روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

با تاخیر چندین و چند روزه

سلام

لحظه لحظه های زندگیتون پر از حال و احوال خوش

الان که دارم براتون مینویسم اصلا یادم نمیاد دفعه آخر چی نوشتم و از کجا و تا کجا...‌

فقط میدونم که پتوی نازک و نرم  مخملی قلب قلبی م را پیچیدم دور خودم و چراغ اتاق را خاموش کردم و چهارزانو نشستم وسط تختم و سعی میکنم به بدن دردم توجه نکنم

صبح توی باغچه زیادی کار کردم و یه عالمه علف چینی انجام دادم

حداقل برای من که از این کارها نکردم خیلی خیلی سخت بود و باعث شده که الان به شدت بدن درد داشته باشم

نوک انگشتام حسابی زبر شدن

ناخن هامم کوتاه کوتاه کردم

در عوض الان وقتی کرم میزنم به پوست دستم یه حس خیلی خوبی بهم دست میده

کرم مخصوص کف پام را هم گذاشتم کنارم تا بعد از نوشتن پست بزنم 


این روزها ، تاریخ و شماره روزها را یادم نیست

صبحها زود بیدار میشم و یه راست میرم تراس

اونقدر گلها سرحال و دلبرن که گفتنی نیست

هرروز به ترتیب آب یکی از تنگ ماهیها را عوض میکنم، حالا سه تا تنگ بزرگ ماهی دارم

بعدش صبحانه میخورم و زود لباس میپوشم و تا قبل از آماده شدن مامان جان و پدرجان میرم سراغ گلهای سرسرا...

میریم باغچه و هرروز مشغول یه کاری میشیم

سعی میکنم هرروز پیاده روی کنم و سعی میکنم تعداد قدمها را هرروز بیشتر کنم

بعد هم  میایم خونه و کتاب میخونیم و فیلم میبینیم و سه تایی روزها را میگذرونیم

هرچند میبینم امسال کسی قضیه قرنطینه و در خانه بمانیم را جدی نگرفته ولی ما سعی کردیم جدی بگیریم


پ ن ۱: یک روز از صبح تا بعدازظهر رفتم خونه خواهرجان

فندوق و پسته کلی ذوق کردن

براشون اسباب بازی و کتاب بردم


پ ن۲: تولد مغزبادوم دعوت شدیم خونشون

بچه ها خیلی ذوق کردند و به ما هم خیلی خوش گذشت


پ ن۳: یادتونه که مغزبادوم اینا، توی تابستون بعد از چندسال تلاش در ساخت خونه، با کلی سختی، رفتن خونه تازه

خواهرجان با کلی سلیقه و عشق ، گوشه گوشه های خونش را خوشگلاسیون کرده بود


پ ن۴: آقای دکتر هم بعد از مدتها چندین روز تعطیل بودند

از این تعطیلی نهایت استفاده را کردیم و تا تونستبم حرف زدیم


پ ن۵: میشه اینجا یه خواهشی از دوستای وبلاگیم بکنم؟

میشه لطفا کسانی که آدرس اینستاگرام منو دارید، لطفا فامیلهای منو فالو نکنید و خواهش کنم از صفحه هاشون خارج بشید؟


نظرات 11 + ارسال نظر
taraaaneh پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 06:24 http://taraaaneh.blogsky.com

خسته نباشی تیلو جان. بدن دردی که از کار باغبونی باشه زیاد هم بدنیست
قدر این روزهای زیبا و آرامشبخش در کنار عزیزانت رو بدون

ممنون از محبتت عزیزم
بد نیست ... ولی بهر حال درد داره دیگه ...
انشاله همه کنار عزیزانشون روزگار خوبی را سپری کنند

سعید پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 12:51 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو
حالت چطوره
سال نوت دوباره مبارک
انقد غیبتت طولانی شد که نزدیک بود بگم با ولی بیا
امسال خونه ما که مهمون نیومد خداروشکر
خوش به حال خودم که از فضای مجازی همین وبلاگ رو دارم و بس

سلام پسرعموجان
متشکرم
ما همه خوبیم
شما خوبید؟ خانواده محترم ؟ خاله های عزیزتون ؟
عه
ما هم مثل پارسال چیزی به نام عید و عیددیدنی نداشتیم

رسیدن پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 13:52


خدا قوت ..

مهربانو پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 14:51 http://baranbahari52.blogsky.com/

عزیزم امیدوارم زود زود خوب بشی، طبیعیه ما که کار بدنی سخت انجام نمیدیم خیلی بدن درد بدی سراغمون میاد
یادمه یه بار نیروی خدماتی که برای خونه تکونی گرفته بودم قالم گذاشت گفتم مگه چیه خودم میکنم .
یه نصفه دیوار رو پاک کردم و دیدم نمیتونم ولش کردم
چشمت روز بد نبینه تا دوروز انگار میل بافتنی میکردن تو انگشتام و تو بازوم می چرخوندن
درمورد پیج اینستااامیشه مگه؟؟ خب چه فازی دارن میرن فالو میکنن؟؟البته اگه صفحه عمومی باشه با محتوای هنری فرهنگی آموزشی یه چیزی .. ولی آخه صفحه شخخخخصی؟؟

متشکرم مهربانوی مهربانم
اخ اخ راست میگی...
چی بگم واقعا مهربانوجان

الی پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 20:09 https://elimehr.blogsky.com

این گل و طبیعت و باغچه واقعا حال آدم رو خوب میکنه

جای شما خالی الی بانوی نازنینم

عابر پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 22:16

به اون پ.ن پنجمی هات از همین جا سلام و درود میفرستم فقط لطفا بگید متعلق به کدوم فرهنگید آدم حساب کار دستش بیاد

بله منم بهشون سلام و درود فرستادم
خیلی مهم نیست من از کدوم فرهنگم
مهم این هست که عزیزانی که اینطوری رفتار میکنند از کدوم فرهنگن

امیر پنج‌شنبه 12 فروردین 1400 ساعت 22:47

با سلام
خوشحالم که در اخرین روزهای تعطیل پست جدید گذاشتید و از کارهای روز مره و باغ و باغچه گفتید. در مورد کارکردن شما در باغچه ضرب المثلی است که می گوید : هر کسی را بهر کاری ساختند. ولی من این را قبول ندارم شاید باور نکنید فیلمی از خانواده ای رامهرمزی دیدم که زن خاتواده در معدن سنگ در دامته کوه با پتک سنگ های بزرگ را خرد می کرد و به تنهایی بار کمپرسی می کرد و از این طریق روزگار می گذارنید کاری که از عهده تعداد کمی مرد بر می اید خیلی سخت است سنگ ده بیست کیلویی را پرت کنی بالای کامیون کمپرسی و با پتک ده کیلویی تخته سنگ های عظیم را خرد کنی و با اهرم و دیلم سنگ را از کوه جدا کرده و خرد کنی. و درعصر و شب خمی درست کنی و نان بپزی و شام درست کنی و حتی ناهار فردا را هم فراهم کنی ان هم نه یک روز و دو روز یک هفته بلکه در تمام سال و در گرمای 60-50 درجه خوزستان. به هر حال بانوانی هستند مردتر از.هر مرد و غیرت مند از هر غیرمندی
خداوند به همه انان سلامتی و قوت و روزی و برکت عطا نماید.
انشالله بعد از سیزده بدر منتظز پست های روزانه هستیم

سلام دوست خوبم
ممنون از این پیگیری و از این همه محبت
میدونید به نظر من خانم ها در ذات و طبیعتشون لطیف و حساس ترن
اگه جبر زمانه اونها را وادار نکنه بهتره که همونطور لطیف و نازک و حساس باقی بمونن

فندوقی جمعه 13 فروردین 1400 ساعت 13:39

عزیز ترینم امیدوارم حال دل خودت و خانوادت همیشه خوب باشه.
از خواهشت هنگ کردم. چرا کاری میکنن که دیگه نتونیم به کسی اعتماد کنی؟

ای جان به شما بانو
منم براتون بهترنیها را آرزو دارم
واقعا نمیدونم

شبنم شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 08:58

سلام سال نو مبارکتون باشه ان شاا.. سالی سراسر شادی و سلامتی پیش رو داشته باشید
اعتراف می کنم خط اول که خوندم یهو دلم ریخت گفتم خدای ناکرده کرونا گرفتید!!!!

همه روزگارتون مبارک و شاد عزیزدلم
منم براتون بهترنیها را آرزو دارم
ای جان
انشاله که این بلا از همه دور بشه

عابر شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 11:03

سلام . منم خطابم با اونها بود دیگه کار اونها عجیب بود

سلام به روی ماهتون
کاش متوجه میشدن کارشون چقدر منو اذیت میکنه

توسن شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 11:59

بعضی آدمها باعث میشوند که

خنده شما کمی بلندتر لبخندتان کمی درخشان تر، و زندگی تان کمی بهتر شود. سعی کنید یکی از این آدمها باشید…


وای چقدر خوب
باید یاد بگیریم از این آدمها باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد