روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بعدازظهرهای کش دار

سلام

عصر تابستونیتون پر انرژی

صبحها میریم دفتر

با مادرجان

بعدشم اصولا یه سر کوچولو میزنیم باغچه

بعد یه سر کوچولو میزنم به پدرجان

تا برسیم خونه حدود ساعت ۴ میشه

ناهار میخوریم و یه چرت میزنیم

بعدش مادرجان چای آماده میکنند و میشینیم کنار هم چای مینوشیم

گاهی سرمون توی گوشی

گاهی با سفالها مشغول میشم

مادرجان گاهی کتاب میخونن

من دارم یه ساک خرید هم با قلاب میبافم

خلاصه که عصرهای کشدار تابستونیم را میگذرونیم

ولی نزدیک غروب که میشه انگار غروب جمعه ست... همونطور دلگیر

سعی میکنم سرم را گرم کنم

مادرجان هم همینکار را میکنن

ولی.... امان....

اینم جزئی از زندگیه دیگه

نظرات 5 + ارسال نظر
جازی شنبه 11 تیر 1401 ساعت 20:17

با سلام
زندگی گاهی کشدار است و طولانی و گاهی زودگذر و برق آسا . اما انچه که مهم این است که بدانیم هم این بگذرد و هم ان . هر چند که سخت باشد و به این باور برسی که زندگی زیباست ولی باید آن را بیفروزی و رقص شعله هایش را تماشا کنی و زیبایی هایش را بنگری
ارزوی سلامتی و سعادت و سیادت و سروری و سرافرازی و سربلندی و سرزندگی برایت دارم

ترانه یکشنبه 12 تیر 1401 ساعت 14:16

سعید یکشنبه 12 تیر 1401 ساعت 20:45 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو جان
آره اونا نمیشکنه که
تهش باز میشه فکر میکنم بین دوتا جداره ش یه گاز داره که وقتی ترک میخوره گازش در میاد
خداروشکر که زندگیت یکم آروم تر شده
شاد باشی دختر عمو

رها سه‌شنبه 14 تیر 1401 ساعت 03:03

ولی هنوز ی تعدادی نظر تایید نشده داری نه

خیلی زیاد
بیشتر از ۲۰۰ تا
اصلا از خجالت هموناست که نظرات را باز گذاشتم

جازی چهارشنبه 15 تیر 1401 ساعت 14:04

با سلام
از بس بعد از ظهر های کش دار را دیدیم حالا پست های کش دار هم اضافه شده . میشه خواهش کنیم پست جدیدی را قرار بدین تا از خال و احوال و کیفیت حال دلت باخبر بشیم

سلام دوست خوبم
چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد