روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

شهر صدرا

خواهرا و همسراشون و فسقلیا اومدن

همسرداداش و داداش هم هستند

عمه و شوهر عمه هم دیشب رسیدند

جمع شدیم دور هم برای دعا

با یه عالمه از دوستان و فامیل و آشناها قرار گذاشته بودیم امشب ساعت ۸ به نیت امام رضا، دعای توسل بخونیم

مخمور رفته مشهد و گفته از توی حرم میخونم

بابای مغزبادوم شروع کرد و دعای توسل را خوند

ما هم همراهیش کردیم

بعدش هم زیارت عاشورا

بعد هم حدیث کسا

و فقط اشک و اشک و اشک

وقتی تمام شد دیگه دل تو دلم نبود

دلتنگ پدرجانمم

یکی دوبار سعی کردم به ویس هایی که ازش دارم گوش بدم

اما توانش را نداشتم

برای همین با داداش و مادرجان راهی بیمارستان شدیم

حالا نشستم توی سالن سرد و بی روح انتظار

هیاهوی اینجا حالم را خراب میکنه

ناله های گاه و بیگاه آدمهای مستاصل...

این حس سرمای جانکاه

این آتشی که از درونم زبانه میکشه

تمام تنم درد میکنه

این بار برای شانه هام سنگینه

اما دارم سخت جانی میکنم


مادرجان رفتن که ببینند میشه یه سر کوچولو به پدرجان بزنن

توی آی سی یو هستند و ملاقات ندارند

اما گاهی با التماس چند ثانیه ای بهشون سر میزنیم

دیدنش تو اون حال سخته

دیگه هوشیار نیست

دیگه وقتی دستاش را میبوسم عکس العمل نشون نمیده

دیگه اونقدر ضعیف و نحیف شده که به سختی باورم میشه پدرجانم هست

هنوز دستام توی دستای خداست

هنوز محکم دستام را گرفته

حواسش هست

حواسش به پدرجانمم هست

به همه عزیزام

به همه آدمها

عدد روزهای سخت و کشدارم داره زیاد و زیادتر میشه

درد داره هرروز بزرگ و بزرگتر میشه

تحملش سخت و سخت تر میشه

خودم داغونم و بقیه را دلداری میدم

طاقت غصه خوردنهای عزیزام برام سخته

ولی توی این سربالایی نفس گیر زندگی باید هوای هم را داشته باشبم

باید محکم دستای هم را توی دستامون نگه داریم

باید با هم قدم برداریم


چقدر هوای این نقطه دنیا برام سنگینه

اما این روزها، در این نقطه ای که هواش سنگین و پر از درده، راحت تر از همه جای دنیا نفس میکشم

چون حس میکنم به پدرجانم نزدیکم

اندازه چند قدم لازمه تا دستاشو بگیرم

بیشتر ساعتهای روزم را روی اون سکوی سیمانی سرد، روبروی در ورودی بخشی که راهروهای کشدارش میرسه به ای سی یو میشینم کنار برادرم ....

نظرات 83 + ارسال نظر
ترانه پنج‌شنبه 2 دی 1400 ساعت 22:24

بیادت هستم و دلم پیشته تیلو جان.

بگردمت مهربونم

پریناز پنج‌شنبه 2 دی 1400 ساعت 23:40

الهی

بهار از کویر جمعه 3 دی 1400 ساعت 00:26

تیلوی عزیز می گذره این روزهای سخت وشما دوباره پدر جانتان را سر حال می بینید .دعا می کنیم برای آرامش شما وشفای پدر عزیزتان


آخ دیدی نشد....

سوفی جمعه 3 دی 1400 ساعت 03:32

تیلوی نازنین با دل شکسته ام، با همه ی وجود از خداوند و کاینات خواهان سلامتی پدرجانت هستم. دعا می کنم سلامتی پدرجان و روزهای خوش تون برگرده، آمین.


سوفی جان دیدی نشد....

مریم جمعه 3 دی 1400 ساعت 06:45

سلام تیلو خانم مهربان من.من که راه ارتباطی مستقیمی با شما ندارم ولی کاش گفته بودید که ما هم در این زیارت و دعاها برای پدر گل تان با شما همراه میشدیم امیدتان به خدای مهربان باشد دعایتان میکنم که ان شاالله دوباره به روزهای خوش قبل باز گردید که هم خودتان خوشحال شوید هم ما به نیت سلامتی پدرتان صلوات میفرستم امیدوارم که هر چه زودتر خبر سلامتی شان را به ما بدهید.ان شاالله

سلام مریم نازنینم
من از خدامه که به تک تک دوستای مجازی ای که حالا از هر واقعیتی برای من واقعی تر هستند نزدیک بشم

ساناز جمعه 3 دی 1400 ساعت 09:28

سلام عزیزم
فقط میخواستم بگم منم هر روز دورادور در تمام‌دعاهایم برای سلامتی پدر محترمتان از صمیم قلب دعا میکنم

سلام عزیزدلم
خداوند انرژی خوب این دعاها را توی زندگیتون جاری کنه

رابعه جمعه 3 دی 1400 ساعت 10:22

سلام ان شاالله زود خوب میشن تیلو جان از ته دل دعا می کنم که به زودی از بستر بیماری بلند شن پدر عزیزتون.

سلام عزیزدلم

من جمعه 3 دی 1400 ساعت 10:47 http://me2020.blogsky.com

ان شالله بزودی این روزای سخت تمومشه و حال پدر جان بهترشه

فیروزه جمعه 3 دی 1400 ساعت 12:50

بسم الله الرحمن الرحیم بحق بسم الله الرحمن الرحیم ..... اللهم اشف کل مریض الهی آمین


چقدر زود دیر شد....

پیشاگ جمعه 3 دی 1400 ساعت 15:55

الهی بمیرم برای دلت
تیلوییی عزیزم تو این روزا که دلم شکستت و حالم خوش نیست همش یاد تو و خانم شومینی میفتم چون هر دو منتظر سلامتی پدرای عزیزتون هستین
امیدوارم این روزای غم انگیز برای هممون زودتر تموم شه

خدا نکنه عزیزدلم
الهی همیشه سلامت باشی
انشاله پدرنازنینت همیشه سلامت و شاد باشن

... جمعه 3 دی 1400 ساعت 16:14

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ امده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت

بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
از پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

روحش شاد مشیت الهی بر این قرار گرفت که پدری از خانواده جدا و به خدا بپیوندد و اینک خداوند به شما و خانواده محترم صبر و شکیبایی عطا نماید

رهآ جمعه 3 دی 1400 ساعت 17:08 http://Ra-ha.blog.ir

تیلوی عزیزم
نمیدونم چی بگم .. همین الان از وبلاگ خورشیدجان خوندم.
برای تو و خانواده ت آرزوی صبر دارم.
روح پدرجانت شاد.


آتش گرفتم...

مریم جمعه 3 دی 1400 ساعت 19:01

سلام تیلوی مهربانم الان فهمیدم چقدر سخت و جانکاه هست دلم میخواست الان در کنارتان بود پدر شما یکی از بهترین های روزگار بودند ان شاالله روح شان در ارامش همراه با صبری عظیم برای شما تسلیت

سلام مریم نازنینم

مریم امیری جمعه 3 دی 1400 ساعت 20:27

دوست خوبم برات روزهای آروم و رنگی در کنار پدرت آرزو میکنم، سلامتی و عافیت هدیه پروردگار عالم به شما باشه انشالله

نیلو2 جمعه 3 دی 1400 ساعت 20:42

سلام خانم تیلوی عزیز، واژه ای برای تسکین قلبت ندارم، غم از دست دادن پدر سخته، خداوند به شما و مادر گرامی صبر عنایت نماید.

آتشی برنگ اسمان جمعه 3 دی 1400 ساعت 21:47

الهی بمیرم تیلو
الهی من برات بمیرم عزیزم………….


خدا نکنه عزیزدلم
الهی همیشه سالم و شاد باشی
کنار عزیزانت به شادی روزگار بگذرونی

محبوبه شنبه 4 دی 1400 ساعت 00:45

داستان های قشنگ و عاشقیت رو خوندم و این روزها روایت روزهای کشدار و درددار رو.. وای از این روزها.. زبانم قاصره ، برای پدری پر از حس زندگی، زبان خوندن ها ، رسیدگی به باغچه..زبانم قاصره برای غم بزرگت .. برای دلت

ممنون از همراهیتون
ممنون از دلداریتون

سمانه شنبه 4 دی 1400 ساعت 07:46 http://weronika.blogsky.com

زبونم قاصره از گفتن کلمه ای ک بتونه از حجم دردتون کم کنه
روحشون شاد و یادشون گرامی


ممنون از محبتتون

شبنم شنبه 4 دی 1400 ساعت 10:02

سلام تیلو جان همین از وبلاگ خورشید جان متوجه شدم پدرت...
و همین طور اشک است که می آید...
خدا به شما و خانواده ات فقط صبر بده
من مادرم را یک سال پیش همین طور غیر منتظرانه وناباورانه از دست دادم و بعد از یک سال و سه ماه هنوز آتش درونم زبانه می کشد ...
می دانم می دانم و می دانم دردت با هیچ تسلیتی ارام نمی گیرد فقط از خدا برایتان آرامش آرامش آرامش و صبر صبر صبر آرزو می کنم


ببخشید که ناراحتتون کردم
خدا رحمت کنه مادر عزیزتون را
کاش دردم را اینطوری با گوشت و پوست و استخونت درک نمیکردی

میترا شنبه 4 دی 1400 ساعت 12:01

تیلوی نازنینم
اشکم‌بند نمییاد اصلا هیچی نمیتونم بگم
بمیرم برای دل تنگت
کاش میتونستم پیشت باشم و بغلت کنم

ببخشید که اینهمه ناراحتتون کردم

تریپل شنبه 4 دی 1400 ساعت 14:08

سلام.
خوبید؟
خیلی سخته که آدم هم بیمار داشته باشه و هم مجبور باشه خودش رو قوی نشون بده.
دعاگوی شما و پدر جان بودم.
ان‌شاءالله به زودی بیای و خبر خوب شدن پدر جان رو بدی و باز هم با هم لحظات بی‌نظیری رو خلق کنید.
سایه‌اشون مستدام.

لیلا شنبه 4 دی 1400 ساعت 17:10

تیلوی عزیزم تسلیت میگم

مینو شنبه 4 دی 1400 ساعت 19:07 http://Minoog1382.blogfa.com

گندم مهربان وعزیزم خبرروتووب خورشیدخووندم...آخ که چه کشیدی ومی کشی...غمت راپایان نیست باپدری که خاطره هاش ومهربونی هاش توذهن ماهم موندگارشده...کاش میشدبرای سخت ترین روزهات کاری کرد...کاری ازمابرنیامدودعاهامان هم کارگرنیفتاد...تورامی سپارم به نام ویاداویی که بی پایان است مهرورحمت وبزرگیش...


خیلی ممنون مینوجانم
لطف دارید بهم
همدلی و همدردی تون برام دلگرمیه

نیلو۲ شنبه 4 دی 1400 ساعت 20:40

تیلوی عزیز الان داشتم بهتون فکر میکردم که لحظات سختی رو میگذرونید
یاد نوشتنهاتون از پدر افتادم دلم تنگ شد برای پدر مهربونتون برای توجهشون به شما برای زبان خوندنشون
خدا صبر بده

کاش خدا بهم صبری بزرگتر از این غم بده

م شنبه 4 دی 1400 ساعت 21:49

سلام
نمیدونم چرا روزگار تلاش داره هیچ رد شیرین از خودش به جا نگذاره
مگه دلخوشی ما از شاد بودن و پدر مهربان تیلو جان چه باری روی دوش زمانه میگذاشت که باید شاهد این تلخی میبودیم
خبر تاسف بار را در وبلاگ ساره خوندم
غم و ناراحتی ما را در همدردی با خودت پذیرا باش و از خدا ارزومندم که صبر و اجر تحمل این مصیبت را برشما و خانواده افزون گرداند
و برای آن پر کشیده به بهشت و آن انسان زیبای از بند دنیا رهیده علو درجات خواهانم

سلام
دنیا جای قرار نیست ....
ببخشید که اینهمه همه تون را ناراحت کردم
خیلی بهم لطف دارید
ممنونم از پیامتون و همراهیتون

جزر و مد یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 00:29

تسلیت میگم تیلو خانم.
چقدر قلبم به درد اومد وقتی تو اینستا دیدم که پدر پیش خدا رفتن. چقدر قلبم برای شما و غمتون گرفت... آخ آخ تیلو خانم


ببخشید از اینکه همه تون را ناراحت و غمگین کردم

گیسو یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 07:48 http://www.saona.blogsky.com

چقدر شوکه شدم از دیدن عکس اینستا عزیییییزم هیچ واژه ای برای تسلیت پیدا نمیکنم خداوند بهتون صبر بده امیدوارم گذر زمان ذره ای از غمتون رو کم کنه خدا پشت و پناهتون


ببخشید که ناراحتتون کردم

مریم یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 08:50

سلام تیلوی مهربان من.روزی ده ها بار به وبلاگت سر میزنم تا خبری از حالتان بفهمم میدانم روزهای خیلی خیلی بدی را سپری میکنید سال ۹۲ وقتی پدرم را از دست دادم به معنای واقعی پشتم خالی شد افسرده شدم زمان از دستم رفت و به دنبالش بیماری های عجیب و غریب به سراغم امد تا اینکه یک سکته من را غافلگیر کرد من قوی نبودم اما شما قوی و باایمان و امیدوار هستید واقعا باید برای چنین پدری عزاداری کرد اما مواظب خودتان مادرتان و خواهرهای گل تان باشید پدر فرشته تان از آسمانها نظاره گر شماست و از خوبی و خوشی و سلامتی شما حتما بسیار خوشحال خواهند روح پدر عزیزتان قرین ارامش باد که حتما بخاطر مهربانی شان چنین هست.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدا رحمت کنه پدربزرگوارتون را

برای دل مهربونت صبوری و آرامش آرزو میکنم

Reyhane R یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 09:12

تیلوی عزیزم...
الان فهمیدم و کلی ناراحت شدم


دیدی چه بر سرم آمد

تمشک یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 09:29 https://mahbubedelam.blogsky.com

توی وبلاگ بچه ها دیدم پدر نازنینت رفته در جوار حق ساکن شده
تسلیت میگم عزیزم و از خدا صبر و آرامش واست طلب میکنم دوست جون


خداوند به شما خیر و نیکی عطا کنه

مهربانو یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 09:42 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلوی عزیزم مردم برات نازنینم . روح بزرگوار پدر جان در آرامش باشه و خدا به دل تو و بقیه ی سوگوارانش صبر و قرار بده . زبونم از گفتن تسلیت لال شده ..


فدای محبتت

ترمه یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 10:25

ای وای من
همین الان از وبلاگ مهربانو باخبر شدم

به دامنت نرسد دست کس که جلوه ناز/ تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت


دیگه دستم به دامانش نمیرسه

سمیه یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 11:49

تیلوی عزیز
از خداوند برات صبر و آرامش میخوام
روح پدرت شاد و آرام باشه


فدای محبتتون

نسرین یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 12:01 https://yakroozeno.blogsky.com/

متاًسف شدم.
عزیزانی که خیلی به آدمی نزدیکند، همیشه هستند. همیشه.

بودن از نوعی دیگر

سعید یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 16:24 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
یه خبر از پدرجان بده نگرانم

کیهان یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 17:37 http://Mkihan.blogfa.com

خداوند رحمتش فرماید و به شما ها صبر و سلامتی عنایت فرناید.آمین


ممنون از محبتتون

مونا یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 19:52 http://www.khepel-2008.blogfa.com

سلام
ننوشتم برات تو این مدت
ننوشتم و منتظر بودم
منتظر بودم بیای بگی پدرت خوب شده و من بگم خدا رو شکر و با هم بخندیم
تو وبلاگ بچه ها خوندم چی شده
و از اعماق قلبم ناراحت شدم برات
تسلیت میگم
ما رو هم شریک غمت بدون
روح پدرت شاد و در آرامش باشه
خودم کشیدم و میدونم چی بهت گذشته
پدر منم تو 20 روز رفت
فقط 20 روز
از سلامتی کامل تا نبودن
درک میکنم که چقدر سخته و از خدا میخوام بهت صبر بده
صبر خیلی زیاد و خودش دلت رو یه کم آروم کنه


کاش درکم نمیکردی
کاش متوجه نمیشدی توی 20 روز از دست دادن تکیه گاه زندگی یعنی چی
خدا بهت آرامش و صبوری عطا کنه

میترا یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 22:47

تیلو جان پیوند چی شد؟
چرا یهویی حال بابا اینقدر بد شد
خدایاخودت کمک کن
خدایا خودت دل این خانواده نازنین رو شاد کن
گریه:

مری دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 01:06

خداوند بابای مهربان را رحمت کند


فدای محبتتون

Reyhane R دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 09:23

بهار دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 16:41

سلام. خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه‌ نیایش خود دوستان مرا یاد کند.
تیلوی نازنینم، امیدوارم که پدرجان در آرامش باشند و شاد.
برای شما و خانواده هم آرزومند صبر هستم. امید که پروردگار با بزرگی و رحمتش شما را در آغوش بگیره.

سلام عزیزدلم
ممنون از مهربانی و همراهیتون

شینسه دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 17:54

لاندا دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 21:21

تیلوی عزیزم.... چه روزای سختی رو تجربه کردی...
چه روزای سخت تری رو تجربه میکنی....
برات صبر میخوام از خدا....

عابر سه‌شنبه 7 دی 1400 ساعت 14:57

سلام تیلو جان. خیلی سختِ و من میدونم چه واژه مسخره ای به نظرت میاد (تسلیت). تنها چیزی که منو تو اون روزها اروم میکرد اینکه کسی بگه خدا به دلت صبر و قرار بده . از صمیم قلب برات آرزوی صبر و پذیرش میکنم و خیلی خوشحالم که اونقدر با پدرت خوب و رفیق بودی که کسی میونتون ننشسته بود و این خیلی خیلی خیلی آدم رو آروم میکنه. جاشون بهشت باشه

سلام دوست خوبم
کاش تجربه ش را نداشتین
کاش متوجه نمیشدین چی کشیدم
ولی منم با این واژه آروم میشم ... با همین که کسی بگه خدا به دلت صبر و قرار بده

یه دوست سه‌شنبه 7 دی 1400 ساعت 16:19

تیلوی عزیزم تسلیت میگم
روحشون شاد و قرین رحمت
برای ما که رابطه شما و پدرتون رو تو قالب کلمات دیدیم میدونیم که فقدانش برای شما سخت تر از سخت هست
بازهم بهت تسلیت میگم و از خدا میخوام که دلت رو آروم کنه


ممنون دوست عزیزم
همین همدردی و همدلیهاتون دلگرمم میکنه

7min سه‌شنبه 7 دی 1400 ساعت 18:42 http://7min.blogsky.com

تیلو جان سلام
من هیچوقت بلد نبودم تسلی بدم کسی رو که عزیز از دست رفته ای داشته ای کاش کنارت بودم و میتونستم بغلت کنم آرومت کنم یه لیوان آبی بدم دستت،عصای دست و مرحم زخمت بشم
عزیز تر از پدر نیست و اونقدر که تو وابسته ایشون بودی و تمام این جریانات رو پشت سر گذاشتی
خدا به تو و خانواده ت صبر بده
روحشون قرین رحمت باشه

سلام مهیاجانم
کاش بودی و بغلم میکردی
چقدر به بودن آدمها نیازمند بودم
ممنونم که کنارم هستی

مه سو سه‌شنبه 7 دی 1400 ساعت 22:00

امیدوارم خدا خودش معجزه ای کنه و پدر جانت سلامتیشو بدست بیاره....ان شا الله با خبرای خوب برگردی و بنویسی...

فاطمه چهارشنبه 8 دی 1400 ساعت 10:23 http://Ttab.blogsky.com

تسلیت میگم عزیزم ..من خواننده خاموشت بودم.خدارحمت کنه پدرمهربون وباتدبیرتونو وصبربه شمابده..حرف زیاده و تعریف ازپدرتون زیادتر..همه میدونین چقدرخوب بود


ممنون از حضورتون و ممنون که برای پدرم طلب مغفرت و آرامش میکنید

مامان فرشته ها جمعه 10 دی 1400 ساعت 12:32

تیلوی عزیزم تیلوی خوش قلب و دوست داشتنی مدتها بود نیومده بودم چه روزگار سختی رو داری میگذرونی خدا بهت صبر و‌ارامش بده ولی بگم خوش به سعادتت که فرزند خوبی واسه بابا بودیدکه همیشه در لحظه زندگی کردید و‌فرصت ها رو از دست ندادید که حسرت به دل بمونید همدردیم رو بپذیر

ممنون از همدردی و مهربونیتون

مبینا جمعه 10 دی 1400 ساعت 21:59

تیلوی عزیز . چقد نگرانتون بودم .چقد ناراحت شدم وقتی فهمیدم پدر جان عزیزت دیگه کنارتون نیست . تسلیت می گم
قوی باش عزیزم همونطور که همیشه میگی خدا
همراهته تیلو جان

ممنون از همراهیت دوست مهربانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد