روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ای دل به کمال عشق آراستمت...

سلام

شب بهاریتون پر از حال خوش

اردیبهشت با اون حال و هوای بهشتی بینظیرش رو به پایان هست

روزهای قشنگ بهار را بهاری زندگی کنیم

قدم بزنیم

عاشق تر باشیم

بیشتر دوست بداریم

از زیبایی ها بیشتر لذت ببریم

و یادمون نره که خدا خیلی خیلی نزدیکه



خیلیهاتون گفتید چرا خواهرجان طلاق نمیگیره

عزیزای دلم

یه مدتی هست که یه سری حرفای مثبت اندیشی و انگیزشی خیلی باب شده، بدون توجه کافی به جایگاه و مخاطبانش

یه سری از این حرفا، خیلی هامون را به سمت و سوهای غلطی برده

درسته که هرکسی باید اول از همه هوای خودشو داشته باشه، اما یادمون نره، که هرچیزی خراب شد نباید سریع انداختش دور

خیلی وقتا میشه با یه کمی صرف زمان و انرژی یه چیز خراب را تعمیر کرد

گاهی میشه با یه کمی تحمل سختی و تلاش زیادتر، یه چیزایی را درست کرد

همیشه نباید دنبال ساده ترین راه باشیم

حداقل به خاطر خودمون، برای تصمیمهامون بجنگیم

خواهرمن داره همه تلاشش را میکنه، که حتی اگه جدا شد، بعدها وجدان خودش آروم باشه که هرکاری از دستش براومده کرده

و این به نظر من کار درستیه

حالا چه از نظر من راهش و تصمبمش درست باشه یا نباشه

هرکسی خودش مسئول زندکی خودشه

من دلسوزیهای همه اطرافیان را متوجه میشم

مهربونی و توجه و غصه خوردنهاشون را هم به خوبی درک میکنم

راهکارها و پیشنهادات هم به شدت منو خوشحال میکنن، چون از تجربه های دیگران استفاده کردن ، مسیر حرکت را هموارتر میکنه

اما اینکه هر مشکلی توی زندگی مشترک پیش میاد اولین راهکاری که به ذهن میرسه طلاق باشه، اصلا خدب نیست، بخصوص در مورد خواهر من که دوتا بچه کوچیک داره

به نظرم طلاق آخرین راه حل هست



در مورد کتف درد هم  با توجه به اینکه امروز خیلی بهترم، احتمالا یا شب بد خوابیدم، یا در اثر دوشهای صبحگاهی ، کتفم سرماخورده

ممنون که حالمو پرسیدید و ممنون که هوامو دارید




پ ن۱: زندگی سیاه و سفید نیست

بینهایت رنگ وجود داره

حواسمون باشه نه از این طرف بام بیفتیم نه از اون طرف....


پ ن۲: کارهام را کوره گرفتم

خودم که خیلی ذوق کردم

توی اینستا دیدید کارهام را؟


پ ن۳: تازگیها از سوپرایزهای زندگی میترسم


پ ن۴: دلم برای دلخوشیهای دوست داشتنیم ، که این روزها ازشون بینهابت دورم، تنگ شده


پ ن۵: من روتینهای قدیمیم را میخوام

اونایی که بهم حس آرامش و امنیت میدادند


پ ن۶: تازگی خیلی غر میزنم؟

ازم فراری نشید؟

نظرات 9 + ارسال نظر
سمیه پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 10:57

نه عزیزم چرا فراری؟دوستت داریم ما .این پستتون چقدر خوب بود وبه من آرامش داد فهمیدم راهی که انتخاب کردم بهترین هست فعلا مثل خواهر جان شما اول بخاطر خودم وبعد بچه ها دارم تلاش میکنم دوباره بسازم زندگیمو دلسوزیهای دیگران و میشنوم و با لبخند رد میشم خودم بدای زندگیم تصمیم میگیرم انشالله بهترینها برای هممون اتفاق بیفته :

سمیه نازنینم
برای راهی که انتخاب کردی بهت افتخار میکنم و دعا میکنم بهترین ها در انتظارت باشه

مینو پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 10:58 http://Minoog1382.blogfa.com

شش ساله جایی کارمیکنم که آدمهایی رومی بینم که طلاقوتجربه میکنن.به این مقوله خیلی فکرکردم وبانظرت موافقم که آدمهانهایت تلاششونوبرای ترمیم وبازسازی انجام‌بدن تااگرهم راه حل نهایی طلاق شدآسوده ترتصمیم بگیرند.
همینکه دلت برای دلخوشی های قدیمی وروتین های زندگی تنگ شده یعنی داری تلاش میکنی برای برگشت

مینوی نازنینم تایید کسی که کارش و تخصصش این هست برام خیلی ارزشمند بود
ممنون از حضورت

عاطفه پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 15:50

باهات موافقم تیلو جان، طلاق باید راه آخر باشه، ی زندگی به سادگی ساخته نشده که تا هر چی شد بزنی خرابش کنی ...

آفرین دخترجان

الی پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 16:06 http://elimehr.blogsky.com

تو این روزا هیچی آسون نیست تیلو جانم، نه جدایی آسونه و‌ نه موندن آسونه، گاهی هر کدوم رو انتخاب کنیم یه روز حسرت اون یکی ، آدمو از پا در میاره
تو جان دلی دختر جان، مگه ممکنه کسی از تو خسته بشه

الی ممنون از همراهیت
میدونم که حرفام را خوب درک میکنی

ترانه پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 19:31

نه اصلاهم غر نمی زنی
منهم فکر میکنم که همیشه چیزهای خراب رو نباید انداخت دور. گاهی میارزه که وقت صرف درست کردنشون بکنیم.
همینکه خواهرت داره تلاش میکنه یعنی که هنوز محبت و علاقه وجود داره. امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرن هردوشون، تمصمیم که هم برای خودشون و هم بچه هاشون بهترین باشه.

ای جانم
ممنون که تحملم میکنید
آفرین
اگه تلاش کنیم برای درست کردن دنیا جای بهتری میشه برای زندگی

جازی پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 20:08

با سلام
بله زندگی هم رنگی هست و هم سیاه و هم سفید و برای هر کسی یکرنگی خاص هست چقدر خوب است که درک می کنی اردی را.
در مورد خواهر تان هم حق با شماست و طلاق اخرین راه حل است و باید برای ادامه همه تلاش ها را کرد و صبر کرد اما نه انقدر که به بهای فرسوده و نابود شدن جسم و روح منجر شود باید نسخه های مناسب را پیچید و عملی کرد از هر راهی که بتوان این بن بست را باز کرد
برایتان بهترین ها را ارزو می کنم

سلام دوست خوبم
هرکسی خودش راباید برای زندگی خودش تصمیم بگیره
ما جای دیگران نیستیم

Mani جمعه 23 اردیبهشت 1401 ساعت 04:23

تیلوی جان مهربان و توانا
من که غر ندیدم عزیزم

ای جانم
متشکرم که با صبوریهاتون تحمل میکنید

zahra جمعه 23 اردیبهشت 1401 ساعت 10:21

سلام عزیزم ممنون که یاد آوری میکنی اززندگی لذت ببریم واقعا تواین بدو بدوهای زندگی گاهی آدم یادش میشه

سلام زهرا جانم
یادمون نره زندگی ارزش جنگیدن داره

نیلو۲ جمعه 23 اردیبهشت 1401 ساعت 13:13

سلام خانم تیلوی عزیز
ان شاءالله سلامت باشی.
یکبار از مشکل خواهرتون نوشته بودید بعدها که نوشتید بچه دارشدند ناراحت شدم شاید چون تجربه خواهرم رو داشتم
بهر حال گذشته
فقط می خوام بگم دعا کنید آنچه خیر و صلاح خودش و بچه هاش هست اتفاق بیافته
ما نمیدونیم از آینده خبر نداریم شاید صلاح بچه ها در بودن کنار هر دو اونا باشه با همین شرایط
فقط شما کمک کنید مشاوره برند به بچه ها برسید
خودتون رو زیاد ناراحت نکنید چرا که تصمیم گیرنده نهایی شما نیستید
فقط دعا کنید

سلام نیلوجانم
متشکرم
میدونم که دقیقا درک میکنی چی میگم و البته کاش اینهمه ملموس درک نمیکردی
الهی آمین به دعاهای خوبت
دعاگو هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد