روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

من تو را راحت نیاوردم به دست ... ای جان

سلام

روزتون زیبا

چشم بهم زدم دیدم غیبت هام زیاد شده


روزهای شلوغم را میگذرونم

شاید به قول پیشاگ برکت از همه چی رفته ، برای همینه که هرچی میدویم به هیچ جا نمیرسیم

ولی من هنوزم معتقدم ، برکت همینه که اینهمه زحمت میکشیم و روی پای خودمون ایستادیم

برای من برکت همینه که حال دلم خوبه و روی پای خودم ایستادم و مستقل هستم

شاید الان با این شرایط پولهای قلمبه توی بانک ندارم ، اما بدهکار کسی هم نیسیتم

شاید دلم میخواد یه چیزایی را عوض کنم

دلم میخواد یه روزتر زندگی کنم

دلم میخواد ...و با این شرایط نمیشه

اما نباید هم نادیده بگیرم چقدر همین کار کردن باعث شده قدم بردارم

شاید قدم هام این روزها بلند و محکم نیستند

اما از حرکت نایستادم

هنوز دارم حرکت میکنم

حرکتم رو به جلو هست

هنوزم هر وقت دلم میخواد میتونم برای عزیزانم یه هدیه کوچولو بخرم

هروقت هوس کنم میتونم یه سوپرایز کوچولو برای یکی از دور و بری هام راه بندازم

درسته که کسب و کارم رونق سابق را نداره ... ولی همین که هنوز موندم ... هنوز مجبور نشدم تعطیل کنم ، یعنی دارم ریزریز هم که شده راه را جلو میرم

مسیر زندگی مستقیم نیست

مسیر زندگی سربالایی و سرپایینی داره

سربالایی ها گاهی سخت میشن

گاهی مسیر صعب العبور میشه

اما اسمش مسیر هست ، یعنی جایی برای گذر

قرار نیست اینجا توی این نقطه متوقف بشیم

قرار هست بریم جلو

راه به سمت بینهایت پیش رو داریم ...


ولعم برای زندگی هزار برابر شده

این ها خاصیت پختگیهای ورود به چهل سالگیه

لذتی عمیق و ژرف

ولع دارم برای آموختن

ولع دارم برای خوندن و دانستن

ولع دارم برای خیالاتی که منو غرق میکنن

خیال میبافم

آرزو میکنم

در راه رسیدن به آرزوهای هرچقدر کوچیک برنامه دارم

حالا دیگه خوب میدونم این دهه های زندگی هر کدوم یه طعم به خصوص دارن

یه طعم پر از کیف و لذت

حالا خوب میدونم که باید جوری زندگی کنم که در آغاز دهه بعدی افسوس روزهایی که رفته را نخورم

باید طوری برم جلو که دستاورد یک دهه برام ارزشمند باشه

و حالا با ولع زندگی میکنم

اونقدر وسط این پست کارهای مختلف انجام دادم که ظهر شد

اونقدر وسط این پست بلند شدم و نشستم که رشته کلام هزار بار از دستم در رفت

ولی همچنان حال دلم آرومه

مشکلات سرجاشون هستند

هرچی تا این لحظه از اینهمه شلوغی به دست آوردم خرج تعمیرات و سرویس دستگاهها کردم

یه لیست خرید چند میلیونی هم برای دفتر جلوی روم هست که باید اونا را هم یکی یکی تیک بزنم

بعدش ببینم ته اینهمه تلاش چیزی برام میماند یا نه



پ ن 1: اونقدر با پدرجان با جدیت و تلاش داریم زبان میخونیم که گفتنی نیست

گاهی شبها تا ساعت یک شب بیداریم


پ ن 2: امروز صبح به محض اینکه دوش را روی سرم باز کردم برق قطع شد

برق که قطع میشه به فاصله یک دقیقه آب هم قطع میشه

تند تند لیف زدم و صورتمو شستم و متوجه شدم یک دقیقه چه زمان موثر و خوبی هست

قصد دارم یک دقیقه های باحالی توی روزهام بگنجانم

یک دقیقه زمان خوبیه... اصلا به چشم نمیاد


پ ن 3: چقدر هوا دلچسب شده

کاش میشد باهم قدم بزنیم


پ ن 4: دیشب موقع رفتن ، رفتم وسایلم را بزارم داخل ماشین

ساکم از دستم افتاد و ظرف سالادم شکست

شکسته های ظرف را از وسط کوچه جمع و جور کردم که توی دست و پای کسی نره یا به ماشین کسی آسیب نزنه

در حال جمع کردن بودم که یه کوچولو دستم را برید

همینا حواسم را پرت کرد و یادم رفت باید برم در دفتر را قفل بزنم

قفلها را وسط پیاده رو جا گذاشتم

خدا را شکر آقای همسایه دیده بود و قفل ها را برداشته بود



نظرات 4 + ارسال نظر
امیر چهارشنبه 24 شهریور 1400 ساعت 12:59

با سلام
حالا شدی تیلو بخاطر عنوان پستت
غیبت کردن برا بار اول عذاب وجدان شدید میاره برا بار دوم شدت عذاب وجدان کمتره بار سوم نداره و بارهای بعد شاید لذت هم داشته باشه و ...
انشالله که دیگه نه تاخیر و نه غیبت نداشته باشی
خیلی خوبه که رو به جلو و روی پای خودت می روی و گفته ای در مسیر حرکت می کنی خب مسیر سرازیری و سربالایی داره اما بطور یقین کفی و جاده صاف هم داره من سرازیری و سربالایی و پیچ و خم را بر جاده صاف و هموار ترجیح میدهم چون جاده هموار خواب الوده می کنه و متـوجه نمیشی تا سقوط کرده ای اما جاده پیچ و خم دار سر هر پیچ به تو هشدار و اماده باش می دهد که مراقب باش ، مواظب باش ، احتیاط کن و همین هشدار ها موجب ایمنی می شود
یک بریدگی کوچک موجب شد که حواس ات از قفل و دفتر پرت بشه مراقب باشیم زخم های کوچک موجب نشه قفل زندگی را از دست بدهیم هوای همدیگر را داشته باشیم
برایت سلامتی ارزو می کنم

سارا چهارشنبه 24 شهریور 1400 ساعت 13:27 http://15azar59.blogsky.com

تیلو جانم خیلی خوبه که مثبت نگاه میکنی از ادمایی که انگیزه میدن حتی با یه کلمه خیلی خوشم میاد ادم احساس میکنه توی مسیر سخت زندگی تنها نیست و همدل داره مثل یک مسیر طولانی و سخت که با ادمهای خوب همسفر و همصحبت و همدل بشی مسیر خلاف سختی های پی در پی اش بنظر کوتاهتر دوست داشتنی تر و راحت تر میشه بخصوص وقتی انگشتت را سمت زیبایی های این مسیر میگیری و اونها را بهم نشون میدی به من که نه به هر کس همراهت هست و این یعنی خدا به من لطف کرده و دوست خوبی مثل تیلو سر راهم گذاشته

من چهارشنبه 24 شهریور 1400 ساعت 14:07 http://me2020.blogsky.com

چه حس خوبی داشت این پستتون حسی پر از شور و شوق زندگی


خودتون پر از حس مثبت و خوب هستید که اینطوری فکر میکنید

امیر پنج‌شنبه 25 شهریور 1400 ساعت 12:02

سلام
من آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم

سلام
خوش آمدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد