روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

اهل همین کوچه ی بن بست کناری...

سلام

روز پاییزیتون بخیر

بخیر شدن این روزها حرف غریبی هست

روزهایی که انگار زیر آب داریم نفس میکشیم

میایم بالا نفس میگیریم و باز کشیده میشیم زیر آب

ولی بازم میشه برای هم آرزوی خوب کرد... هنوز امید و آرزوها زنده اند...


از چهارشنبه نیومدم سرکار

در عوضش چهارشنبه اول صبح رفتم دفترخانه

نیم ساعتی کارم طول کشید و طبق معمول هم حل نشد و ماند برای تهیه یه عالمه آدم و مدرک و ...

ماشین پدرجان نوبت سرویسش بودم برداشتم و سریع رفتم نمایندگی

اوه... نگم براتون از صف عریض و طویل

گفتند نوبتم نمیشه و نوبت میزنن برای یه روز دیگه

جناب کارشناس یه نگاهی به ماشین انداخت و با توضیحاتی که داد من از خیر سرویس گذشتم

ماشین را برداشتم و اومدم خونه و سریع ماشین خودم را برداشتم و بردم کارواش

هوا ابری و بارونی بود ولی دیگه ماشین اونقدر کثیف بود که جای هیچ فکری باقی نمیماند

وقتی نشسته بودم تاکارهای ماشین انجام بشه یه زنگ زدم به دانا

بیست دقیقه ای حرف زدیم

بعدش هم با آچاره یه تمیز کار رزرو کردم برای راه پله ها

تا کار ماشین تمام شد ، پیش به سوی خرید مرغ

مرغ و بلدرچین خریدم

رفتم به مزار پدرجان سر زدم

بعد اومدم خونه

مادرجان آنفولانزا گرفتند و حسابی حال ندار بودند

با این حال زحمت خریدها افتاد گردنشون

تمیزکار زنگ زد و گفت اشکالی داره زودتر رسیده؟

گفتم نه چه اشکالی

دیگه دستم بند اون قضیه شد

هر وقت تمیزکار دارم خودم هم مشغول میشم

جمع و جور کردم و به گل و گیاههای راه پله و پارکینگ سر و سامان دادم

فلاورباکس جلوی در را حسابی مرتب و منظم کردم

گلهای ناز توی فلاورباکس را حسابی قلمه زدم ... به همسایه ها قلمه ناز دادم

به آقای تمیزکار هم دادم

یه عالمه راهم قلمه زدم توی گلدانهای پارکینگ برای اول بهار....

ساعت نزدیک 4 بود که کار آقای تمیزکار تمام شد

دیگه من هلاک بودم

ناهار خوردم و بساط سفال را پهن کردم جلوی تلویزیون

پنجشنبه به یه سری کار دیگه رسیدم

عصر هم رفتم آرامستان

شلوغ بود

از شلوغی اونجا خوشم نمیاد

انگار به قلبم فشار میاره

جمعه نه من حال خوشی داشتم نه مادرجان

کوچولو کوچولو چرت زدم و ذره ذره میناکاری کردم

یکی دوبار برای سرفه های مادرجان نشاسته و عسل آماده کردم

به دونه براشون گذاشتم

ولی در نهایت دیروز را به کسالت گذروندیم

امروز صبح هم همچنان بیحالی برای هر دومون بود

اما من زودتر بیدار شدم و لباس پوشیدم

مادرجان نیومدند

اما من یه عالمه کار عقب مونده دارم که باید بهشون رسیدگی کنم



پ ن 1: انگار هوای این روزها روی قلبم سنگینی میکنه

فلج شدم


پ ن 2: آقای دکتر با اینکه واکسن آنفولانزا زده بودند از دیشب درگیر شدند

امیدوارم سبک باشه


پ ن 3: دیروز تولد خواهرجان بود

حتی نشد یه سرکوچولو بهش بزنم

فقط یه تلفن....


پ ن 4: فردا نیمه پاییز هست

تولد فندوق کوچولوی قصه ی ما....

انشاله با یکی دو روز تاخیر بتونیم برگزارش کنیم

 

پ ن 5: چرا یهو اینقدر سرد شد؟


نظرات 7 + ارسال نظر
سعید شنبه 14 آبان 1401 ساعت 09:43 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
روز پاییزیت به خیر
از صمیم قلبم برای تو و مامان جی آرزوی سلامتی دارم
تو این هوای سرد با این حالی که داری بیشتر مواظب خودت و مامان جی باش
سعی کن بیشتر استراحت کنی تا زودتر خوب بشی
زعفران ها رو وقتی گل هاشون کاملا باز شد بچین پرچم وسطشون جدا کن بذار رو روزنامه تو دمای اتاق تا خشک بشه بعد استفاده کن
انشالا زودتر خوب بشی دختر عموی خوب

سلام پسرعموجان
ممنون
ممنون

لیمو شنبه 14 آبان 1401 ساعت 10:07

هوای سرد پاییز و این روزهای ابری...
به خیر میشه تیلوجان، به خیر میشه.

الهی آمین
میدونم ... میشه ... انشاله که میشه

آزاده شنبه 14 آبان 1401 ساعت 10:29 http://Azadeh002.blogfa.com

سلام
بلا دور باشه
پاشم بیام عیادت
سوپ هم برات درست می کنم سوپ های سبزیجات مامانم خیلی جادویی هستند بگم برای تو و مامان خانومت درست کنه

سلام مهربونم
عزیزدلم
گفتنشم حالم را بهتر کرد
مامانا جادو بلدن...
کاش میشد گاه گاهی هم را ببینیم
اندازه یه چای عصرگاهی و گپ دلچسب

خورشید شنبه 14 آبان 1401 ساعت 16:15 http://khorshidd.blogsky.com

لطفا زودتر خوب شو
قلمه هم برام بزار
و….

مهتا شنبه 14 آبان 1401 ساعت 18:09

تیلو جون ایشالله زودتر خودت و مادر جون خوب میشین
اگه بتونی ی کم زردچوبه با آب ولرم مخلوط کنی بخوری خیلی خوبه
دمنوش پونه یا نعنا هم موثرند

سیا شنبه 14 آبان 1401 ساعت 21:14 http://www.kimiyagari.blogsky.com

دلنوشته هاتون در عین سادگی بسیار قشنگ و سرگرم کننده است.
با آرزوی سلامتی و بهروزی

جازی یکشنبه 15 آبان 1401 ساعت 06:10

با سلام
انشالله هرچه زودتر سلامتی کامل پیدا کنید هم خودتان و هم مادر جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد