روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

جزر و مد یال آبی ام چه شد ؟

سلام

روزتون بهاری و زیبا

دوستانی که همیشه همراهم هستند عادت کردند که من صبح ها پست بنویسم

ولی قصه این بود که امروز روز ارتش بود و سمت ما از این مانور و رژه هایی که خیابونها را مسدود میکنند و ....

دقیقا مسیر من و دفتر من جایی هست که این مانور قرار بود برگزار بشه و هرسال میشه

و تمام خیابانهای منتهی به دفتر را میبندن

منم حوصله اینکه ماشینم را یه جایی وسط خیابون رها کنم و پیاده برم تا دفتر را نداشتم

برای همین صبح دیرتر بیدار شدم

یه دوش درست و حسابی گرفتم

و سرظهر رفتم سمت مدرسه مغزبادوم و طبق روال هر روز ، با هم اومدیم سمت دفتر

خلاصه که این علت دیر کردنم


دیروز با خواهرجان تصمیم گرفتیم یه مدل نان جوی خوشمزه که نان مرکزی توی چهارباغ بالا میپزه برای خیرات پدرجان بخریم و به مناسبت ولادت امام حسن تقسیم کنیم

خواهرجان خودش زنگ زد نان مرکزی و هماهنگی ها را انجام داد و آدرس دفتر من را داد برای تحویل

ساعت نزدیک دو و نیم بود که پیک نان ها را بسته بندی شده آورد و تحویل داد

یه سری لیبل کوچولو هم برای روی بسته ها چاپ کرده بودم که مغزبادوم همه را چسبوند

توی راه که میرفتیم سمت خونه توی مسیر هرجا از کارگرهای زحمتکش شهرداری دیدیم بهشون یه بسته دادیم

به آقای هندوانه فروش توی راه هم

و البته چندتایی از همسایه های دفتر

مغزبادوم را پیاده کردم و رفتم سمت خونه

نماز و قرآن روزانه ام را انجام دادم و با مادرجان رفتیم سمت شیرینی فروشی و چند بسته زولبیا و بامیه هم خریدیم و بقیه نان ها را بردیم رسوندیم دست یه سری نیازمند...

(اگه دوست داشتید برای آرامش روح پدرجانم فاتحه بخونید... ممنونم)

بعدش هم رفتیم سمت مرکز خرید تا یه مقداری خریدهای خونه انجام بدیم

سرراه به خاله جان زنگ زدیم که اگه خرید داره بریم باخودمون ببریمش که گفت میام

خاله را سوار کردیم و رفتیم خرید کردیم

یه مقداری هم میوه و قارچ و زنجبیل و ... خریدیم

بعد تصمیم گرفتیم برای افطار بریم خونه خاله جان

من توی مسیر حلیم بادمجان و نان خریدم

و اینطوری شد که تا ساعت یازده دور هم بودیم

اومدیم خونه و خریدا را جابجا کردیم

دو ساعتی خوابیدم و باز برای سحر بیدار شدم






پ ن 1: تازه میفهمم یه سری از دلتنگی ها هیچ چاره ای نداره

و اونا بدترین نوع دلتنگی ها توی دنیا هستند


پ ن 2:امروز صبح آخرین پاف عطرم را زدم به خودم

هیچوقت نشده بود که دیگه کلا هیچ عطری نداشته باشم ....

یه کار تایپی نسبتا طولانی برای یکی انجام دادم ، نصفش را هم قبل از عید انجام داده بودم

تصمیم گرفتم پول این کار را بدم یه عطر بخرم

نمیدونم با این پولها میشه عطر خرید...

لطفا اگه اطلاعاتی دارید راهنماییم کنید





نظرات 10 + ارسال نظر
فرشته دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 16:45

قبول باشه وپدر بزرگوار قرین رحمت حق

فدای محبتتون
خداوند عزیزانتون را سلامت نگه داره

مریم دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 17:28

سلام تیلو خانم مهربان خدا رحمت کند تمام اموات تان را بخصوص پدر گل تان اطاعت امر شد و فاتحه را خواندم بگذریم که پدری همچین بانوی باحال و مهربانی را تربیت کرده حتما بهشتی هست

سلام مریم نازنینم
امیدوارم عزیزانت در صحت و سلامت باشن و خودت در شادی و سلامتی روزگار بگذرونی
ممنونم از محبتت

سعید دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 18:09 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموجان
حالت خوبه؟
طاعاتت قبول
منم برای آرامش روح پدر بزرگوارت فاتحه خوندم
منم مثل شما علاقه دارم به عطر
هم تو خونه عطر دارم هم تو ماشین هم محل کار هم تو جیبم
بله دختر عمو با هر مقدار پول میشه عطر خرید چرا نشه

سلام پسرعموجان
متشکرم
طاعات و عبادات شما هم قبول
متشکرم
خداوند به عزیزانتون سلامتی عطا کنه
خب خدا را شکر دلگرم شدم به این یه ذره پول

رویای ۵۸ دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 22:04

ای جااان..چقدر خوب بود این پستت...پر از انرژی مثبت


جدی؟
چقدر خوب

مهرگان سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 07:43

سلام وقت بخیر
روح پدر بزرگوارتون شاد . نمیدونم چه عطری استفاده می کنید. ولی من خودم عطرهایی که استفاده می کردم الان قیمتش دو سه تومن شده مثل ولنتینو . ورساچه و خیلی های دیگه

سلام دوست خوبم
متشکرم
ورساچه داشتم و ایفوریا
بله میدونم که خیلی خیلی گرون شده ....

رسیدن سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 10:26

روح شون شاد .
فاتحه نثار حال خوب شون .

فدای محبتت نازنینم

جازی سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 11:01

با سلام
روح پدر بزرگوارتان شاد من هم همین الان برای شادی روح پدرتان فاتحه خواندم و ظهر سر نماز باز هم خواهم خواند.
بله ما عادت کرده ایم که صبح پست هایت را بخوانیم و ببینیم پست بعد از ظهر مثل نماز قضا است و قبل از ظهر مثل نماز ادا حالا اختیار با شماست که ادا باشه یا قضا.
در مورد پول عطر هم نمیشه تعیین کرد چون عطر ها برند های مختلفی دارند و هر برند هم کیفیت های متفاوت پس بستگی به مقدار پولت داره هر چه بیشتر پول بدی اش بیشتری می خوری ببخشید عطر بهتری می گیرید
تا درودی دیگر بدرود

سلام دوست خوبم
فعلا که هنوز اون خانم پول را نداده که بریم آش بخوریم

مریم گلی :) سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 13:11

روحشون قرین رحمت الهی

وای حلیم بادمجون ، بیام اصفهان حتما حلیم بادمجون سفارش میدم راستی جایی رو سراغ دارید برنج استفاده کنه داخل حلیم ( عدس ندوست )

متشکرم نازنینم
خدا عزیزانتون را حفظ کنه

تا جایی که من میدونم اصفهان توی همه حلیم بادمجون ها برنج میریزن
فکر کنم شهرهای دیگه عدس میریزن
حداقل ما که میدونم برنج میریزیم

مگی چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 06:48

بله که میشه عطر خرید، با هر مبلغی
امیدوارم زود پولش رو بگیری و عطری رو بخری

+ ضمنا وقتی اینجا رو میخونم همش خودم رو تو شهرتون تصور می‌کنم و دلم باز میشه
+ فاتحه هم که قطعا خوندم

هنوز که اون پول به دستم نرسیده
کاش یه سفر بیای ...
ممنونم بابت فاتحه

الی چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 09:52

سلام عزیزم
از این پیج سفارش بده عطرای خوبی دارن
قیمتشم مناسبه
تو اینیستا سرچ کن یانی
Yani

سلام به روی ماهت
ممنونم ازت
خیلی خیلی خوبه که بهم پیچ معرفی میکنی ولی پیداش نکردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد