روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

پست های عصرانه

سلام

بعد ازظهر تابستونیتون پر از خیر و برکت

گاهی خیر و برکت یعنی همین که لحظه های روز از دستمون لیز نخوره

مفید باشیم

لبخند به لب کسی بیاریم

به کسی کمک کنیم

اخمای کسی را باز کنیم

دل به دل یه بچه بزاریم

دلخوشی برای کسی جور کنیم

و ...

خیر و برکت همینه دیگه

گاهی خیر و برکت همینه که لقمه ی بین روزمون را نصف میکنیم و نصفش را میدیم دست یکی دیگه

گاهی خیر و برکت میشه همون لیوان آبی که میدیم به یه آدم تشنه

گاهی هم همین که یه روز آروم و بدون دغدغه را میگذرونیم میشه خیر و برکت

خیر و برکت امروز شماها چی بوده؟

امروز باز دوباره بسته مارال جان را پست کردم

دیشب سعی کردیم به بهترین شکل با پدرجان بسته بندیش کنیم

و امروز هم مرسوله را باز ارسال کردم

امیدوارم این بار صحیح و سلامت برسه به دستشون

زنگ زدم به آقای قاب ساز

آخه خشت هایی که سفارش داده بود را نیومده بود ببره

بهش گفتم اگه خشت هایی که سفارش دادی را نمیخوای یه مشتری براش دارم

گفت اگه مشتری داری بفروش - ولی برای منم دوباره زودی بزن

منم که اصلا وقت ندارم برای میناکاری فعلا

برای همین گفتم : میزارم کنار بیاید ببرید

پ ن 1: دیشب آقای دکتر داشت برام یه قسمتی از یه کتاب را میخوند

نفهمیدم چی شد که بیهوش شدم

چند دقیقه بعد انگار مغزم یه لحظه هوشیار شد

سراسیمه بیدار شدم

دیدم در سکوت داره نگام میکنه

پ ن 2: میخواستم کلاس زبان را هفته ای یکبار داشته باشم

ولی استاد فرمودند هفته ای دوبار

و این یعنی کار زیادتر...

تیلوتیلو یکشنبه 21 شهریور 1400 ساعت 13:44

نظرات 7 + ارسال نظر

امیر یکشنبه 21 شهریور 1400 ساعت 16:07

با سلام
ما این عنوان را قبول نداریم دیر نوشت عسر نوشت و جمعه نوشت و ...
عنوان ها را دلنشین بنویس که دلنشین را حلاوتی دیگر است.
احساس می کنم مدتی است طبع احساس ات کمی به خشت های خام ات تمایل پیدا کرده و از ان احساسات ظریف و دوست داشتنی فاصله گرفته ای . جملات احساسی که حال و هوای ادمو عوض می کرد. بشاشت و لبخندی بر لب می نشاند امیدهای کم فروغ و کم رنگ را لعابی تازه می زد . کجا رفت ان شوخ طبعی که شکر و قطاب از ان تراوش می کرد چه شد آن جملات شکرپاره ات که از زرد الو و شلیل شتیرینتر بود. چرا چشمه کلمات و جملات ات که چون گلابی شیرین و چون هلو ، گلوها را شیرین می ساخت. کوزه گر شدی درست اما ما کوزه گری خیام وار می خوـاهیم تا تلخی مذاق مان با شیرینی تشبیه هاتش شیرین شود.
ما تیلوی عاشق و عارفی را که تشنه گان از کلامش شربت می نوشیدند را میخایم .
کارهای روزمره برا همه هست اما ما شهدی که از کار تراوش می کند را میخام ولو با قطره چکان باشد.
ببخش لخت و بی پروا گفتم . چون دوست آیینه دوست باید باشد . انچه ازت انتظار داریم شهد شیرینی است که در ذائقه جان می ریختی . امیدی است که و در ورای کلام ات جاری میشد و نومیدان را امیدوار می ساخت. ما سایه سپیدار را می خواهیم نه چوب سپیدار .
لطف کنید و ما را به همان کلام و همان روال و همان سیاق برگردان . ما انتظار داریم طاق ابرو را به ما نشان دهی نه خود ابرو . ما ازت پیچش مو و طره گیسو را میخام نه موی خشک و خالی

فندوقی دوشنبه 22 شهریور 1400 ساعت 13:05 http://0riginal.blogfa.com/

اوم برکت یه معنی دیگه هم داره ها
از نظر من داشتن دوستای خوب و با درک که اونقدر باهاشون راحتی که همه حرفای یواشکیتو میگی و خودتو خالی میکنی .
برکت یعنی تو و رافی

ای جانم
اگه اینطوری باشه تو خودت بزرگترین برکت زندگی اطرافیانت و ما هستی

امیر دوشنبه 22 شهریور 1400 ساعت 14:26

سلام
سرزدم نبودین چای خوردم و رفتم

سلام
شرمنده
نوش جانتون

امیر دوشنبه 22 شهریور 1400 ساعت 20:07

سلام
خدا قوت امروز تشریف نداشتین
برایت ارزوی موفقیت می نمایم

سلام دوست خوبم

امیر سه‌شنبه 23 شهریور 1400 ساعت 10:15

سلام
امروز هم تا این ساعت تشریف نیاورده اید
خدای نکرده مشکلی دارید؟
انشالله که از ترافیک کاری باشه
روزتان پر برکت و سرتان سلامت

پیشاگ سه‌شنبه 23 شهریور 1400 ساعت 11:22

یه زمانی به این حرفات اعتقاد داشتم که مثلا خیر و برکت تو زندگی میاد ولی تقریبا الان دیگه برکته صفر شده صفر مطلق
الان باید گفت جیب مارو نزنن خیر و برکت پیشکش