روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ

سلام

روزتون زیبا

چطوری با کلمات میشه عطر و بو و رنگ را با اشتراک گذاشت؟

آفتاب خوشرنگ پاییزی پهن شده روی میز جلوی در

پتوس های سبز، انگار دارن توی آفتاب میرقصند

یه شادابی وصف نشدنی ...

خنکای پاییزی از لابلای در میاد داخل و اینطوری گرمای دلپذیر بخاری چند برابر به آدم حس خوب میده


سعی میکنم زاویه های قشنگ زندگی را پررنگ تر ببینم

حالا دیگه تمام روز سرکار نیستم

نصفه روز میام و سریع جمع و جور میکنم و میرم خونه

در عوض بساط میناکاری را بردم خونه و پهن کردم وسط سالن

یه جایی نزدیک همونجایی که پدرجان دراز میکشن

پرده ها را طبق معمول کنار زدیم و آفتاب بی جون عصر پاییز یه حال قشنگی به خونه میده

بساط میوه و آجیل را میزاریم همونجا کنار دستمون

و ریز ریز و آروم آروم با پدرجان حرف میزنم و به میناکاری میرسم

گاهی لابلای حرف زدن ها خسته میشه و چشماش را میزاره روی هم

ساکت میشم و نگاهش میکنم

به خودم امید میدم

میگم بهتر شده

رنگ و روش بهتره

راحت تر داره نفس میکشه و ....

و امیدوارم اینا واقعیت داشته باشه ...



پ ن 1: خواهرها میان و کوتاه کوتاه بهمون سر میزنن


پ ن 2: عمه و عمو میان و کوتاه کوتاه بهمون سر میزنن


پ ن 3: زندگی همین نیست؟

همین بالا و پایین ها و دلخوشی ها و ناخوشی ها؟


پ ن 4: همچنان دعاگوتون هستم و محتاج دعاهاتان...

نظرات 7 + ارسال نظر
صحرا چهارشنبه 3 آذر 1400 ساعت 12:03

گندم عزیزم، ممنون برای همه خوبی ها و مهربونیات. دعا میکنم برای سلامتی پدر جان.

ای جانم
مادربودنت مثل مزه ی خرمالو به دلم میشینه
یه حس نگفتنی و فقط تجربه کردنی
فکر نکن اگه چیزی نمینویسم نمیخونمت
خوندنت عین لم دادن توی آفتاب پاییز به دل آدم میچسبه

... چهارشنبه 3 آذر 1400 ساعت 15:01

با سلام
به خدا تمامی لحظه هایی را که می نویسی خودم را در ان لحظات قرار میدهم تا بیشتر و بهتر درک ات کنم. الان اهنگ غم انگیزی بختیاری گوش میدم و اشک از چشمانم جاری است و برای سلامتی پدرت دعا می کنم همچنین برای سلامتی خودت که اینقدر مهربانی و داری برای پدر هم نقش پسر و هم دختر و هم پرستار و هم سنگ صبور را ایفا می کنی. به عنوان یک پدر انچه از درد و رنج پدر می بینی و درک می کنی یک هزارم واقعیت هاست پدر ها همیشه سعی می کنند در بدترین حالت ممکن هم خودشان را جلوی همسر و فرزند ارام و نرمال جلوه دهند دلسوزی و پرستاری و مراقبت شما انچنان زیبا و بزرگ است که با هیچ قلمی و زبانی قابل توصیف نیست. با خودم می گویم کاش پدر بود تا مثل تبلو ازش مراقبت می کردم شب و روز دور بالینش بودم و جونم را فداش می کردم ولی متاسفانه تا نعمتی را داریم قدرش را انطور که باید و شاید نمیدانیم
منظورم خودم است و گرنه شما که سنگ تمام می گذارید و من هم با تمام وجود به این گونه خدمت ها سر تعظیم فرود می اروم و از خداوند برایت سلامتی ارزو می کنم.
خیلی دوست دارم مرتب برایت بنویسم اما چه کنم که حال خودم هم حال و روز خوشی ندارد حال جسمی ام خراب و روحی خراب تر اما سعی می کنم با مشکلات مقابله کنم و نمیدانم چقدر توان مقابله دارم
ادامه دادن سخت است بخدا می سپارمت و سلامتی و خوشبختی و موفقیتت ارزویم است

سلام دوست خوبم
من دوست دارم دوستام همیشه شاد و سلامت باشن
اصلا نمیخوام غصه های منو درک کنند و بفهمند
من سعی خودم را میکنم و میدونم که شما هم در زمانی که پدرتون زنده بودند تلاشتون را کردید
الهی خداوند همه پدرمادرها را سلامت نگه داره و اونایی که در بین ما نیستند را رحمت کنه

جزر و مد پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 00:37

تیلو خانم گل، خدا به بابا سلامتی بده و امیدوارم خیلی زود خبرای خوب سلامتی رو بخونیم.

الهی آمین
مرسی از انرژی خوبی که بهم میدید

سهیلا پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 11:32 http://Nanehadi.blogsky.com

میگذرد این روزگار تلختر از زهر

الهی بگذره و به شادی بگذره و آخر عاقبتش به خیر و خوشی باشه

... پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 11:57

سلام امروز هم تشریف ندارید انشالله حال پدر بهتر و بهتر شده باشد

کلا بودن و نبودنهام مشخص نیست و از صبوری شما سپاسگزارم

رسیدن پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 13:11

انشاالله که واقعیته. تن شون سالم

متشکرم عزیزدلم

نل شنبه 6 آذر 1400 ساعت 08:12

سلام عزیزم
امیدوارم هفته ارومتری و بهتری داشته باشی و خانواده دوست داشتنیت،روز به روز به سلامتیشون اضافه بشه و حال دلشون خوب باشه
امیدوارم این هفته جزء لذت بخشترین هفته های زندگیت باشه

سلام به روی ماهت
الهی آمین
منم برای همه دوستای خوبم همین آرزو را دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد