روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

معنای زنده بودن من ، با تو بودن است

سلام

شهریورتون مبارک

همه ی روزهای زندگیتون مبارک و شاد

وارد ماه ته تغاری تابستان شدیم

حالا آروم آروم تابستون کم رنگ میشه و پاییز برای آمدن و رسیدن تلاش میکنه

روزهای بلند تابستونی را قدر بدانید که یواش یواش تا چشم بهم میزنیم هوا تاریک شده



دیروز صبح کله سحر با اون یکی خاله و دخترخاله قرار گذاشتیم جلوی در خونه این یکی خاله

دختر خاله یه کیک بزرگ و خیلی خوشگل درست کرده بود

منم کادو و بادکنک به دست

آهنگ تولد را پلی کردیم

زنگ در را زدیم

البته اونا اونقدر خواب بودن که با زنگ در بیدار نشدن

و بعد از زنگ زدن روی گوشی خاله ، بیدار شدن و در را باز کردن و سوپرایز شدن


خاله برای دختر خاله مانتو و بلوز دوخته بود

برای منم مانتو و بلوز دوخته بود

برای مادرجانم هم چادرنماز و بلوز و شلوار دوخته بود

و اینگونه همه یه عالمه کادو به همدیگه دادیم

تا آخر شب هم دور هم بودیم

عکس گرفتیم

حرف زدیم

فیلم دیدیم

فیلم گرفتیم

عصر خواهرجان و مغزبادوم هم یه سری اومدن

دایی جان هم یه سری زد

ولی در نهایت تا آخر شب دور هم بودیم و بعد اومدیم خونه و بیهوش شدیم




پ ن 1: هیچی مثل خوشحال کردن یه آدم دیگه ، حس خوب بهم نمیده


پ ن 2: برکت زندگی هم باشیم


پ ن 3: برای تک تک روزهای مانده تابستان برنامه بزارید


پ ن 4: مادرجان یه عالمه لیمو برای خشک شدن بردن روی پشت بام

هرروز بهشون سر میزنم


پ ن 5: مادرجان یه عالمه لوبیا سبز و ذرت برای فریز کردن خریدن


پ ن 6: وقتشه چی را درون خودمون تغییر بدیم؟؟؟؟؟

نظرات 7 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 09:16 https://lemonn.blogsky.com/

چی میتونه قشنگتر از هدیه دادن و هدیه گرفتن باشه؟؟

واقعا حس خوب داره

سعید سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 09:21 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو جانم
یکی نیست به خودت بگه انقد به خودت فشار نیار و مواظب سلامتیت باش
به هرحال ممنونم از توصیه ت
کارها کم کم داره تموم میشه دختر عمو
قربون دل خجسته تون من که تولد کله سحری ندیده بودم

سلام پسرعموجان
کاش دلم خجسته بود
چقدر دلم اون حال خوش را خواست
چاره ای جز سوپرایز کله سحری نبود

صبا سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 09:36

سلام عزیزم لطفا ممکنه بگید ذرت رو چطوری فریز می کنید که تازه بمونه؟ ممنون

سلام عزیزم
مادرجان درست میکنن
من فقط میبینم البته
ذرت ها را دانه میکنند (با کارد دانه ها را جدا میکنند)
توی آب جوش در حد چند دقیقه میجوشانند
آبکش میکنند
آب سرد روی ذرت ها میریزند
و بعد از سرد شدن داخل پلاستیکهای زیپ دار فریز میکنند

آزاده سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 09:49

سلام سلام
شهریورت مبارک
مررسی که هنوز یادداشت های من رو میخونی
فکر می کردم دیگه سمت وبلاگ من نمی یایی

ُسلام عزیزدلم
وبلاگ شما یکی از دلچسب ترین وبلاگهاست
چطوری میشه فراموشش کرد؟

ملیحه سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 14:33

سلام عزیزم همیشه خاموش میخونم تون...آن سالها که همیشه خوشبخت وشاد وعاقبت بخیر باشید دوتا سوال دهنمو خیلی مشغول کرده اگر دوست داشتید پاسخ بدید
یکی اینکه حرفه ای که در اون مشغولید رو از طریق تحصیلات دانشگاهی آموختید؟
دومی اینکه با آقای دکتر چجوری آشنا شدید اگر دوست داشتید یه پست راجبش بنویسید
قلمتون بشدت جذب کننده ست ،انقدر که هر روز بهتون سر میزنم

سلام دوست خوبم
ممنونم که همراه من هستید و ممنون که وبلاگم را میخونید
من این کار را به طور تجربی یاد گرفتم و اصلا به خاطر این کار تحصیلات دانشگاهیم را رها کردم
دقیقا زمانی که دیپلمم را گرفتم عموجانم که ایشون هم آن زمان دانشجو بودند با دوستشون مشغول به این شغل بودند و من برای همکاری با آنها وارد این شغل شدم
دانشگاه میرفتم و از یه طریقی هم وارد آموزش و پرورش هم شده بودم
همش را با هم تجربه کردم
با توجه به روحیات خودم آموزش و پرورش را گذاشتم کنار
بعد هم دانشگاه را گذاشتم کنار
و کلا چسبیدم به همین شغل

در مورد آقای دکتر هم خیلی اتفاقی از یه سایت دوست یابی هم دیگه را پیدا کردیم
و همون روز اول از حالت مجازی خارج شدیم
و بعد از کش و قوس های فراوان ، سالهاست که توی رابطه هستیم

Sara سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 16:09 http://15azar59.blogsky.com

تیلوی مهربون


کجایی دختر جان ؟
خیلی کم مینویسی
خیلی کم پیدایی

جازی سه‌شنبه 1 شهریور 1401 ساعت 18:46

با سلام
تا باد چنین بادا
کادو دادن و کادو گرفتن و صد البته کادو فقط بهانه ای است جهت شاد بودن و دور همی ها
یک سری مشکلات جهت اطرافیان ایجاد شده و ما هم با اینکه کانون نیستم اما نقش کانون ماجرا را بازی می کنیم دردسرهای بزرگی که الکی ایجاد شده و انان که باید کانون ماجرا باشند عقب نشینی کرده اند و ما هم این وسط نه می توانیم کار مهم انجام دهیم و نه می توانیم بیخیال و بی تفاوت باشیم
خداوند عاقبت همه ما را ختم بخیر کند و انچه به صلاح مان است برایمان تقدیر و تدبیر کند

سلام دوست خوبم
روزتون بخیر
وای اینقدر از گیر کردن در موقعیت های این چنینی بدم میاد
آدم را خسته و فرسوده میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد