روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شمعدانی

سلام

جمعه تون آرام

اصلا جمعه باید آرام و دلچسب باشه

وقتی جمعه ها میام سرکار از این آرامش کوچه پس کوچه ها لذت میبرم

توی خیابون که رانندگی میکنم خیلی ترافیک کم هست و همه چی آرومه

و اینجا الان پشت میزکارم هیچ صدایی نمیاد جز صدای کیبورد

خلاصه که جمعه به طور دلچسبی آرامه...

صبح زودتر بیدار شدم

تخم مرغ آب پز با خیارشور و زیتون با نان جو خوردم

یک فنجان چای ایرانی ...

دوتا گلدان بزرگ را خالی کردم

یه فنجان دیگه چای خوردم

و بعدش با مادرجان رفتم باغچه

شمعدانی ها را به رسم پدرجان از باغچه درآوردم و گذاشتم داخل گلدانها

گلدانهای شمعدانی را میارم خونه میزارم توی پارکینگ

و دوباره بهار اگه خدا بخواد میبرمشون باغچه...

چند تایی از خرمالوها را که رسیده بود چیدیم

انار هم چیدیم

مادرجان یه کمی سبزی چیدن

منم فلفل

یه عالمه هم گل رز غنچه و باز شده داشتیم که همشون را چیدم

بعد دوتایی رفتیم به پدرجان سرزدیم

و بدوبدو اومدم دفتر

یه لیوان آب خوردم

یه لیوانم پرکردم و داخلش لیمو انداختم تا یواش یواش بخورم

و امروزم را با یه لیست پرکار شروع کنم

روزتون آرام

تیلوتیلو جمعه 8 مهر 1401 ساعت 11:23

نظرات 16 + ارسال نظر

فرشته جمعه 8 مهر 1401 ساعت 14:05

چقدر خوبه که سرت شلوغه وکاری هست
چقدر خوبه باغچه هست

سرم اندازه هر سال شلوغ نیست
ولی خودم به زبر و زرنگی هر سال نیستم و برای همین کارهای هی کش میاد
کلا کار و کاسبی ها از رونق افتاده

جازی شنبه 9 مهر 1401 ساعت 06:12

با سلام
نمیزارن که کار و کاسبی رونق بگیره با فیلتر کردن و بگیر و بند ها و. .. نه دل و دماغ می مونه نه میتوان ارتباط دو سویه داشت
کاش پنجشنبه های عاشقانه راه اندازی میشد

سلام
روزتون بخیر
کاش...

پیام شنبه 9 مهر 1401 ساعت 08:06

چطوری نون ب نرخ روز خورترین دختر بلاگ اسکای؟ همین کارا رو کردین ک پولدار شدین دیگه.همچین از آرامش حرف میزنی انگار کور و کری و عقب مونده ذهنی ک نمیبینی هم وطنامون چطور دارن جونشونو کف خیابون میزارن. خودخاه تر از تو فقط خودتی.پدرت تو اون سن ب رحمت خدا رفت هنوز داری از داغش میسوزی.بعد جوون دست گل مردم داره الکی الکی کشته میشه اینجا حرف از آرامش میزنی.عوضی تر از چیزی هستی ک بشه فکرشو کرد. خوب شد حالا پخی هم نیستی ک مثلا بخای بترسی و سکوت کنی.اگه سلبریتی بودی از همون مدلای شخماتیکش میشدی.الان ک پخی نیستی اینی.وای ب حال آنکه گدا معتبر شود. ثروت شخمیتون رو هم از همین راه مفت خوری کسب کردین.بعد میای حرف از دینو مذهب میزنی. گناهات با اینکارا پاک نمیشه.الکی فیلم بازی نکن

من که دیگه از رفتارهای زشت امثال شماها خسته شدم
هزار بار تکرار کردم اینجا یه برش دلخواه از زندگی هست نه تمام زندگی
و چرا اصلا من باید به آدمهایی مثل شما توضیح بدم
خب وقتی به نظرت من آدم خوبی نیستم اینجا نیا
چرا به خودت اجازه میدی اعصاب من را بهم بریزی
من گدا...من معتبر... من نون به نرخ روز خور... شما که خوبی، برو با آدمهای شبیه به خودت معاشرت کن
حالا به نظرت خیلی کار خوبیه که من سفارشات مردم را انجام ندم و کار همه رو زمین بمونه؟
به نظرم آدمهایی که از آزادی دم میزنند اول باید معنی آزادی را یاد بگیرن
شماها اصلا چیزی از آزادی نمیدونید
شما هم میخواین به نوعی بقیه به میل شما رفتار کنند
بهتره اول بگردی دنبال اینکه چی میخوای و دنبال چی هستی
جای شماتت دیگران هم بهتره به فکر خودت باشی
من نه تبلیغ دین و مذهب میکنم و نه تبلیغ بی دینی ...
من کاری که خودم فکر میکنم درسته میکنم
اگه اذیت میشی اینجا نیا
این تکه از وبلاگستان ملک شخصیه من هست

فاطمه شنبه 9 مهر 1401 ساعت 08:57

سلام عزیزم برای فرستادن عکس وفیلم ازبرنامه شاد اموزش پرورش استفاده کن.به طرف مقابل هم بگونصب کنه

سلام نازنینم
اتفاقا به پیشنهاد مغزبادوم همین کار را کردم و فعلا راضی هستم

لیمو شنبه 9 مهر 1401 ساعت 09:20

سلام تیلوجانم
این جمعه برای من اصلا دلچسب نبود. بجز ناراحتی این روزها برای تمام تلاشها و جوونهامون، برام شروع یک دوری نسبتا طولانی هم بود.
چندپاراگراف آخرت خود پاییز و زندگیه: انار، خرمالو ، شمعدونی و البته لیموی توی آب :))

سلام به روی ماهت
میدونی لیموجانم
لابلای هر روزی میشه چند دقیقه دلچسب برای خودمون به وجود بیاریم
چند دقیقه ای که همه چیز را بزاریم کنار و ریلکس کنیم و بتونیم نفس بکشیم
بالاخره این روزها ، روزهای آسانی نیست و همه یه جورایی درگیری های خودمون را داریم
ولی سعی کن توی هر روز چند دقیقه ای آرامش برای خودت ایجاد کنی

زهرا.سین شنبه 9 مهر 1401 ساعت 10:30

سلام تیلو جان
چقدر فضای کامنت دونی بد شده، واقعا اینا دارن حرف زدن و اظهار نظر کردن رو اجباری می کنند، اونم اون چیزی که اونا میپسندن بعد مخالف حجاب اجباری ان؟! یعنی خدا نکنه جمهوری اسلامی بره و ما بیافتیم زیر دست اینا، دیگه اختیار زبونمونم نداریم
کاش کامنتا رو تاییدی میکردی حداقل ما این بی احترامی هایی که بهت میشه رو نمیدیدیم

سلام زهرای نازنینم
والا فکر کنم یکی از ویژگی های آزادی همین آزادی بیان باشه
ولی شاید کامنت دونی را کلا ببندم
شاید هم وبلاگ را ......
من اینجا مینویسم برای لختی آسودن از همه دغدغه ها
ولی گویا اینکه چند دقیقه ای زندگی را سخت نگیریم خیلی سخته

سعید شنبه 9 مهر 1401 ساعت 11:46 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
خوبی؟
بازم پاییزت مبارک
اتفاقا جمعه این هفته اصلا برام آروم نبود
مامان صبح با دل درد بیدار شد و کار به بیمارستان کشید
به هر حال بازم خداروشکر

سلام پسرعموجان
متشکرم
چی بودعلت؟
الان خوبن؟
مرخص شدند؟
بلا ازتون دور باشه

پیام شنبه 9 مهر 1401 ساعت 13:43

ببخشید بابت کامنتم.پاکش کن بی زحمت.خیلی ناراجت و داغونم. دوستمو الکی الکی گرفتن.من همش از حرفات حس امید میکردم. حس خوب میگرفتم. نرو. بازم بنویس.نمیدونم با اینکه دوست دارم چرا یهو بهت توپیدم. عذر میخام. تو پره زندگی هستی.منو ببخش

Fatema شنبه 9 مهر 1401 ساعت 17:31

این آقا پیام هم مصداق عینی طرفدارای شعارر ادب مرد به از دولت اوست و پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان هست که اینروزام حسابی زیاد شدن
اینا باید برن حرف زدن و انتقاد کردن یاد بگیرن نه کسی که تو روزهای سیاهی دنبال پیدا کردن یه روزنه نور و شادی هست
خوب گفتین اصلا چرا باید ب اینجور جوابا توضیح بدین همینکه خودش یا بقیه مخاطبان اون پیام رو بخونن متوجه میشن کی راست میگه کی دروغ

سعید شنبه 9 مهر 1401 ساعت 17:41 http://www.zowragh.blogfa.com

علتش سنگ صفرا و لوزالمعده بود
نه مرخص نشدن گویا باید چند روزی بستری باشن

مامان فرشته ها شنبه 9 مهر 1401 ساعت 19:48

والله دیگه حالمون داره بد میشه از ادمای دموکرات طلب دیکتاتور تیلو جان شما بنویس ما که مسلک تو رو و نیت پاک تو رو درک میکنیم

نفس شنبه 9 مهر 1401 ساعت 22:44

سلام
شما درست میگید آزادی اندیشه حق همه هست آزادی در اینکه تو وبلاگت از چی بنویسی هم همینطور...
از لحن بی ادبانه و توهین آمیز بعضی کامنتها واقعا متاسفم
ولی چقدر دلگرم کننده بود اگر شما هم حس همدلی و همدردی کوچکی با این دلهای پر غم و روزهای خونین نشون می‌دادید

zahra یکشنبه 10 مهر 1401 ساعت 05:23

سلام تیلوی عزیزم امیدوارم ازاین لحظه های آرامش بخش بیشتر تجربه کنی.همونطور که قبلا گفتم نوشته هات خیلی حس خوب میدن حس زندگی لطفا بازهم بنویس .آدمهایی که میخوان برای همه تکلیف تعیین کنن همه جا هستن وجالبه که معمولا همین ها هم بیشتر شعار آزادی عقاید سر میدن شما به دل نگیر عزیزم

فری یکشنبه 10 مهر 1401 ساعت 13:12

دختر خوب لطفا باز هم بنویس. دوستان عزیز اینجا یه وبلاگ روزانه نویس شخصیه لطفا این همه انتقاد نکنید ما با خوندن این وبلاگ حال مون خوب می شه حالا اگه به نظر شما خوب نیست خیلی مودبانه کنار بروید اجباری در کار نیست که اینجا رو بخونید ما هم همه مشکل داریم اما قرار نیست که اینجا رو به هم بریزیم