روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

از صورت زیبای فریبنده ات نقش جهانم شده طراحی

سلام

روزتون گل گلی و بلبلی


امروز یه کمی زودتر بیدار شدم به عشق تمام کردن همون آجیل خوری که از دیروز شروع کردم

نمیدونم آجیل جوری... میوه خوری... کاسه بزرگ پایه دار... اسمش هرچی هست توش یه دنیا انرژی داشت

اونقدر حال خوبی به من منتقل کرد که گفتنی نیست

انگار لابلای نقش هاش قدم زدم

مثل کوچه پس کوچه های قدیمی بود

زودتر اومدم که زودتر تمامش کنم

استاد جانم اجازه دادند که سفالهایی که نقش زدم را ببرم کوره

و اینطوری شد که میخوام زودزود کارهام را مرتب کنم که فردا هماهنگ بشم برای کوره

البته میدونید که چند روزی طول میکشه تا تحویل بدن


خلاصه که صبح زودتر اومدم و قبل از هرکاری شروع کردم به رنگ زدن

اما ...

اما یکی از مشتریهام زنگ زد و یه کارکوچولو باهام داشت

نشستم پای سیستم که اون کار را انجام بدم که جناب دستگاه عزیزِجان لطف فرمودند و ارور دادند

و اینگونه شدکه زنگ زدم به جناب تعمیرکار...

بعد هم پیرو اون باد و طوفانی که دیروز برپا شدم مجبور شدم یه عالمه گردگیری کنم

دستگاه را حسابی تمیز کردم

بعد هم میزها را

میزکارم را هم خلوت کردم و همه وسایلش را جمع کردم چون جناب تعمیرکار میخوان دستگاه را روی اون میز باز کنند

و الان منتظر ایشون هستم




پ ن 1: دیشب یه عاشقانه آرام با آقای دکتر داشتیم

وقتی چند روز شلوغ میشیم انگار به همچین عاشقانه ای نیاز پیدا میکنیم


پ ن 2: به خانم تمیزکار زنگ زدم و برای فردا عصر باهاشون هماهنگ کردم


پ ن 3: میخوام فردا بعدازظهر را تعطیل کنم و بعد از مدتها یه کیک خامه ای خوشمزه بپزم... 


پ ن 4: پسر کوچولوی همسایه دندونش افتاده بود و مامانش داشت دنبال هدیه میگشت ...

فرشته دندون را خیلی دوست دارم... از اون فرشته هایی هست که لبخند به لبای کوچولوهای بی دندون میاره



نظرات 5 + ارسال نظر
نوشین چهارشنبه 5 خرداد 1400 ساعت 10:14

عاشقانه آرامتون گوارای وجود، فنجون گل سرخیارو بردی یا نه؟؟

ممنون عزیزم
نه بازم یادم رفته

رسیدن چهارشنبه 5 خرداد 1400 ساعت 10:49

مثل همیشه عالی

مثل همیشه لطف داری

پیشاگ چهارشنبه 5 خرداد 1400 ساعت 11:13

اقا بیا و مارو هم در شادی خود شریک کن و عکس کیکتو بذار
هرچی فرشته خوبه مال نسل جدیده !
زمون ما همش ااقا دزده بود و سیاه چال و اقا گرگه و ....

ای جان
اونم به چشم
راست میگی... نسل ما سمندون و اون گربه خونه مادربزرگه را داشت

امیر چهارشنبه 5 خرداد 1400 ساعت 11:29

با سلام
یکی دو بیت از قیصر امین پور می نویسم و تو خودت مفهومش را تفسیر کن
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

گه جور می شود خود ان بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور نمی شود

گاهی برای خنده دلم تنگ می شود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود

گاهی خداوند با یک حرکت صفحه شطرنج زندگی را مات می کند و گاهی هم با یک حرکت شاه کله زندگی را به اوج خوشبختی می رساند
نمیخام بگویم زندگی جبر است و ما بی اختیار
اما همه چیز هم در اختیار ما نیست ای صنم
مثلا همین دستگاه با یک ارور چند ساعت معطلی برایت رقم می زند.
لازمه انجام کار با کیفیت داشتن نشاط و طراوت است و این رابطه ها و گفتگو و نجواهای عاشقانه نشاط انگیز است و ضروری.
فرشته دندان و این گونه مناسبت ها بهانه ای است برای شاد کردن همدیگر و زیبا و پسندیده است

سلام دوست خوبم
ممنون از شعر زیباتون
و چقدر خوبه که معجزه ها نزدیکن
منو که میشناسید دنبال بهانه ها میگردم

صحرا پنج‌شنبه 6 خرداد 1400 ساعت 22:37 http://Sahra95.blogsky.com

سلام گندم جان. پیج اینستات رو نگاه کردم کارهای قشنگی داری، خیلی هنر زیباییه.
من به فکر افتادم یه کاری برای دل خودم بکنم و از قضا کلاس کوزه گری پیدا کردم اما نمی دانم چرا بعد یه مدت از فکرش بیرون اومدم.
مرسی که توی دعاهات به یاد من و خانوادم هستی دوست خوبم

سلام به روی ماهت
خوش اومدی عزیزم
ای جانم
عزیزدلم
یه کوچولو که پسرجان بزرگتر بشه سرت خلوت تر میشه ... تا اون موقع کارهای دانشگاهت هم کلی رفته جلو ، اون موقع برو سراغش و ببین چقدر حالت را خوب میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد