سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 15:32

تیلویی چه رنگ و مدلی انتخاب کردی
منم در فکر تغییر مبل ها هستم
راهنمایی لطفا
انشالله با دل خوش روش بشینید و دورهم جمع شید

در این مورد هم توی پست جدید یه توضیح درست و حسابی میدم
نه که راهنمایی... به اشتراک گذاشتن ایده ها

سعید سه‌شنبه 13 دی 1401 ساعت 16:43 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
خوبی؟
مامان جی خوبن؟
چند سطر اول نوشته ت نشونه بزرگ شدنه
منم به این تغییرات رسیدم و خوشحالم بابتش
آره اصفهان هم سرای ایرانی داره فکر کنم تو خیابان آبشار
راستی دختر عمو میشه بپرسم ظرفشویی چی خریدی و چند خریدی؟

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین
مامان شما خوبن؟
دقیقا همونجاست که گفتی
بله میشه
الان توی پست کاملا توضیح میدم

جازی چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت 00:11

با سلام
خرید هایت مبارک
مبل برای نشستن راحت تر است برای ارامش جسم است انشالله ارامش روح هم برایت همراه همیشگی باشه
پ ن 1 نوشته بودی هرشب تصویری می بینی اش اما متوجه نشدم کی را میگویی ؟ دکتر منظورت بود؟

سلام دوست خوبم
متشکرم
ممنون از توضیحتون در مورد مبل

ربولی حسن کور چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت 10:27 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
هر روز چندین نفر از وبلاگ شما میان به وبلاگم اما امروز تعدادشون خیلی زیاد شده بود
گفتم نکنه پست جدید گذاشتین و من نفهمیدم؟

سلام
چه جالب
پس دوستای مشترک زیادی داریم
چقدر از اینکه بهم سر میزنید خوشحال میشم

لیمو چهارشنبه 14 دی 1401 ساعت 10:35 https://lemonn.blogsky.com/

سلام تیلوجانم مبارکه ورود رنگهای جدید

سلام به روی ماهت
متشکرم
کاش زندگی هامون رنگی رنگی و شاد بشه

جازی پنج‌شنبه 15 دی 1401 ساعت 12:33

با سلام
من تخصص انچنانی در مورد مبل ندارم و الکی هم نمی توانم چیزی بنویسم و ممنونم از کنایه بزرگ تان که اندازه دماوند بزرگ بود

جیوه‌ی نارنجی یکشنبه 18 دی 1401 ساعت 13:25 https://daily-of-me76.blogsky.com/

اسم شما رو زیاد دیده بودم تو وبلاگ‌های مختلف ولی نخونده بودمتون
چقد خوبید شما
راستش خیلی خوش بحالتون که تونستید رنگی‌های دنیا رو ببینید دوباره... منم دقیقا حس میکنم روحم انقدر سنگین شده که دیگه نمیتونم خوشگلیا رو ببینم..‌ کاش منم راهش رو بتونم پیدا کنم
راستی‌....خوشحالم با شما آشنا‌تر شدم

من حقیقتا وقتی شروع کردم به خوندنت ، خوشم اومد ازت
یه چیزایی لابلای نوشته هات هست که به آدم حس خوب میده
امیدوارم بیشتر و بیشتر دوست بشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد