روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود / بی رحم چون کمان کمانگیر میشود

سلام

روز پاییزیتون پر از امید

امید به روشنایی و نور



دارم روزهای سختی را میگذرونم

میدونم که همه یه طورایی داریم روزهای سختی را میگذرونیم

اما من از یه سری جهت های دیگه هم تحت فشار و عذابم

شدم دچار دور باطل

همونایی که یه روزایی عزیزای دلمون بودن، حالا به دلمون زخم میزنن

هرکدوم به نوعی

حالا میفهم که داشتن یه عالمه آدم نزدیک و دور بر هم خیلی خوب نیست

به شدت و همچنان درگیر مسائل مالی مربوط به فوت پدرجانم هستم

این درگیری ها که میگم مربوط به خواهرها و برادر خودم نمیشه

مربوط به خواهر و برادرهای پدرجانم میشه

پنجشنبه از صبح زود در حال دوندگی بودم

هرکدومشون را جدا جدا آوردم وبردم

رفتم دادگستری

رفتم کلانتری

رفتم دفترخانه

رفتم ...

رفتم ...

و یه جایی دلم میخواست مادرجان همراهم نبود و زار میزدم

اما بخاطر مادرجانم این روزها قوی ترینم

میرم و میام و توکل میکنم

یه جاهایی حس میکنم چقدر تنهام

یه جاهایی حس میکنم چقدر بی کس و کارم

یه جاهایی آدمها دستم را میگیرن و دلم گرم میشه

یه جاهایی..

بهرحال زندگی همیشه

بالا و پایین

سختی و آسانی

درسته که مدت سختی ها طولانی شده ، ولی یقینا به آسانی ها هم خواهیم رسید



از کارت و کارتخوانم استفاده نکردم و این هم خودش سخت بود

آقای تعمیرکار اومد و گفتم شنبه پول میریزم و براشون توضیح دادم علتش را

برای شماها هم توضیح میدم چون چند نفری خصوصی و عمومی داشتید شماتت میکردید...

توضیح میدم که سوالی باقی نماند

من هم عین همه شماها عقاید خودم را دارم

من معترضم

من به وضعیت موجود معترضم

این هم یه جور بیان اعتراض هست

من روش بهتری برای بیان اعتراضم پیدا نکردم

این دلیلی که میگید به همدیگه ضرر میرسونیم ... ضرر نمیرسه با سه روز خرید نکردن

من خودم سه روز پول از مشتریهام نگرفتم و همه را گفتم بعدا بیارید

حتی طلبکار بودم از قبل و وقتی بهم تلفن زدند گفتم باشه برای بعد....

ضربه به هم دیگه نمیزنیم

داریم خیلی نرم و ساده بیان میکنیم به این اقتصاد اعتراض داریم

به این روشهای موجود معترضیم

ما نه دشمنیم

نه یاغی

نه از جایی فراتر از این مرزها اومدیم

فقط دلمون برای همین آب و خاک میتپه و به روشهای موجود معترضیم

یه کمی پول نقد داشتیم و تا جایی که شد کارمون را با پول نقد راه انداختیم


بعد از یه عالمه دویدن و نرسیدن ...

دیدم ساعت نزدیک سه و نیم شده

برای همین یکراست با مادرجان رفتیم سرمزار پدرجان

تا نزدیک 5 اونجا موندیم

بعدش هم غذامون را برداشتیم و رفتیم سمت خونه خاله جان

اصلا در توانم نبود توی خونه موندن

رفتیم و دور هم حرف زدیم

خاله جان داره یه شال مبل میبافته

پتوهای بافتنی من را دیدن و هوس کردند

منم بساط میناکاری را پهن کردم یه گوشه از هال خونشون

گفته بودم براتون که به خاله جان هم میناکاری یاد دادم

برای همین اونجا هم همه وسایل میناکاری هست

شروع کردم به نقش زدن و حال و هوام عوض شد

تا آخر شب موندیم

نزدیک یک بود برگشتیم خونه

تن خسته م را سپردم به تختخواب... ولی اثری از خواب نبود....

هی خوندم و هی اشک ریختم ...

میدونم شماها هم خوندید و اشک ریختید

میدونم بغض میکنید از یادآوریش...

تا 5 صبح پلک رو هم نزاشتم

تن خسته م خسته تر شد

ولی خواب نبود که نبود

صبح طبق هر روز پاشدیم و صبحانه خوردیم

بعد صبحانه بیهوش شدم

ساعت 12 مادرجان بیدارم کردند ، ناهار پخته بودن تا بریم خونه مغزبادوم اینا...

دوش گرفتم و یکی از پلیورهای پدرجانم را تنم کردم ...

اخ پدرجانم ...

تا عصر اونجا بودیم

خاله جون زنگ زدند که بیاین اینجا...

و ما باز رفتیم خونه خاله

حلیم بادمجان خوشمزه خوردیم

حرف زدیم

باز میناکاری ...

باز بافتنی

باز...

چرا دلم آروم نمیشه

مرض تازه ام هم اینه.... وقتی حرص خوردنها شروع میشه یه محض حرف زدن اسید معده ام اونقدر زیاد میشه که تا توی حلقم میاد بالا

و بعد از شدت سوزش سرفه ها شروع میشن....

امانم را میبره...









پ ن 1: باید مراقب حرفها باشیم

کلمات گاهی برنده اند... تیز و خش دار

بعد دست و انگشت را نمیبرند که بشه بهش چسب زد و چند روز بعد خوب بشه

دل و روح آدمها را میبرن...

نه میشه چسب زد

نه به این زودیها خوب میشه

من همیشه مهربون بودم و مهربونی را دوست داشتم

در جواب سخت ترین حرف، قشنگ ترین و دلچسب ترین حرف را زدم

اشکام چکید

اشکاش چکید

اما دل من برید... خون شد ... زخمی شد ...

اون یادش میره چی گفت

چون دلش زخمی نشد

اما من یادم میماند که اون چی گفت و دلم زخمی شد



پ ن2 : کاش یادم بره وقتی اونهمه بهتون احتیاج داشتم چطوری غیب میشدید و جواب تلفن نمیدادید

کاش یادم بره وقتی میخواستید کمک کنید چطورید منت میزاشتید سرم

کاش یادم بره این روزهای تاریک و سرد را

کاش...


پ ن 3: با آقای دکتر حرف زدم

اومد دلداریم بده

عصبانی شدم

برای اولین بار در تمام طول رابطه ، گوشی را خاموش کردم و پرتش کردم یه گوشه و نصف روز حتی سراغش نرفتم ...

وقتی برگشتم و روشن کردم ... حرف زدیم ... آروم شدیم

یاد گرفتیم ...

هم من

هم ایشون

هرچقدرم یکی را بلد باشی... گاهی باید حواست به زخمهایی که خورده باشه

هردومون زخمی بودیم

و هردو بی حواس



پ ن4: ببخشید اگه پی نوشت ها بی سر و ته بود

ذهنم متمرکز نمیشه

هرکاری کردم خوندن کتاب را شروع کنم نشد که نشد

حتی خواستم کتاب صوتی گوش بدم ... در حد سی ثانیه هم نتونستم تحمل کنم


نظرات 29 + ارسال نظر
MAH شنبه 28 آبان 1401 ساعت 11:12

سلام بانو
گویا نفر اول بودم که اومدم اینجا
تیلوجان فکر میکنم همه ما روزهایی مشابه رو در زندگیمون داشتیم که پیش فرض های ذهنیمون در رابطه با آدمهایی که باهاشون معاشرت داریم به طرز عجیبی تغییر کرده و واکنشهایی رو از نزدیکترینهامون دیدیم که بسیار دور از انتظار بوده! شاید این رسم زندگیست...
این روزها برای تو و برای همه هم میهنان عزیزم آرزوی صبر و سلامتی دارم. این غزل زیبا تقدیم به شما:

یوسفِ گُم گشته بازآید به کنعان، غم مَخُور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور

ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور

دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور

ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَر کَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست، کان را نیست پایان، غم مخور

حال ما در فِرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله می‌داند خدایِ حالْ گردان غم مخور

حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درسِ قرآن غم مخور

لیمو شنبه 28 آبان 1401 ساعت 11:14 https://lemonn.blogsky.com/

تیلوجان من
عقیده متفاوت داشتن جرم نیست، اتفاقا کار خوبی کردی چیزی که قلبا خواستی رو انجام دادی عزیزم. خیلی سخته برای عده ای که به خواسته و نظر دیگران احترام بذارن و نخوان نظر خودشون رو قالب کنن؛ پس بهشون بی توجه باش.
+ پی نوشت ها اتفاقا خیلی دلنشین بودن چون هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
++ لازم نیست حتما ببخشی، فراموششون کن زخم هارو چون کسی که زخم زده ارزش زخمی کردن قلب قشنگت رو نداره.

Nazi شنبه 28 آبان 1401 ساعت 13:32

ما هم این وضع را با عمه هاو عموها داشتیم. اخرشم چقدر از حقمون را پایمال کردن. کاش پدرها ومادرها تا وقتی زنده وسلامت هستن مسایل مالیشون را با خواهر برادرا شون حل کنن. بعد از فوتشون غم نبودنشون یکطرف، ناراحتیای مربوط به مسایل مالی وکشمکشها یطرف. حس میکنم شانه هام خرد شد زیر این بار سنگین. روابط هم بهم خورد.

جازی شنبه 28 آبان 1401 ساعت 13:39

با سلام
ارزوی حال خوش برای همه دوستانم و هم میهنان دارم و انشالله باز هم امنیت و آرامش خواهد امد
درک می کنم و منم با این گونه نیش و زخم و زبان ها را شنیدم و دلم از درون ریش ریش شد و اما نمیشد به زبان اورد بقول شاعری
مرا دردی است اندر دل اگر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم ترسم که مغزاستخوان سوزد
نمیدونم چه در دل اطرافیان می گذرد که قضاوت می کنند و حکم صادر و ان را هم اجرا می کنند
به هر حال کاری است که نمیشه جلوی آن را گرفت . برایت صبوری و ارامش خاص ارزو می کنم

لیلی۱ شنبه 28 آبان 1401 ساعت 16:01

سلام گندم جان خسته و درمانده نباشی
من واقعا نمیدونستم خواهر و برادرها هم از آدم ارث میبرن اینطوریه؟ یا جریان چیز دیگه ایه

سلام به روی ماهت لیلی نازنینم
پدربزرگم بعد از پدرجانم فوت شدند
یادت هست؟

سعید شنبه 28 آبان 1401 ساعت 16:49 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
خوبی؟
منم با این روش اعتراض موافقم
ازش خبر نداشتم وگرنه حتما منم انجامش میدادم
ببین دختر عمو جوهر آدم ها تو سختی ها مشخص میشه
وگرنه در روزهای خوب و آروم همه دوست هستن
خوب شد اینجوری اطرافیانتو شناختی
اما اینم بگم دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
این روزها هم بالاخره میگذره
زمستون میره و رو سیاهیش به زغال میمونه
اسید معده ت هم به خاطر اعصابت زیاد شده
بیشتر مواقب خودت باش دختر عموی عزیز

سلام پسرعموجان
ممنون که همچنان بهم سرمیزنی

لیلا شنبه 28 آبان 1401 ساعت 22:21

روزهای خوب و روشن برای تیلوی عزیزم و همه مردم ایران آرزو میکنم

رها یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 00:38

سلام خوبین هرکاری که آدم حس کنه درسته که نمیشه گفت درسته شاید اشتباه باشه در مورد خرید و این حرفا ببین با کی قدم برمیداری اگه قبول داشته باشی که اسرائیل متجاوز و آدم کش و کودک کشه و اسرائیل میاد استوری میذاره برا فراخوان این سه روز و خرید نکردن و تحریم پس بدون با کی قدم برداشتی

آقا سعید اگه موافق این کار هستی لطف کن اون عکس رو از پروفایل وبت پاک کن تا جایی که ما میدونیم خامنه ای با هیچکدوم اینا کاری نداره که هیچ دشمن هم هستن بالاخره کدوم وری اینوری یا اونوری

سلام رها جان
ما هم معترضیم
اگه شما به وضعیت موجود اعتراضی نداری و همه چیز مطابق خواسته هات هست کاملا سکوت کن
ولی اگه معترضی و میبینی هیچ جوره گوش شنوایی نیست بالاخره یه راهی که به نظر خودت درسته را برای اعتراض پیش میگیری دیگه

نسیم یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 10:50

امیدوارم حال هممون بهتر بشه و این غم و دلشوره تموم بشه

الهی آمین

Mani یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 11:05

تیلوی عزیزم...

به کاربر رها یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 11:09

آها هرکاری بقیه فکر کنن درسته، درست نیست و فقط کاری که شما فکر میکنی درسته، درسته. آره؟ بعد تازه برای پروفایل بقیه هم تصمیم میگیری؟؟ خیلی خوبی
اصلا واژه آزادی رو به خاک و خون کشیدی، ممنون که با معنی دیک.تا تور آشنامون کردی.

میترا یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 11:09

تیلو جان میشه لطفا سوالمو جواب بدید
چرا حضور به اومدن خانواده پدری برای ارث و وارثه هست؟
برای اموالی که قولنامه ای هست نیازه؟
اگه سند داشته باشه نیازی نیست؟
پدر بزرگ بعد پدرتون فوت شدن دیگه ارثی به پدرتون نمیرسه؟ درسته؟
انشالله بزودی ختم بخیر بشه وراحت بشی عزیزم

سلام نازنینم
اینکه وقت نشده ولی باید همه کامنت ها را حتما پاسخ بدم
ولی چون این سوال تکرار شده مینویسم
من پدرم قبل از پدربزرگم فوت شدند
با اینکه فاصله کوتاه (2ماه) اگه خاطرتون باشه ...
حالا چون پدربزرگ زنده بودند از پدر ارث میبردند و حالا چون ایشون هم فوت شدند ارث ایشون رسیده به فرزندانشون که هزارماشالا تعدادشون هم زیاد هست
برای تمام اموال سنددار لازم هست
اگه راضی هستند و ادعایی ندارند برای قولنامه ای ها کاری لازم نیست انجام بشه

بله در مورد سوال بعدی هم
ارث پدربزرگ دیگه به پدر و ما تعلق نمیگیره

سعید یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 11:18 http://www.zowragh.blogfa.com

به خانم رها
رژیم اسرائیل غاصب و کودک کش هست
منم از شرایط اقتصادی الان ناراضی هستم و البته از خیلی چیز های دیگه اما به نظرم خرید نکردن با کارت یه روش اعتراض درست و موثر هست
هیچ وقت هم نه عکس آقای خامنه ای رو بر میدارم و نه به کسی اجازه میدم تو زندگیم سرک بکشه و برام تعیین تکلیف کنه
شما هم اگه معنای کلمه آزادی بیان رو میدونین نباید به کسی بگین این عکس رو بردار و اینو بذار
ضمنا من هیچ وقت با تمام کارهای نظام موافق نبودم به هر حال هر کاری که دولت یا نظام انجام میده هم موافق داره هم مخالف
گفتین که (تا جایی که ما میدونیم خامنه ای با هیچکدوم اینا کاری نداره که هیچ دشمن هم هستن )
به عرضتون میرسونم که تا اونجایی که شما میدونین اشتباهه
لطفا به کلمه آزادی احترام بذارین و برای من و وبم تعیین تکلیف نفرمایین

رها یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 12:51

جواب به سعید و کسی که جواب منو داده بود

هر دو نفرتون دقت نکردین من چی گفتم هر حرکت ما یه اصول و قاعده ای داره و براساس همون حرکت می‌کنیم

من الان منظورم این بود که ما که کشورمون رو دوست داریم و درسته بهش یه سری انتقاداتی داریم ولی الان و تو این برهه نباید از دشمن خط بگیریم البته اگه نیاین بگین چرا چرت میگی خداروشکر الان نت هست و دسترسی به اطلاعات برین درست بررسی کنین بهش میرسین خیلی از این کارای اعتراضات از کجا خط میگیره

آقا سعید من کی تو زندگی تو سرک کشیدم اصلا تو چه اهمیتی برا من داری ولی وقتی عکس یه نفر رو میذاری داری یه مکتب و جهت رو نشون میدی ناخودآگاه تبلیغ میشه پس هرکار و حرکت و حرفت باید رو اصول باشه اون عکس یه عکس معمولی نیست اینم تو روزهای حساس یعنی واقعا متوجه نشدی من منظورم از این که گفتم عکس رو بردار چی بود؟ دیگه ایشون که واضحه مواضعشان چیه و دشمن درجه یک ایران و اسلام صهیونیست هستش خوابی یا بیدار؟
درضمن شما آزادی هستی کسی جلو آزادیتونو نگرفته من فقط گفتم موضعت رو برا ما نه برا خودت روشن کن

درضمن در جواب به به کاربر رها حداقل یه اسم برا خودت میگذاشتی
شما از آزادی و دیکتاتوری حرفشو نزنین که آزادی شمارو دیدیم از دنیای وبلاگ بگیر که چقدر من کامنت دادم تایید نشده تا تو جامعه
شعار زن زندگی آزادی دادن چقدر خانم محجبه و چادری زدن و این چندوقت حس امنیت نداشتن رفتن خونه طرف رو گرفتن و آتیش زدن و لباس زیر خانمش رو چرخوندن و مسخره بازی و هلهله و... خانم چادری زدن بچه ۸ ساله اومده از مامانش دفاع کنه اونم زدن و.‌‌‌‌..... مورد زیاده اینا زن نبودن؟ یعنی آنقدر کثافت کاری زیاده کلمه آزادی داره حالت تهوع میگیره دیگه
یه سری به توئیتر بزن توییت های مدعی آزادی و انسانیت رو بخون اگه این حال بهت دست نداد بیا باز دفاع کن

رها یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 12:54

تیلوجان ببخشید تو وبت این بحثا پیش اومد میدونم خودت آنقدر مشغله داری این کامنتا بیشتر باعث اعصاب خوردیت میشه بازم عذرخواهی میکنم

روح پدرتون شاد ان شالله زودتر این کارا تموم بشه و باری از دوشت برداشته بشه حقیقتا با فوت پدرت خیلی ناراحت شدم و تا چند روز خیلی حالم یه جوری بود خدارحمتشون کنه

ممنون عزیزدلم
ولی من اصلا درک نمیکنم چرا اینطور بحث ها پاشون اینجا باز شد ؟
اینجا خیلی دنج و آروم بود

سعید یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 16:23 http://www.zowragh.blogfa.com

به رها
اولا خداروشکر که من براتون مهم نیستم و صد البته و هزار هزار البته شما هم برای من کوچکترین اهمیتی ندارین
دوما شما که با یه عکس رهبر تو وب من انقد به هم میریزین دارین با کی قدم بر میدارین؟؟
همین که اومدین به من میگین اون عکس رو بردار مصداق عینی سرک کشیدن تو زندگی منه البته تو این چند مدت امثال شما کم ندیدم
از اونجا که اسم رهبر رو با بی احترامی میارین معلومه خطتون چیه و چقد معنای آزادی و احترام رو فهمیدین
اگه کسی فامیل پدر محترم شما رو بدون پسوند و پیشوند بیاره ناراحت نمیشین؟
موضع من هم برای خودم و هم برای همه کسانی که منو میشناسن کاملا واضحه
من طرفدار ولایت فقیه هستم و عاشق کشورم هستم اما از خیلی از شرایط الان ناراضی هستم و اعتراض انسانی و موثر رو حق خودم و هر ایرانی میدونم
شما هم بهتره به جای توجیه بنده یکم تو ادبیاتتون تجدید نظر کنین

یلدا یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 16:31

مرسی تیلو برای حمایت مدنی و انسانیت از یه حرکت اعتراضی بدون خشونت
دوست عزیزی هم که می‌فرمایند اسرائیل غاصب و کودک‌کشه!!! بدونن که چراغی که به خونه رواست، به مسجد حرامه، لطفا از کودکان کشور خودمون حمایت کنید و اونا رو ببینید ...
اگه اعتراضی ندارید که خوش به سعادتتون، ما زیر بار این همه فقر و فساد کمرمون خرد شده دیگه ...
و یه نکته دیگه اینقد که من این روزا خانم‌های چادری رو توی اعتراضات میبینم، خانم‌های بی‌حجاب رو نمیبینم ... الان دیگه اعتراض به حجاب اجباری نیست به ظلم و بی‌عدالتی و فساد و فقره ...

یلدای نازنینم این حمایت مدنی الان وظیفه تک تک مون هست
فقط باید چشمامون باز باشه و هوشیار باشیم و اشتباه نکنیم

سعید یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 16:39 http://www.zowragh.blogfa.com

به رها
ضمنا من بیشتر از شما میدونم که این اوضاع از کجا داره خط میگیره
پشت همه این اتفاقات سازمان های جاسوسی اسرائیل و آمریکا و فرانسه هستن که حتی افسر های اطلاعاتی زبده خودشون رو برای هدایت میدانی اغتشاشات به ایران میفرستن
میدونم که این اغتشاشات از اردی بهشت 400 برنامه ریزی شده
پس فکر نکنین من خوابم و فقط شما بیدارین
و از نظر من هم انتقاد اصولی داره که به نظر من شما اصلا رعایت نمیکنین وگرنه اسم رهبر انقلاب رو که خیلی بهشون علاقه دارم این طوری نمی آوردین
به هر حال خانم رها عقده من و وب من و زندگی من همینه
شما اگه میپسندین تشریف بیارین وبم قدمتون روی چشم اگه هم نمیپسندین که به سلامت
من هیچ چیز رو عوض نخواهم کرد

یه دوست یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 16:39

سعید عزیز فقط این رو بدون همه ما به شرایط موجود معترضیم اما نسخه های که این روزهاپیچیده میشود و همینطور وبلاگهای لیدرهای این اغتشاشات حاکی از توهین و خواستار براندازی نظام و در راس ان توهین به مقام رهبریست پس منظور رها همینه ولی نحوه بیانش متفاوت بود

سعید یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 17:24 http://www.zowragh.blogfa.com

یه دوست عزیز
سلام
ممنونم از توجهت
اما خود خانم رها داره به رهبری توهین میکنه این چه جور نحوه بیان از یه طرفداره؟

دلی یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 17:47

اعتراض مردم به بیرحمی مسیولین ،بیسوادی ،پیری،الزایمری بعضی مسیولین ،انتصاب مجدد هزارباره ی امثال جنتی پوشکی.گذشت واغماض از گندکاری امثال قالیباف در لوله کردن دانشجوهای کوی دانشگاه دهه های قبل.سیسمونی ،دزدی های شهرداری دوران قالیباف وباندش.سه روز دروغ گفتن درمورد تکه پاره کردن یه هواپیما پراز نخبه (اکراین)فروش خاک واب ومنابع کشور به چین وروس.تسلیم بودن برابر روس کثیف ،تحقیر وقت سفر روسیه با میز طولانی وادامس جویدن شخص اول کشور میزبان.گرانی وبیخیالی مسیولین از صدر تا ذیل که انگار در جهانی دیگه زندگی میکنن.جنگ قدرت واحمق فرض کردن مردم .

رها یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 19:02

این آخرین کامنتم هست
آقا سعید کی گفت ما انتقاد نداریم خود رهبری بزرگترین منتقد هست انتقاد کردن ربطی به همراهی شدن با دشمن نداره وقتی دشمن خوشحال میشه این سه روز مملکت به تعطیلی بره یعنی شما عکسش عمل کنی مثل خیلی ها که این چند روز تخفیف گذاشتن یه آقایی میگفت رفته بود ۴۸ تا جامدادی برای بچه های یه موسسه خریده بود خریدای چند روز دیگه تو این چند روز انجام بدی یعنی دشمنتو عصبانی‌کنی هوووممم؟؟ میتونی منتقد باشی ولی باهوش باشی کی زمان انتقاد هست کی پشت نظام و رهبرت باشی اتقدر سخت بود فهمیدنش

به یلدا

انقدر بدم میاد تا حرفی میزنیم میگین شما نمیبینین وضع موجود رو نه پس ما کوریم حالیمون نیست این یک
خب خداییش چه ربطی داشت به حرف من ضرب المثلی رو که به کار بردی فقط خواستی حرفی زده باشی خداییش اسراییل هیچ جای دفاعی نداره اینی هم که میبینی این مشکلات هست به خاطر کم کاری مسئولین هستش و خیلی دلایل دیگه که اینجا مجالش نیست
و اینکه کسی حرف میزنه دلیلش این نیست وضعش خوبه همونجوری که خیلی هام که پولدار و میلیاردر هستن معترضن و شهید عجمیان که خونه و زندگیش مشخصه و کارگر روزمزد بوده ولی از قشر انقلابی بود پس این دسته بندی مسخره رو از ذهنت پاک کن
والا چیزی که ما دیدیم و حرکت معترضا چیزی از اعتراض به وضع اقتصاد ندیدیم همه ش برا برهنگی بوده میگی نه عکسا و فیلما دیگه موجوده یه آدرس به من بده تا ببینم کجای این اعتراضات برا اقتصادی بود
در مورد خانم های چادری خودت خوب میدونی چقدر چرت گفتی حرف باد هواست یه آدرس و مدرک نشون بده یه جوری میگی انگار ما تو جامعه و به فضا مجازی و عکس و فیلم دسترسی نداریم ما خانم چادری دیدیم ولی تو راهپیمایی ها دیدیم صف خودشونو از اغتشاشگرا جدا کرده بودن
والا وقتی دشمن داره جیغ میکشه و علنا داره هدفشون میگه نمیدونم از چی دفاع میکنین

حرف آخرم
بله کشورمون پر از مشکلات اقتصادی فرهنگی آموزشی ...هست ولی اینکه بخوای قدرت کشورتون زیر بکشی و ناامنی کنی یه حرف دیگه س

درضمن پیشنهاد میکنم برین بخونین چی شد که سوریه به این وضع افتاد کلید واژه ش یه اعتراض کوچیک و بعد با گفتن کار خودشونه و بعد با حضور داعشیا تو خیابونا خواب از سرشون پرید

یلدا یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 19:49

من راستش اصلا از بحث کردن با رها توی وبلاگ پرایوت شخصی که شاید راضی نباشه، خوشم نمیاد، ولی برای این‌که فکر نکنه حرفاش خیلی منطقی بود، جوابش رو میدم... ربط ضرب‌المثل رو نمیفهمی، تقصیر من نیست، نمیفهمی دیگه، این یک ... دو بکشید بیرون بابا از دشمن و اسرائیل و آقا نمیدونن و خبر ندارن و خودشون خوبن، من اگه رهبر یه کشور باشم و کشورم در آستانه فروپاشی و هر روز دزدی و اختلاس و فساد و فحشا و خودم خبر نداشته باشم، برم بمیرم بهتره والا، اگه آمریکا و انگلیس دشمنن و نباید ازشون واکسن خرید، چرا بچه‌های خودشون اونجان و چرا برای IVF آقازاده تشریف بردن انگلیس؟ اگه قرار به سرچ کردنه، شما هم میتونی سرچ کنی و ببینی ... سه من معترضم و توی اعتراضات شخصا حضور داشتم و اونجا خانم چادری دیدم همراه با معترضین و مسلما ازشون فیلم نگرفتم، کما این‌که مادر و خاله و عمه خودم هم معترضن و چادری و نماز میخونن و روزه میگیرن و صد البته از حکومت کودک کش بیزارند، نمیخوای باور کنی نکن، شما فیلم اون خانم‌های چادری رو بیار که چادر از سرشون کشیده شده و کتکشون زدن و این اباطیل، من که ندیدم، من نیازی ندارم که بخوام به زور بگم خانم‌های چادری هم توی اعتراضات بودن، اصلا به نظر من چادری باشی و آزاده نباشه و آزادگی نخوای با برده فرقی نداری ... چهار اعتراضات سوریه رو جمهوری اسلامی و عربستان به خون کشیدن، چون نمیخواستن مستقیما درگیر بشن با هم، پس سوریه رو صحنه جنگ نیابتی خودشون کردن، واقعا نمیدونم اینا رو توضیح بدم متوجه میشی یا بزرگتر از ذهن و مغزته، پس ترجیح میدم خودم رو با توضیح دادن خسته نکنم و بقیه رو هم توی دردسر نندازم و طولانی تر ننویسم که نرود میخ آهنین در سنگ ...
من واقعا معذرت میخوام از صاحب وبلاگ که لحنم خوب نیست و بهش حق میدم که در اسرع وقت پیامم رو پاک کنه و برای خودش دردسر درست نکنه، اصلا وقتی که صاحب این وبلاگ اینقد آروم و نرم و شاعرانه مینویسه حتی در اوج ناراحتی و خشم و غم، مسلما از نوشته‌های من خوشش نمیاد، ولی نوشتم که رها بخونه اینا رو، هر چند نخونه هم برام مهم نیست...

صالح یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 20:40

این خانم یا آقای رها خیلی خوبه به قول یکی از کاربران، به مقام معظم رهبریشون میگه خامنه ای، بدون پسوند و پیشوند حتی بی بی سی و اینترنشنال هم اولش آیت الهی، آقایی چیزی میذارن بعدم میگه یا اینوری یا اونوری که شبیه شعار معترضانه که ادامه هم داره حکومت دو تا از این مدافعا داشته باشه دیگه دژمن نمیخواد

سعید یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 21:05 http://www.zowragh.blogfa.com

خانم رها
شما لازم نیست به من یاد بدین کی باید منتقد باشم و کی باید پشت رهبرم باشم
چون من همییییییشه پشت نظام و رهبرم هستم و همیییییشه هم منتقدم
اتفاقا شناختن شما کار خیلی راحتیه و فهمیدن عقاید شما اصلا هم سخت نیست
یکم به حرفای من دقت کنین بد نیست
من نگفتم از تعطیلی حمایت میکنم
من گفتم با خرید نکردن با دستگاه پوز و اینا موافقم چون یه اعتراض اقتصادی و دقیق و بی سروصدا و بی حاشیه س
قاموس شما رو نمیدونم چیه اما در قاموس آزادی این جور اعتراض ها حق هر کسی هست
خداروشکر که این بار اقلا جانب ادب رو رعایت کردین و به جای (خامنه ای) گفتین ( رهبر)
اتفاقا این شما هستین که باید مشخص کنین که این وری هستین یا اون وری
من موندم شما دیگه چه جور مدافع نظام و رهبری هستین

گلشن دوشنبه 30 آبان 1401 ساعت 02:35

جنگ خودی ها در کامنتها
فضای کامنتدونی وبلاگ تو هم شده عین خبرگزاری ها. تازه دوستان برای رعایت حقوق صاحبخونه اول عذرخواهی میکنن بعدش ولی کار خودشون رو میکنن‌. خبر نداری خرمالوی گس اصلا تو بازار پیدا میشه یا نه؟ چرا خرمالوها دیگه گس نیستن؟

گلی اینکه وسط این کامنتها داری دنبال خرمالوی گس میگردی عادیه

Nazi دوشنبه 30 آبان 1401 ساعت 23:19

تیلوجان من عذر خواهی می کنم بابت کامنت قبلیم. نمیدونستم پدرتون زودتر از پدربزرگ تون فوت شدن و این مسایل براتون پیش اومده
خودم مساله ای که برام پیش اومد این بود که پدرم اموال اشتراکی با عمه ها وعموها داشتن و سالهای زیادی از این شراکت گذشته بود و مشخص کردن سهم و.... خیلی سخت بود

اصلا نیاز به عذرخواهی نیست نازنینم
بالاخره شاید این مطالب به درد دیگران هم بخوره
شاید کمکی کنه
خدا به هممون کمک کنه
خدا رحمت کنه رفتگانتون را
خدا عزیزانتون را سلامت براتون نگه داره

رسیدن سه‌شنبه 1 آذر 1401 ساعت 08:44

سلام عزیزم امیدوارم حال بهتری داشته باشی
این روزها همه مون داریم فقط تلاش می‌کنیم فرو نریزیم . وگرنه درون مون خالی شده . اما امید همیشه هست .
اون بخش مسائل بعد از فوت پدر رو که ما هم هر رووووووز باش درگیریم رو میفهمم و چقدر منو و تورو میرسونه به جایی که انگشت به دهن موندیم که آیا این همون آدمه ، و همه یه جورایی زخم زدن و یه جورایی عقب رفتن و مرحم نشدن هیچ که زخم شدن


ساره جانم
این روزها هم میگذره
توکل کن و آروم باش
لبخند بزن و از کسی که چند مدتی زودتر از تو پا توی این راه گذاشته بشنو... این نیز بگذرد

فاضله سه‌شنبه 1 آذر 1401 ساعت 12:44 http://golneveshteshgh.blogsky.com

حال دل و روحتون خوب بانو


فدای محبتت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد