روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

غماتو بسپار تو به من

سلام

روزتون زیبا

امروز هم هوا ابری و بارونیه

و البته سرد

امروز از راه که رسیدم دفتر دیدم که اینطوری توی سرما هیچکاری پیش نمیره

تازه به محض روشن کردن دستگاه ، اون هم ارور داد

میخواستم از این پلاستیکهای طلقی تازه برای جلوی در بخرم ولی 7 صبح !!!!!!!!!!!!!!!

همون پارسالی را برداشتم و با یه دستمال تمیزش کردم و به خودم گفتم اینطوری محیط زیست را هم کمتر آلوده میکنی

همون را آویزان کردم و بخاری را روشن کردم

نیم ساعت بیشتر طول نکشید که چند درجه ای دمای داخل گرم شد

دستگاه هم شروع کردبه کار کردن و ارور برطرف شد

الان هم یه دمای مطلوب و ملایمی داریم

اینطوری باعث میشه بتونم کار کنم

وقتی هوای داخل زیادی سرد باشه نمیتونم به کارهام برسم

دلم برای آفتاب تنگ شده

فهمیدم که روزهای آفتابی خیلی خیلی حال دلم بهتره

روزهای آفتابی انگار شارژ میشم و انرژی میگیرم

حالا نه اینکه روزهای ابری بی انرژی و دپرس باشم ولی روزهای آفتابی را ترجیح میدم


دیروز ظهر با للی رفتیم سمت خونه

پیتزا خریده بود با هم خوردیم

بعدش هم بساط چای را ریختیم داخل قوری وارمردار و آجیل و میوه را چیدیم وسط سالن و هرکدوم یه پتوی کوچیک برداشتیم و بالشتها را هم چیدیدم همون وسط و مشغول گپ و گفت شدیم

اصلا نفهمیدم چند ساعت چطوری گذشت

قرار بود للی برای شب پیش من بمونه ولی گویا براشون مهمان رسید و مامانش زنگ زدند و مجبور شد که بره

بردم رسوندمش و بعدش سر راه برای کارهای میناکاریم آهنربا خریدم

آقای دکتر هم یه عالمه برام نیدل آورده بودند که دیشب که تنها بودم همشون را مرتب و دسته بندی کردم

کلاس زبان هم داشتم که کلی از زمانم را گرفت

هم تمرین حل کردم و هم یه عالمه استاد درس تازه و تمرین تازه بهم دادند


آخر شب هم رفتم سراغ آشپزخونه و کتلت درست کردم برای امروز

الان هم للی زنگ زد و قرار شد امروز ظهر هم بیاد با هم بریم خونه و کتلت و سالاد تیلوپز بخوریم و بازم حرف بزنیم یه عالمه



پ ن 1: دلتنگی تمامی نداره؟

یه جایی نیست که احساس کنی دیگه دلتنگ نیستی؟


پ ن 2: روزهای رفتن به سفرمون به شمارش معکوس رسیده

داداش و همسرش هم از اونطرف کلی ذوق دارند


نظرات 6 + ارسال نظر
من یکشنبه 16 آبان 1400 ساعت 12:14 http://me2020.blogsky.com

ان شالله حال دلتون همیشه خوب باشه
سفر هم پیشاپیش بخیر و خوشی

متشکرم نازنینم
ممنون

Soly یکشنبه 16 آبان 1400 ساعت 16:42

تنهایی ترسی نداره. امشب هم بیا باهم دردو دل کنیم تیلوی عزیزم.

تنهایی توی خونه ترسی نداره
اما تنهایی تو دل آدم خیلی ترسناکه
از خدامه باهات حرف بزنم
هرزمان وقت آزاد داشتی بهم زنگ بزن

ریحانه یکشنبه 16 آبان 1400 ساعت 20:54

من دیر رسیدم و از پست شیرین دیدار یار گذشته. پس اگر اجازه بدی اینجا براش کامنت میزارم.
میشه جسارت کنم، فوضولی کنم و یک پیشنهاد بدم؟
من متوجه هستم که بابت شرایطتون فعلا پا روی دل خودتون گذاشتید و مراقب خانواده ها هستید، ولی یه پیشنهاد دارم که هم به خدا میرسی و هم به خرما.
ازدواج کنید ولی به همین صورت که هست ادامه بدید. تو اینجا و دکتر اونجا. خوبیش چیه؟ وقتی خانواده ها در جریان باشن دیگه دیدارتون تو محدوده دفتر و میدون امام خلاصه نمیشه. دیدارهاتون یواشکی نمیشه. و حتی بیشتر میشه. یه روز تو میری تهران، یه روز دکتر میاد اصفهان.

خلاصه هم خدا رو خواهی داشت و هم خرما
تازه خانواده ها از داشتن چنین داماد/عروسی بسیار شادمان خواهند شد.
جسارت کردم و ببخشید. میدونم خودت خیلی بهتر به همه چیز فکر کردی. چیزی بود که به ذهنم رسید و گفتم شاید یک درصد به ذهن خودت نرسیده باشه. میبوسمت و بازم عذرخواهی میکنم بابت جسارتم.بوووووووووس بهت

ای جانم به شما
شما هرجا کامنت بزاری منو خوشحال میکنی
اصلا نه جسارت هست نه فضولی
من مهربونی شما را از راه دور حس میکنم
اینکه وقت میزاری
اینکه برای راه حل به من فکر میکنی واقعا برام ارزشمند هست
ممنون از پیشنهادت
اما فعلا شدنی نیست
خودتونم هم میدونید اگه دو نفر ازدواج کنند دیگه نمیشه اینطوری و دور و مجردی زندگی کنند
همون خانواده های خوشحال فشار میارن که برین سر خونه زندگیتون

زینب (مسافرکربلا) یکشنبه 16 آبان 1400 ساعت 23:23 http://Www.maahakezeinab.blogfa.com

سلام تیلور عزیزو دوست داشتنی:)
روزهای ابری انگار دل آدم هم میگیره ....ولی بااین حال خیلی دوست داشتنی هستن
تیلو جان اومدم دعوتت کنم به یه چالش .اگه قبول کنی باعث افتخاره اگرهم قبول نکنی نظرت برام محترمه عزیزم .
احتمالا جای دیگه ندیدی این چالش رو .از کشفیات خودمه

سلام به روی ماهت
متشکرم از دعوتت

بهامین دوشنبه 17 آبان 1400 ساعت 00:28 http://notbookman.blogsky.com

باریکه نور افتاب دم ظهر پاییز ،گرماش دلنوازه
و تماشای این طیف نور خورشید روزایی پاییزی را دوستت دارم
هرچند بارون اخیر خیلی کیف داشت واسم و بسی ذوق زده بودم.

سلام تیلو جان
خوبی؟؟
دلتنگی از یه بُعدش قشنگه اینکه کسی یا کسانی را داری که قلبت برای ندیدنشون تنگ بشه

حال دلت همیشه خوب مهربون

اخ بهامین جانم اون باریکه ی نور با دل آدم بازی میکنه
دقیقا میشه از این رگه های درخشان به خدا رسید
سلام به روی ماهت
خدارا شکر خوبم
بله دلتنگی هم زیبایی های خودش را داره

گل نرگس دوشنبه 17 آبان 1400 ساعت 11:05

تیلو آیا حق نداریم بگیم
دلتنگی خر است
بغل خوب است

حق داریم
دسته جمعی باید بگیم
اخ اخ که بغل خیلی خیلی خوب است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد