روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

پاییز بهاریست که عاشق شده است....

سلام

روزتون زیبا

پاییزتون مبارک

انشاله پاییز پرخاطره و شادی پیش رو داشته باشید


الان که نگاه میکنم دو روز آخر تابستان را آنقدر بدو بدو کردم که نفهمیدم کی تمام شد

ولی در عوض پرونده تابستان را در حالی بستم که لبخند به لبم بود و از اینکه از لحظه ها استفاده کردم خوشحال بودم

امروز صبح نه شور و حال مهرماهی جایی بود

نه حس و حال پاییزی

ولی هوا به طور زیبایی دلچسب بود

از جلوی دوتا مدرسه رد شدم که هر دوشون کاملا تعطیل بودند

از بچه های کوله پشتی به پشت هم خبری نبود

التهاب روزهای مدرسه هم توی خیابانها جاری نبود

خلوت و دلچسب

یه پنجشنبه پاییزی

نسیم خنک پاییزی کاملا حس میشه

و تنها چیزی که چشمام دنبالشه و در دسترسم نیست آقای دکتر هست

منتظر اتفاقات و حوادث زندگی نمیشیم

میخوایم پاییزمون را بینظیر و دوست داشتنی رقم بزنیم

به خودمون هدیه بدیم

اطرافیانمون را خوشحال کنیم

و حتما حتما یه روتین ساده و دلچسب به زندگی پاییزیمون اضافه کنیم






پ ن 1: به طور عجیبی این روزها دلم موسیقی میخواد

موسیقی آرام

و وقتی دارم کار میکنم انگار بهم حس خوب میده


پ ن 2: قوز بالا قوز این روزهام زبان خوندن هست


پ ن 3: دلم میخواست امروز صبح برای تک تک عزیزانم هدیه های کوچولو ارسال کنم


پ ن 4: دلتنگ فندوق و پسته ام

فکر کنم عدد ندیدنشون از دو ماه خیلی وقته که گذشته


پ ن 5: دنیا کوچیکه ولی گاهی ما اونقدر ناتوان میشیم که حس میکنیم از یه ذره در یک کهکشان هم کوچکتریم


پ ن 6: کرم مرطوب کننده یادتون نره

دستهای من که از بس شستمشون خشکی زدن


پ ن 7: تقدیر بی تقصیر نیست



نظرات 4 + ارسال نظر
سعید پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 10:40 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو جان
پاییزت مبارک و پر از حس و حال های خوب

سلام پسرعموجان
ممنونم

امیر پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 12:54

با سلام
گفتن پاییز بهاری که عاشق شده است را من توهین به پاییز میدانم . زیرا پاییز خودش هزاران بهار را به برگ زردی که زیر پای عابری خرد می شود به حساب نمی اورد . پاییز شاه فصل هاست مهرش نماد مهربانی و ابانش نماد آزادگی اش و اذرش نماد اتشین وار و صاعقه گونه اش است. هم گرمی و گرمای تابستان را دارد هم سردی و سوز زمستان را . هم برف دارد و سرما و هم چون بهار هزار رنگ و هر رنگش یک مقام موسیقی دلنشین است . اولین روزش نونهالان را از آغوش پر مهر مادر به اغوش معلم می کشاند و اخرین شبش طولانی ترین شب و کل خانواده و بامیل و دوست اشنا را دور هم جمع می کند تا با یاقوت انار و شیرینی هندوانه در ضیافتی عاشقانه از انان پدیرایی کند و با فال حافظ دانا امید را در سرمای زمهریر زمستان در دل گرم انان بارور سازد . ذر پاییز است که دهقانان بذر را در دل سیاه زمین می پاشند تا با امید رویش کند و نان یک ساله خانواده را فراهم نماید . و در اخر هر کس جوجه هایش را بشمارد تا بنگرد که در کارگاه هستی چه کار کرده و از اعمال یک ساله خود چه برداشت نموده است . بار دیگر مقدمش را گرامی میداریم .
و تیلو جان موسیقی دلت را با ساز کـوک شده بنیوش و با لبانت نیز ترنم ان را زمزمه کن . پاییز خوشی را برایت ارزو می کنم

عابر پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 14:37

سلام . دیگه پینوشتهات یه طوری بود آدم دوست داره یه تیم آدم ربایی راه بندازه بره آقای دکتر رو بدزده بیاره برات.
امیدوارم واکسن ها رو که زدیم ما هم به جرگه آدمهای راحت و ریلکس بپیوندیم

وای چقدر کار باحالی
میشه تیم تون را زودتر راه بندازین

سعید پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 21:09 http://www.zowragh.blogfa.com

عجیبه منم این روزا خیلی دلم موسیقی میخواد
مخصوصا موسیقی لایت ترکی
اصلا به نظرم تو این روزا موسیقی دیگه نمیشه گوش کرد
نمیچسبه آخه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد