روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

اشتباه کردم

سلام

روزتون زیبا و دوست داشتنی



اومدم اعتراف کنم

اشتباه کردم

اونم یه اشتباهی که الان که بهش نگاه میکنم خجالت میکشم

خجالت در حدی که دلم میخواد بمیرم از خجالت این کار

از خط قرمزهای خودم عبور کردم و اجازه دادم در جایی که باید از فکر و عقل و تجربه ام استفاده میکردم ، نادانی و جهالت بر من مستولی بشه

چطور اینهمه نادان و بی فکر میشم گاهی...


صبح رفتم اداره دارایی

جناب مسئول سرصبر میزشون را جلوی چشمای من مرتب کردند

انگار نه انگار که من منتظرم

و انگار نه انگار که سه بار رفتم و حرص خوردم و ایشون تشریف نداشتند

بعد هی پرونده ها را زیر و رو کردند

در حالی که من پرونده خودم را جلوی دست ایشون میدیدم ، ایشون مثلا داشتند دنبال پرونده من میگشتند

بدون حتی یک کلمه مکالمه

تنها صحبتی که رد و بدل شده بود ...

سلام

سلام

اومدم ببینم زحمت پرونده من را کشیدید...

صبر کنید...

بعد ایشون پرونده را باز کردند جلوی چشماشون

بعد فرمودندخب قبلا هم گفتم ، مالیات این مغازه حدودا میشه سی و چهار میلیون

من همینطوری نگاهشون میکردم بدون کلمه ای حرف

بعد یه برگه گذاشتند جلوی روشون

هی عددنوشتند هی به سیستم نگاه کردندهی به پرونده نگاه کردند

دوباره هی عدد نوشتند هی عدد نوشتند

یه جایی ماشین حساب برداشتند و هی جمع زدند و هی عدد روی چک نویس

نگاه میکردم و دقیقا حس میکردم داره یه نمایش مسخره بازی میکنه

یعنی میفهمیدم یه چیزی این وسط درست نیست

یه چیزی روند عادی نداره

برای اینکه برنامه های محاسباتی مالیات همش سیستمی هست...

تقریبا یکساعت و ده دقیقه من جلوی میز ایشون سر پا ایستاده بودم و ایشون بدون اینکه حتی یه نگاه به من بندازن به طور مداوم عدد نوشتند و خط زدند

اینا در حالی هست که همچنان اون پلاستیک های مسخره ی جدا کننده ارباب رجوع از کارمندان در این اتاق آویزان هست

یه جایی دیگه صبرم داشت لبریز میشد

یه نگاهی به ساعتم انداختم

عدد استرسم اومده بود روی 61

دیگه واقعا عصبانی هم شده بودم

بعد آقای مسئول خیلی ریلکس از پشت میزشون بلند شدند رفتند به سمت در اتاق و گفتند شما هم بیا

و وسط سالن بیرونی، یه جای شلوغ پلوغ

فرمودند: عدد مالیاتی شما چیزی حدود سی و ... میلیون میشه ... ده میلیون بزن به حسابم منم اون عدد را صفرمیکنم

و من در عجبم که همینطور نگاهش کردم و اون هم کارت بانکیش را درآورد و داد دست من...

و من در عجیب ترین حرکت ممکن 7 میلیون زدم به حسابش ...

واقعا چرا اینهمه ابله شدم

چطوری آدم اینهمه خنگ میشه گاهی....

چرا اون لحظه هیچی به ذهنم نرسید... حتی به ذهنم نرسید یه ذره فکر کنم؟؟؟؟؟؟؟؟

و اون آقا هم زحمت کشیدند و بعد از یکساعت دیگه معطلی برگه های مالیانی را صفر کردند

یک برگه هم دادند دست من گفتند برو اینو پرداخت کن

یک عدد مسخره 55 هزارتومانی

و بعد تمام

واقعا در عصبانی ترین حالت ممکن از خودم هستم

حتی اگه سی و چهار میلیون مالیات میدادم خیلی بهتر از این پولی بود که به نادانی دادم

از نادانی خودم در عجبم ....

خب اگه باید مالیات میدادم باید میدادم... چرا همچین کاری کردم

اگه عدد درستش همون سی و خرده ای میلیون بود چرا همون را ندادم ...

اگه ...

وای

مغزم داره میترکه




باورتون نمیشه میزان عصبانیتم از خودم روی عدد هزار هست

چرا من اینکار را کردم

چرا نگفتم برگه های تشخیص را بده تا من همون عدد قانونی را پیگیری کنم؟

واقعا چرا همچین کاری کردم؟

اینهمه ادعای هوشیاری و زرنگی دارم

چطور همچین کاری کردم

چطور راضی شدم کارم را از این طریق پیگیری کنم؟

الان بعد از این به همه آدمهایی که توسط این آدم مورد این مدل کلاهبرداری قرار میگیرن من هم بدهکارم

منی که به این آدم اجازه دادم ازم سواستفاده کنه

چطور اجازه دادم ازم رشوه بگیره

اصلا نفهمیدم چی شد که اینهمه ابلهانه پول را واریز کردم

و اون مسئول وقیح بهم یادآوری کرد تا آخر ماه یادت نره سه تومن دیگه را بریزی...

من الان واقعا دلم میخواد زمین دهن باز کنه و من را ببلعه

اخه چرا...





نظرات 28 + ارسال نظر
هنار دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 16:18 http://Www.32-2022.blogfa.com

منم دیروز فاجعه بار ترین اشتباه ممکن رو انجام دادم، هنوزم بهش فکر میکنم خجالت می کشم
دیروز دیشب امروز صبح که بیدار شدم و الان هم بهش فکر میکنم نمیدونم اصلا چیشد اونجوری کردم

میفهمم چی میگی
چون هنوز کامم از کاری که کردم تلخه

مریم دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 16:38

سلام تیلوجان مهربانم من بارهای بارها گفتم ازاین دسته ادم های معمولی که مثل خودمان هستند و دزد و رشوه گیر هستند بشدت بیشتر از مسئولین دزد بدم می اید چون اینها مثل ما هستند درد را می فهمند چرا ادعایشان میشود چرا این کار را میکنند حالا بروید در جمعی که این اقا هست ببینید چطور دم از شرافت میزند چطور همه را به فحش و ناسزا میکشد دردت را میفهمم چند مدت پیش همین بلا را فامیل نزدیک خواست در شهرداری سرم بیاورد که من قبول نکردم برگه را از من گرفت و نیست و نابود کرد ان لحظه دلم میخواست خودم را تکه تکه کنم بعد همین اقا در جمع خانوادگی می نشیند دم از شرافت و اصالت و پاک دستی میزند خدا از سرشان نگذرد

سلام به روی ماهت
واقعا همینطوریه که میگی
و چیزی که این روزها از بین رفته انصاف هست

یه چیزی که دوست دارم از بین مون نره مهربونی هست ... این روزها میبینم مهربانی خیلی خیلی بیرنگ شده

شبنم دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 16:52

حرفی ندارم

شبنم دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 16:56

اگه من جای شما بودم همین فردا سراغ رئیس می رفتم با رسید واریزیم البته!!!
اصلا کارت بنام طرف بود؟؟؟

خودش رئیس بود
وای به روزی که بگندد نمک
ولی باید برم سراغ بالادستی ها...

الهه دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 17:14

نمیدونم چی بگم شاید اگر منم بودم جای شما بعد از اینهمه رفت وآمد و اذیت کم میاوردم و برای خلاصی از این پروسه ی کش دار تن میدادم به این خواسته ی بی شرمانه .کاش میشد جلوی این قبیل آدمها ایستاد و سرجاشون نشوند.مسلما آدمهایی مثل شما داغدیده تازه سرپا ایستاده از پس این پروسه برنمیاد.وقتی در جریان انحصار وراثت بعداز فوت پدرم خواهرم که دنبال کارها بود میگفت توی کلانتری عکس قبر برادر شش ماهه مارو که سال 45فوت شده میخوان و هرچی میگفتم قبرستون اون سالها تبدیل به پارک شده تو گوش طرف نمیرفت تا بالاخره با استشهاد محلی و دوتا شاهد قضیه ختم شد وچقدر ما اذیت شدیم خدا میدونه .خدا از باعث وبانیان این وضعیت اسفبار ادارات ایران نگذره .

واقعا کم آورده بودم الهه جان
خوب متوجه شدی
یه جایی انگار هنگ کردم و دیگه ذهنم یاری نکرد
وای این قضیه عکس و مزار از بین رفته را خوب میشناسم
توی یه پروسه موازی با پروسه انحصار وراثت پدر به همین قضیه هم گیر کردیم

رها دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 17:39 http://golbargesepid.parsiblog.com

ای بابا
حق داری
منم گاهی یه گیج بازی هایی در میارم که خدا فقط میدونه....
بعد هی فک میکنم چرا اینکارو کردم چرا اونکارو نکردم چرا اون این حرف رو زد من این جوابو ندادم یا اصن چرا هیچ جوابی ندادم... هعی....
ولی فک کنم بتونی پیگیری کنی... اگه بخای مثلا با رسید پرداخت و ... بری سر وخت رییسش ...یا اصن بالاترین مقام اون اداره... فک کنم بدجوری بتونن بشونن سرجاش حسابشو برسن

رها ممنونم که بهم دلداری میدی
اینطوری مفهمم ممکنه برای هرکسی پیش بیاد
پیگیری الان برام فایده ای نداره
ولی برای اینکه این بلا هر روز سر هر آدمی نیاد حتما یه کارهایی خواهم کرد

رها دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 17:53 http://golbargesepid.parsiblog.com

البته یه وخ اگه رفتی با توپ پر برو
اگه گفتن اون گف بده شما چرا دادی پولو بگو میخواستم ببینم واقعا رشوه رو میگیره اگه از من گرفته ینی از هزارن نفر دیگه هم میگیره باید باسند و مدرک بیام ببینم میشه کاری کرد بشینه سرجاش یا همه چی به کل بی حساب کتابه تو این مملکت!

البته که باید بپذیرم منم اندازه اون آقا مقصرم

نیلو۲ دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 18:08

سلام خانم تیلوی عزیز.
این امر برای هر کدام از ما ممکنه پیش بیاد. از خودت ناراحت نباش. علت چند بار بردن و اوردن و معطلی یک ساعته این بوده که شما خسته بشید
من موردی در شورای حل اختلاف داشتم از تهران به کرج ۱۷ بار رفتم و اومدم و در اخرین بار رییس شعبه یا همون قاضی برگشت به من گفت میدونی چرا هر دفعه پرونده رو میندازم جلسه دیگه گفتم برای اینکه خسته بشم گفت آررره
منم گفتم همین امروز حکم رو بدید که نه شما رو ببینم نه طرف مقابل رو نه اینجا رو
انجا حق با من بود اما همون جلسه اول در اتاق طرف مقابل اشنائیت داد که بله اقای فلانی سلام رسوند خدمت شما و ...
کاملا حق با من اما متاسفانه ....
اگه میتونی منبعد برای این جور کارها کسی رو پیدا کن وکالت بده که انجام بده که هم خسته نشید هم سریعتر انجام بشه.
در ادارات ما اگر طرف مقابل خانم باشه هم این اتفاق رو بیشتر براش پیش میارند
در خصوص شکایت هم مگر اینکه اشنا داشته باشید و انجایی که کارت داد دوربین بوده باشه و برای سه تومن بعدی تله براش بذارید
وگرنه اثبات رشوه مشکله

سلام به روی ماهت
باورت نمیشه من بیشتر از 17 بار رفتم
دیگه خسته شده بودم
از این اداهای مسخره که میفهمی طرف اصلا در حال انجام کار نیست ولی ژست انجام کار گرفته برات
از این عشوه هایی که باید هی تحمل کنی ... پشت چشم نازک کردنها
برای یه نامه نوشتن هزار بار خودکارش را میزاره زمین و برمیداره
یادمه تعریف کردم چهار خط را توی یه ربع ساعت مینوشت و چهار بار برگه را پاره کرد و گفت اشتباه نوشتم ...
واقعا خسته شده بودم ...
منم مقصر بودم ... که رشوه را دادم ...

سارا دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 20:29

از کجا معلوم رییسش همدستش نباشه.یعنی قبل شما کسی نبود بره به رییسش بگه.متاسفانه فساد در همه سطوح زیاده.ماکه یک‌مواردی رو گزارش دادیم نه تنها درست نشد بلکه کارخودمون پیچ خورد

خودش رئیس بود
مطمئن باش این اولین بارش نبود
مطمئن باش ادمهای قبلی هم رفتند و گفتند
ولی ...

سعید دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 20:54 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
خوبی؟
کاملا مشخصه که ایشون این همه کارتو طولانی کرده که خسته بشی و در مقابل رشوه دادن مقاومتی نکنی
البته تو در مقابل کسانی که بعد از تو این کار رو میکنن مسئول نیستی چون اونا با رضایت این کار رو میکنن و میتونن این کار رو نکنن
حالام خودتو ناراحت نکن همین که پشیمونی از این کارت یعنی دلت با این کار نبوده

سلام پسرعموجان
متشکرم
ببین هزار بار خودم را محاکمه کردم
ولی تهش همین بود که گفتی
واقعا اون آدم میتونست با روزی حلال زندگی کنه
و همچنین پیشنهادی نده
ولی من از پذیرش این پیشنهاد ناگزیر بودم

Sara دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 21:55 http://15azar59.blogsky.com

تیلو خودتو سرزنش نکن چون یکدست صدا نداره به قول یکی از دوستان معلوم نیست کیا همدستش هستن ...ناراحت نباش ما هم زمان انحصار وراثت مجبور به همچین کاری شدیم دوتا سکه تمام دادیم متاسفانه توی این جور ادارات فساد و رشوه از در و دیوارش میباره یکی از کسانی که اونجا با من بود وقتی سوار اسانسور شدیم من دگمه طبقه را اشتباه زدم و دوباره دگمه درست را زدم گفت خانم الان میان بایت همینکار هم ازتون مالیات میگیرن حتی بابت نفس کشیدنمون تو این اداره خراب شده هم ازمون مالیات میگیرن فکر میکنی چرا اسانسورهاشون شیشه ایه در ای حد مردم میدونن اونجا چه جهنمیه نگم برات الان هم هنوز همین اداره کذایی چه مالیات هایی بابت مغازمون ازمون میگیره به هزار و یک عنوان خدا ظلم ظالم را بهش برگردونه
من به مامانم اینا گفتم اینا از اموات ادمم مالیات میگیرن که چرا وقتی زنده بودی کار کردی مغازه و خونه خریدی زحمت کشیدی باید حالا که فوت شدی مالیات زحمت کشیده ات رو بهمون بدی اونم یکی مثل پدر من که ۱ ریال بدهی مالیاتی نداشت در زمان حیات از همشون متنفرم لعنتی ها رو


مرسی ساراجانم که اینا را بهم گفتی
جدی جدی همین هست
میخوان تمام اون دارایی را بگیرن و تازه پول دستی هم میخوان

گلشن دوشنبه 21 شهریور 1401 ساعت 22:15

چیزی نمیگم چون احتمال میدم نود درصد با عقاید تو جور نیست ولی حداقل به این فکر کن اون آپشن استرس سنج ساعتت ممکنه بیشتر باعث استرس بشه

من که با عقایدت مخالف نبوده و نیستم
نه اون آپشن استرسم را زیادتر نمیکنه
باعث میشه یادم بیاد و کنترل کنم

الی سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 00:28 http://elimehr.Blogsky.com

تیلو جانکم، مهربان، ما تو این مملکت با یه بروکراسی منفی زشت و کثیف مواجهیم که دیگه هیچ کاریش نمیشه کرد، اگر بخوام در این‌ مورد حرف بزنم چند تا پست مفصل میتونم بنویسم که طرف تو سبستم اداری کار‌‌رو به حایی میرسونه که طرف رو مجبور به پیشنهاد میکنه، اینکه راحت خودش گفته، خیلی خوبه که هنوز نور امید توی دلته که ناراحت میشی ازین وضع، خیلی خوبه که فکر میکنی میتونی تغییری بدی، اما نمیدونم اینی که میگم حالت رو‌بهتر میکنه یا بدتر، متاسفانه وضع ایران شبیه یه بیمار لاعلاج که حتی دکترا هم قطع امید کردن ازش، شبیه کسی که مرگ مغزی شده، نهایت میگن عضوش رو اهدا کنین شاید بقیه نجات پیدا کنن، ماهم چاره ای جز نجات خودمون نداریم حتی به غلط، تو دیگه نمیتونی برا نجات این سیستم هیچکاری بکنی، اون آدمای بعد از تو همه اسیر این آدم میشن چه تو این پول رو میدادی چه نمیدادی، این سیستم از پایبست ویرانه عزیزکم، تو هزار سال هم میرفتی راهی جز این نداشتی، کاغذ رو هم میگرفتی اینقدر میچرخوندت که خودت پیشنهادش رو‌ بدی، فکر میکنی چرا خیلی از ماها اینطوری دیوانه شدیم؟ کار با این سیستم ها ادم رو‌ روانی میکنه،فیلم رستگاری در شائوشنگ رو‌ دیدی؟ هیچکس بیگناهیش رو باور نکرد، مجبور شد فرار کنه (بی قانونی) مجبور شد دزدی کنه، و حتی مجبور شد از فااضلاب رد شه چون سیستم غلط بود، یادت باشه این قوانین رو همین سیستم نوشته، این حد و حدود هم همین سیستم غلط تعریف کرده، تو راهی نداشتی، حتی از طرف شکایت هم میکردی اخر خودت محکوم میشدی، این راه رو من رفتم با وکیل هم رفتم اخرش یکسال دویدم به نتیجه هم نرسیدم

یک عدد مامان سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 06:44 http://Kidcaner.Blogsky.com

نمی دونم چرا فکر می کنم اگر هم الان پرداخت نمی کردی چندماه بعد مجبور می شدی پرداخت کنی تا این معطلی تموم بشه
این سیستم پر از فساد همه مون رو مجرم کرده

دقیقا درست فکر میکنی
همینطوری میشد

لیمو سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 07:23 https://lemonn.blogsky.com/

تیلوجانم
برای همه ما اتفاق میفته که در لحظه نمیتونیم درست تصمیم بگیریم، بهرحال تو هم عصبانی بودی. خودت رو اذیت نکن کاریه که شده عزیزدلم


ممنون از دلداریت
ولی عکس العملم در شرایط سخت خیلی جالب نبود

نل سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 09:25

سلام عزیزم
متاسفم واقعا که دچار همچین اشتباهی شدی و بدتر از اون اینقدر هم در پروسه رفت و امد و هم بعد از اون بعد از دادن رشوه اینقدر اذیت شدی.

نظرات رو خوندم و بیشتر شوکه شدم. چون نشون میداد که یا بخاطر همدردی بود یا بخاطر فرار یا تجربه اشون یا...

من جای تو بودم شاید همچین تصمیمی میگرفتم چون هیچکدوم مبرا نیستیم و اصل کار این هست در این شرایط سخت تصمیمات درست بگیریم.

همینکه خودت میدونی و عصبانی هستی از خودت و از همه مهمتر اینطوری عریان نشستی و بیانش کردی(خیلی از ما کارهایی میکنیم که اعتراف نمیکنیم و من بهت افتخار میکنم) یعنی گام به جلو و پذیرش.

خودت رو ببخش و اگر فکر میکنی میتونی جبرانش کنی قدم بردار.(مثلا برو پیش ریسش و بگو اشتباه کردم و این هم در نظر داشته باش که یک پروسه طولانی و یا ممکنه ریس همدست باشه و یا..).

تو دختر خیلی خوبی هستی و پر از عقلانیت و بالغی... لغزش پیش میاد و خودتو در اغوش بگیر و میدونم نهایت خوبی و زیبایی هست که از تو بیان میشه و همه به یاد داریم.

سلام نل نازنینم
میدونی پروسه های اداری توی شرایط فعلی خیلی نفس گیر شدند
یه عده آدم یه عالمه سنگ میندازن سرراه بقیه تا بتونن به منافع خودشون برسن

سعید سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 10:13 http://www.zowragh.blogfa.com

راستی اگه میتونی اون 3 تومن رو نده
اما فکر هم نکن اگه لو بدی براش بد میشه
مطمئن باش اگه لوش بدی اونو میذارن یه جای بهتر اما کار برای تو خیلی خیلی سخت تر میشه

اگه بشه نمیدم
ولی میخوام بدونم اونقدر وقیح هست که زنگ بزنه و بگه سه تومن را بده
یا قسمتی از کار را بدون اینکه من متوجه باشم کنار گذاشته برای جایی که بتونه اون سه تومن را ازم بگیره

مونا سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 10:26

سلام عزیزم
منم هر سال با مالیات درگیرم
برای چند مدل مالیات
تازه ما هر سال باید از مالیاتتصفیه هم بگیریم
یعنی شاید هر سال من سه ماه از سال را هفته یی دو روز اداره مالیات هستم
اونجا برای خودشون بندها و تبصرهایی دارن که میتونن مالیات یا جریمه ش رو کم و زیاد کنن یا کامل بخشودگی بدن
البته که ما سر در نمیاریم کامل
و خودشون دقیق میدونن چیکار میکنن
شاید مورد توام یکی از اون مواردی بوده که با یه بندی تبصره یی چیزی میتونستن بهت بخشودگی کامل بدن
اما حالا این آقا از این موضوع استفاده کرده و یه پولی برای خودش برداشته
میتونن از اون بندها یا تبصره ها استفاده نکنن و پول رو کامل ازت بگیرن .. میتونن هم وجدان داشته باشن و بهت راهش رو یاد بدن و میتونن هممثلاین آقا رفتار کنن
خلاصه که ناراحت نباش .. دست منو تو نیست .. قانون شفاف نیست و کامل و درست اجرا نمیشه

سلام به روی ماهت
اون را که فکر کنم تمام آدمهایی که دارن کار آزاد انجام میدن با مالیات درگیر هستند
اون تسویه سالانه را میشناسم
حالا بعضی ها کمتر بعضی ها بیشتر
اونجا بندها و تبصره ها و ماده هایی هست که فقط با منافع شخصی ازش استفاده میکنند

جازی سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 12:03

با سلام
قضاوتت نمی کنم چون خودت را محاکمه کرده ای اما خداوند همه ما را به راه راست هدایت نماید

سلام
الهی آمین

پری گل سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 12:17 http://gargoyle.blogsky.com

وضعیت ما توی این کشور نرمال نیست تیلوجان.
خودت رو به خاطر شرایط سرزنش نکن
متاسفانه بخوان، می تونن اذیت های بیشتری داشته باشم
اگر توانش رو داری، پیگیری کن
ولی اگر توانش رو نداری، خودت رو بیشتر از این اذیت نکن

توانش را که ندارم
پیگیری هم راه را برای خودم سخت تر میکنه
و شاید قدم هایی بردارم که حداقل وجدانم آروم بشه
و به خودم بگم به نفر بعد از خودم ظلم نکردم

خانمـــی سه‌شنبه 22 شهریور 1401 ساعت 13:20 http://dar-masire-zendegi1.blogfa.com/

یعنی الان من خداروشکر کنم که چند سال پیش که استخدام سازمان امور مالیاتی قبول شدم نرفتم

همشون اینطوری نیستند
خدایی من توی این راه با آدمهای مسئولی برخورد کردم که دلسوزانه کار میکردند

رفیق چهارشنبه 23 شهریور 1401 ساعت 06:05

سلام
من تا بحال خواننده خاموش بودم
اما این احساس شما مرا واداشت که صحبت کنم
آفرین که عصبانی هستی، اما کسی که تجربه انحصار وراثت داشته باشد متوجه می شود که چقدر افرادی که رشوه می‌خواهند می‌توانند روند کاری شما را مختل کنند، طوری که آخرش زیر بار همه چیز می‌روی.
و حالا پیشنهاد من:
رسید کارت به کارن ایشون رو حتما نگه دارید و حتی اگه ندارید از لیست تراکنش‌های خود استخراج کنید و تاریخ آن را با تاریخ صدور گواهی دارایی تطبیق دهید. به هیچ وجه سه میلیون بعدی را پرداخت نکنید. در حداکثر سرعت، کارهای انحصار وراثت این مغازه خاص را انجام دهید و پس از آن به اداره دارایی مرکزی مراجعه کنید و با ذکر نام کارمند حتما به رئیس اطلاع دهید. انتظار داشته باشید که اتفاق خاصی نیفتد!

سلام
چقدر خوشحالم که صحبت میکنید باهام
وای ... پس دقیقا متوجه شدید دارم از چی حرف میزنم
آدمهایی که الان مدتهاست منو هی میبرن هی میارن
اونقدر سنگ توی راه انداختند که هلاک و خسته ام
رسید کارت به کارت را دارم
و ایشون اونقدر وقیح و گستاخ بود که به سادگی کارت خودش را هم داد برای انتقال
من این کار را میکنم با اینکه میدونم اتفاقی نمیفته
حداقل با این کار ظلمی که به نفر بعدی میشه به گردن من نیست

خانم کوچیک چهارشنبه 23 شهریور 1401 ساعت 18:19

سلام برادر من حدود ده سال پیش درگیر یک روند قضایی شد و دقیقابه نحوی ازش رشوه گرفتند بعدش کلی رفت و شکایت کرد طرف تو دادگاههای اصفهان همه کاره بود رفت تهران شکابت کرد وچندین ماه درگیر بود یادمه اون موقع میگفت میدونم تهش دستم به هیچ جا بند نیست ولی حداقل تو پرونده اش بره که سر به نفر دیگه این بلا را نیاره لطفا بعد از اتمام کارهاتون شکایت کنید اگه چندین نفر این کار را بکنن این فساد لااقل در سطوح پایین اینقدر گسترده نمیشه

سلام خانم کوچیک
میدونی شکایت کردن کاری را درست نمیکنه
خانه از پای بست ویران شده
یه نگاهی به کامنتها بندازین متوجه میشین
هرچند من خودم معتقدم باید تا یه حدودی پیگیر بشم که بلایی که میخواد سر نفر بعدی بیاره گردن من هم نباشه

لیلا چهارشنبه 23 شهریور 1401 ساعت 20:22

نگران و‌ ناراحت نباش عزیزم. در اون شرایطی که قرار داشتی بهترین کار ممکن را انجام دادی من برای یک کاری ازم رشوه خواستند ندادم و قانونی کارها را پیش بردم ولی اونقدر اذیتم کردند که اون کسب و کار رو جمع کردم هنوز هم ناراحتم از کسب وکار نوپایی که به اون زودی در اثر فشار روحی و روانی که بهم وارد کردن مجبور شدم جمع کنم

وای
کاش اینطوری نبود لیلای عزیزم
کاش اینطوری نبود

نگار پنج‌شنبه 24 شهریور 1401 ساعت 03:02

سلام.عزیزم کاری هست که شده.به نظر من بیشتر از این کشش نده. و اگه بخوای شکایت کنی مطمئن باش به ضرر خودت میشه .چون واقعا نمیتونی کاری بکنی و ممکنه ادعا کنن که تو پیشنهاد رشوه را دادی و تازه دردسر میشه.کاش طمع نداشته باشه و بیشتر از این نخواد.به نظر من تا درست شدن کارت و اوکی شدن پرونده با درایت بیشتری جلو برو.

سلام نگار نازنینم
دقیقا از توانم خارج شده
و وقتی بهش فکر میکنم دقیقا همینایی که میگین به ذهنم میرسه

رهرو شنبه 26 شهریور 1401 ساعت 07:29

سلام. نمیخوام درمورد اشتباه شما حرف بزنم ... هرچند خیلی تعجب کردم از این کار شما

تعجب بیشتر من بخاطر کامنتهایی هست که اینجا خوندم .. جالبه ... مالیات، بخشی از هزینه های کشور رو تامین میکنه ... خوانندگان محترم میان میگن اشکال نداره و حق داشتی و اینها ... بعدش از وضع بد مملکت شاکی هستن؟ ماها و این کارهامون باعث میشه اوضاع بدتر بشه و مسئولانی که دزدی میکنن راحت تر به هدفشون برسن. اگر رشوه دهنده مقاومت کنه و به مقامهای بالادست اطلاع بده، رشوه گیرنده بالاخره یه جایی سرش به سنگ میخوره ...

سلام دوست جانم
تعجب نکن
توی زمانه ای هستیم که در این جغرافیا هیچی در جای خودش نیست
اگه همه چیز در جای خودش بود و هرچیزی متعادل و درست بود حرف شما کاملا درست بود
ولی ...هر روز خبر از یک دزدی... هرروز یه مدل اختلاس... فقط یه عده ای موظف به پرداخت هزینه های این کشور هستند؟ قانون فقط برای یه عده هست؟ بقیه قانون ندارن؟ تازه همین قانون باید رسیدگی کنه که کارمندی که داره حقوق میگیره کارش را درست انجام بده و اینقدر آزار به مراجعه کننده نرسونه... من اگه این پول را نمیدادم آزارها به شکل دیگه ای ادامه داشت

رهرو سه‌شنبه 29 شهریور 1401 ساعت 09:52

اولا اینکه هر روز یک مدل دزدی و یک مدل اختلاس هست، دلیل نمیشه ما هم دامن بزنیم به این مشکلات... دوما اگر هرکس در جایگاهی که هست درست رفتار و زندگی کنه، این مشکلات حل میشن. اون اقا در جایگاه خودش خواسته رشوه بگیره، ولی من و شمای ارباب رجوع در جایگاه خودمون نباید تن به این کار بدیم.
هم توی شرع، رشوه دهنده و گیرنده کارشون گناهه و هم توی قانون هردو مجرم محسوب میشن.

یه نگاه به عنوان بفرمایید
نوشتم اشتباه کردم
از کارم دفاع نکردم
و فکر کنم نگاهی به متن نشون بده خودم هم از رفتار خودم شوکه بودم
ولی اونقدر تحت فشار بودم که توی لحظه نفهمیدم چی شد و این رفتار اشتباه ازم سرزد
فکر کنم دقیق بخونید متوجه بشید اول از همه خودم خودم را محاکمه کردم

رهرو سه‌شنبه 29 شهریور 1401 ساعت 19:10

بله عزیزم. متن رو همون اولش که خوندم متوجه شدم که ناراحت هستید بابت اتفاق پیش اومده. و توی کامنت اولم هم فقط گفتم تعجب کردم از کار شما... قضاوتتون نکردم... ولی جوابی که به اون کامنت اولم دادین، انگار دفاع کردین از این کار و توجیه آوردین براش... بخاطر همین کامنت دوم اومد... وگرنه من سالهاس شما رو میخونم و میشناسمتون

من اگه شما را ناراحت کردم عذرخواهی میکنم
حق با شماست
این کار اصلا جای دفاع و توجیه آوردن نداره
میدونی خودم خیلی خیلی ناراحت شدم و شاید از این احساس درونی که دیگران حق دارند شماتتم کنند رفتم توی لاک دفاعی و اینطوری جواب دادم
بهر حال میدونم کارم درست نبوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد