روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ

سلام

روزتون زیبا

وارد اردیبهشت زیبا شدیم


چند روز تعطیلی و دوتا هم از شبهای قدر را پشت سر گذاشتیم

دعا خوندیم

قرآن به سر گرفتیم

قرآن خوندیم

ذکر گفتیم

شب زنده داری کردیم

لابلای همه این عبادتها ، حالا که آب زاینده رود باز هست، هرشب افطاری را برداشتیم و رفتیم لب رودخانه

کمی میناکاری کردم

بعد از مدتها ، آقای دکتر باز برام کتاب خوندند

یادم رفته بود این کار را چقدر دوست دارم

و البته وسطای کتاب خوندن ایشون خوابم برد

جمعه صبح هم کمک مادرجان خونه را حسابی برق انداختم

به گل و گیاهها رسیدگی کردم

دوباربه باغچه سرزدیم

شمعدونی ها را به رسم هرساله پدرجان بردیم باغچه کاشتیم

یه عالمه گل محمدی از باغچه چیدم و بردم برای پدرجانم

و خلاصه تلاش کردیم زندگی را زندگی کنیم

دیگه به روزهای آخر ماه رمضان رسیدیم و من انگار روزهای آخر حریص میشم

دلم میخواد بیشتر ذکر بگم و کمتر حرف بزنم

بیشتر قرآن بخونم و کمتر کارهای متفرقه بکنم

دوست دارم ته ماه رمضون شبها بیشتر عبادت کنم





پ ن 1: هربار که کسی خواب پدرجان را مبینه و بهم زنگ میزنه و تعریف میکنه، دلم بیشتر براش تنگ میشه


پ ن 2: تولد آقای دکتر خیلی نزدیکه


پ ن 3: روبروی دفترم یه سوپر بود

از همون اول که اومدم اینجا

از همون ده سال پیش

از اول امسال تعطیل کرده و رفته

انگار یهو کوچه آروم شده ، یه آرامش عجیبی توی کوچه هست


پ ن 4: معلم مغزبادوم کرونا گرفته

برای همین دوباره کلاسهاشون آنلاین شده

از امروز به مدت یک هفته نباید برم دنبالش


نظرات 7 + ارسال نظر
الی یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 11:21 https://elimehr.blogsky.com/

اردی بهشت زیبات مبارک عزیزم
امیدوارم خیلی زود دلت و روحت و زندگیت مثل اردی بهشت تبدیل شه به ادوی بهشت و زیبا و دلنواز

همه ی روزگارت مبارک و شاد الی نازنینم

لاندا یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 11:50

وای تیلوووو. خوب شد کامنت گذاشتی. اون پستم قرار بود رمزی باشه، اشتباهی پابلیشش کردم. تو که گفتی رفتم تازه دیدم اوه اوه. مرسی که گفتی. سریع برداشتمش
امیدوارم دیگه کسی ندیده باشدش

عه
خدا را شکر
انشاله کسی ندیده

میترا یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 11:51

کم گوی و گزیده گو چون در
تا زاندک تو شود جهان پر
با کم و خلاصه گویی هم حس خوب و زندگی کردن رو بهم انتقال دادی تیلو عزیزم

ای جانم به شما
انرزی خوبت و لبخندت را حس کردم

جازی یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 11:58

با سلام
دعای جوشن کبیر و افتتاح و سحری و مناجات های نیمه شب و ... همه مواردی است که جان های خسته را دوباره سرحال میاره و انرژی تزریق می کنه ارامشی میاره که سخت بهش نیاز داریم دو شب از شب های قدر رفته و امشب اخرین شب است انتظار دارم در ان سحرگاهان و با قلب پاکی که داری دعایمان بفرمایید که این جان و روح خسته و فرسوده و غباری گرفته با دعایتان شسته و تازه شود بارها گفته ام که کاش منم مثل تو زلال و شفاف بودم شیشه ای و بلورین چون شما بودم . قدر تیلویی ات را بدان و منم برای سلامتی ات برای موفقیت و خوشبختی ات دعا خواهم کرد
که دعای نیمه شبی دفع صد بلا بکند
در اردیبهشت زاینده رود غوطه ور شو و تن و جان خسته را به زلالی این رود و شب های قدر و رمضان صفا بخش که گر گذشت سالی باید صبر کرد و دید آیا باز هم توفیق حاصل می شود؟

سلام دوست خوبم
خدا قبول کنه عباداتمون را
کاش اینطوری که میگید باشه و روحمون شفاف و بی آلایش باشه

parinaz یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 12:41 http://parinaz95.blogfa.com

واای کاش ما هم اصفهان بودیم و میتونستیم زیر انداز بندازیم کنار روخونه،چای و شیرینی بیاریم و به صدای آب و شلوغی مردم گوش بدم.
نماز روزه هات قبول باشه عزیزم،التماس دعا


جاتون خالی
عالی بود
طاعات شما هم قبول نازنینم
منم التماس دعا دارم

ماهی یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 14:49 https://mahirize.blogsky.com

چطوری تووو تیلو

سعید یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 16:37 http://www.zowragh.blogfa.com

نظر لطفته دختر عمو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد