روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

تا خیال قد و بالای تو در فکر من است گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم...

سلام

جمعه تون زیبا

حال دلتون به قشنگی این روزهای آخر تابستان

تابستان گوشه گوشه زیبایی برامون به ارمغان آورد

چه روزهای اولش که با آفتاب بلندش دلمون را روشن کرد

و چه این روزهای آخر که با این هوای نرم نرمک دلچسب ، اینطوری دلبری میکنه

رنگ آفتاب عوض شده

مثل رنگ برگها

دیگه از اون سرسبزی تازه نفس و پرشور خبری نیست

حالا همه با هم در استقبال فصل نو هستیم

باید فصل نو را به شادی و خوشی تحویل بگیریم



امروز در تقویم روزهای تیلویی یه روز خاص هست

یه روز خاص که هیچکس ازش یادی نمیکنه و منم دوست ندارم که یادی کنن

اما در ذهنم پررنگه



دیشب زودتر رفتم توی رختخواب و بیهوش شدم

صبح سعی کردم زودتر بیدار شم

پدرجان هم کارگر داشتند و برای همین زودتر از من بیدار بودند

مادرجان هم یه میز صبحانه شاهانه برامون تدارک دیده بودند

شاهانه نه به معنای وجود خیلی چیزهای خاص

بلکه به معنای مهر و محبت و سلیقه ای که به کار برده بودند

با یه عالمه تنوع هیجان انگیز

من همچنان طبق دستور دکتر تغذیه دو تا کف دست نان برمیدارم

با اون تنوع نمیدونستم با این دوتا کف دست نون چی بخورم

در نهایت هم دوتا فنجان چای خوش عطر لاهیجان خوردم و اومدم سمت دفتر


امروزمون را متفاوت کنیم

یادتون باشه هر روز ارزش این را داره که به خاطر موهبتهای خداوندی جشن بگیریم



پ ن 1: لطفا برای بابای للی دعا کنید


پ ن 2: منتظر خبرهای خوبت هستم دوست جان

فکر نکن یادم میره


پ ن 3: در گوشه گوشه های دلم خیمه هایی برپاست

در یکی پای میکوبند

در دیگری کسی با صدای حزین نوحه میخواند

انسان موجود عجیبی است

تا نفس هست زندگی را قدر بدانیم ...



نظرات 9 + ارسال نظر
دل آرام جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 10:10

بهتری؟ دیروز یه پست ناراحت کننده گذاشته بودی.


شرمنده اگه دلواپستون کردم
این روزها انگار بالا پایین های روحیم زیاد شده

من جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 12:58 http://me2020.blogsky.com

مرسی که یادمون میاری زندگی رو زندگی کنیم

ای جانم
ممنون از شماها که کلی بهم انگیزه و امید میدید

نل جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 13:40

خوشتر از اینم داریم با علم بر اینکه تیلو جمعه نمینویسه، طبق عادت وبلاگش باز میکنی و پست جدید میبینی؟

ممنون که هنوزم مینویسی با اینهمه شلوغی


ممنون که هنوز منو میخونید
از اینکه باهات دوستم خیلی خوشحالم

ریحانه جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 15:12

میدونی که گلستان شهدا بدون شرط سنی واکسن میزنه؟ من زدم. برو زودی.

نمیدونستم
مرسی که گفتی عزیزدلم
ولی من نوبت اول واکسن را زدم و نوبت دومم هم هنوز نرسیده

امیر جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 17:35

با سلام
عجب شاه بیتی از زیبا ترین غزل سعدی را انتخاب کردین چند بار مصرع دوم ان رل خواندم اما متوجه معنی ان نشدم عنوان غزل این بود من از ان روز که در بند توام آزادم عجب پارادوکسی. دربند و اسیر با ازاد بودن چه تناسبی دارد اما مصرع دوم بیت انتخابی شما ، گر خلایق همه سروند چو سرو آزادم خب این که معنی ان یعنی من هم مثل مردم هستند مردم اگر سرو باشند منم سرو هستم این ظاهر بیت است اما با جستجو کردن معنی آن متوجه شدم که معنی شعر از نظر سعدی این است که اگر همه خلایق چون سرو قد و قامت بلند و رعنایی داشته باشند در نطر من هیچ چیزی نیستند و من چون سرو آزاد نسبت به همه چیز بی اعتنا و بی توجه ام.
من فکر می کنم در تقویم تیلویی یا تولد بکی از شما دو نفر است یا سال روز آشنایی شما. یادم هست سال های قبل هم هفته اخر شهریور ماه برات بولد و پررنگ بود
انشالله که پدر للی هم سلامتی اش را بدست بیاره . دو تا کف دست نان را سعی کن از نان سبوس دار انتخاب کنی سنگک یا بربری که مواد مغذی بیشتری داشته باشه و نه فقط نشاسته خالی باشه. در ضمن بدن به همه گونه مواد و ویتامین و پروتئین و اهن و روی و استیل و سفال و لعاب و ... نیاز داره از همه استفاده کن اما نه به نقدار اضافه. یادمه چندین سال پیش برای کلیه ام رفتم متخصص کلیه که اتفاقا اصفهانی بود و با نهایت لهجه شیرین اصفهاتی و به من گفت دکترا میگن که گوشت قرمز و لبتیات برای کلیه سنگ ساز مناسب نیست اما من میگم همه را بخور ولی اب زیاد بخور هر جا اب زیاد باشد وروان هبچگاه جلبک جمع نمیشه و جلبک مال اب راکد است وقتی اب زیاد بخوری اب در بدن نمی ماند که رسوب شود و تبدیل به سنگ کلیه بشه حالا شما هم از صبحانه شاهانه بخور اما تحرک داشته باش.

مریم جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 17:36

عزیزم لطفا ابهامزدایی کنید اینجور که نوشتین حوالی چهل سالگی هستین ولی زمانی که متولد های ۴۷ یا ۴۶اعلام شده بود شما گفتین طبق جدول باید فردا واکسن بزنم البته اگه دوست داشتین جواب بدین

همون چهل ساله هستم
ولی کمی زودتر واکسن زدم

در بازوان جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 17:38

تیلوی عزیزم این تاریخ های خاص و خیلی خیلی غم انگیز از ما آدمای بهتری ساخته.
مثلا همین تیلوی بی نظیری که قدر همه ی روزا رو میدونه

نمیدونم ازم آدم بهتری ساخته یا یه حفره بزرگ در دلم باقی گذاشته
ولی میدونم که خیلی خیلی ازش دور شدم
کاش اینطوری باشه که میگی عزیزدلم

امیر جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 18:05

با سلام
پست های 24 تا 27 شهریور 99 را بازخوانی کردم مطلبی که خیلی برجسته باشد پیدا نکردم . نوشته بودی آقای مزاحم که خواستگار سمج بوده و هر بار جواب رد را شنیده بود امروز برای انجام کار به دفتر امده و ارام و اهسته کار را تحویل گرفت و رفتند
للی در استانه ازدواج است و دچار دلهره و اضطراب است و نیاز به همدلی و تایید ازدواجش دارد.
همچنین تازه از بیماری که دوماه دچارش بودی رهایی پیدا کرده بودی و امروز یک مشتری بهت گفت بیمار هستی وفتی شما گفتن نه اون گفت چشمانت فروغ همیشگی را نداشت
اینها مهمترین مطلبی بود که من خواندم

سلام دوست خوبم
متشکرم از این ریز بینی و دقتتون
من در این مورد چیزی ننوشتم قبلا هم

امیر جمعه 26 شهریور 1400 ساعت 18:08

با سلام مجدددددددددد
چند وقتی است که کامنت ها را جواب نمی دهی و شاید فکر می کنی جواب دادن یا ندادن فرقی نداشته باشه اما اینطور نیست. نحوه بازخورد و جواب شما برایمان خیلی خیلی خیلی مهم مهم مهم است. لطفا بز اعتنا از کنار انها نگذر

سلام دوست خوبم
من دوست دارم کامنتها را چند بار بخونم و سر صبر جواب بدم
با کلمه کلمه شون حال خوب پیدا کنم
برای همینم هول هولکی به دلم نمیچسبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد