روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

بازم هوا بهاری شده

سلام

صبح زیبای اسفندماهیتون بخیر

دیشب یه نم بارون زده و هوا الان حسابی تمیز و دلچسبه

یه آفتاب دلچسب اسفندماهی هم پهن شده وسط کوچه و عین آدمی که داره خمیازه میکشه و دست و پاهاش را کش میده، کش اومده تا لبه های پنجره ....


دیروز بعد ازظهر که خونه بودم ، بعداز یک یکشنبه خیلی شلوغ دلم یه دوشنبه آروم میخواست

این شد که فقط کتاب خوندم و خیالبافی کردم

یه تک تک وبلاگها هم سر زدم فقط چون با گوشی خیلی توی نوشتن تنبل هستم کامنت ننوشتم

این تنبلی توی نوشتن با گوشی باعث میشه حتی توی واتساپ به خیلی از دوستایی که میخوام پیام بدم ، پیام صوتی بفرستم

و همین باعث میشه که روزهای تعطیل پست ننویسم

وگرنه خیلی وقتا توی روزهای تعطیل توی ذهنم به پست کامل را با خودم کلمه کلمه مرور میکنم ... اما حال با گوشی نوشتن را ندارم



شب بوهای توی تراس هنوز گلهاشون باز نشده و این قسمت که منتظر باز شدن گلها میشم برام هیجان انگیزترین قسمت نگهداری از گل هست

از گل گندمی ها دوتا قلمه گرفتم و چقدر خوشگل اون دوتا قلمه دارن رشد میکنن

هویا ها هم تند تند دارن قد میکشن

هویا ها را گذاشتم توی ردیف بالای پله هایی که میخوره به پشت بام و سرشاخه هاش را از وسط راه پله ها آویزان کردم پایین

مغزبادوم وقتی میبینه اینهمه رشد کردن ازم میپرسه یعنی میشه اینا تا طبقه پایین برسن؟؟؟؟

منم بهش میگم باید صبر کنیم ببینم تا کجا قد میکشن...





پ ن 1: مامان للی یه داروی خاص نیاز داره که گویا توی هلال احمر هم نتونستن گیر بیارن

فعلا سپردیم دست آقای دکتر ببینیم چی میشه


پ ن 2: داداش و زن داداش دارن به شدت روی پایان نامه شون کار میکنند و نیازمند دعای هممون هستن

با قصه ی کرونا ، قصه ی پایان نامه این بندگان خدا هم خیلی کش اومد


پ ن 3:کسی هست که مثل من از خرید رفتن ، به خصوص مراکز خرید شلوغ ، وحشت داشته باشه؟

فکر کنم این ترس و وحشت و این حس بد را هیچوقت فراموش نکنم


پ ن 4: خواهرجان اینترنتی مانتو خریده و آدرس دفتر منو داده

پستچی خودشون بسته ها را تحویل نگهبان مجتمع میده و با دوتا بچه براش سخته بره جلوی در بسته را تحویل بگیره

(مجتمعشون بزرگه و مثلا از جلوی در آپارتمان تا جلوی در نگهبانی یه مسیر طولانی هست)

هر روز صبح بعد از سلام و صبح بخیر میپرسه : مانتوی من نرسید؟


پ ن 5: توی مسافرت بلگراد - یه روز رفتیم باغ وحش

اونقدر زیبا و هیجان انگیز و بزرگ بود که دلم میخواست ساعتهای خیلی خیلی بیشتری را اونجا بگذرونم

چیزی که اونجا متوجه شدم این بود که این حس غم توی چشمای حیوانات اون باغ وحش نبود

دیروز عکسهای اون روز را نگاه میکردم و همش داشتم لبخند میزدم

بعد هم عکسها را روی تلویزیون نمایش دادم و با مادرجان و پدرجان سه تایی نشستیم به خاطره بازی....


نظرات 11 + ارسال نظر
در بازوان سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 10:19

سلام تیلو جانم
نمیدونستم هویا چیه. رفتم سرچ کردم و دیدم چقدر قشنگه. گل هم داده؟

سلام عزیزدلم
گل حساسیه
خیلی زود هم قهر میکنه
نباید گلدونش را عوض کنی
نباید محیطش را عوض کنی
تا حالا گل داده ....تابستون... عطر و بوی خوب و ملایمی داره... الان گل نداره
گلهاشم خیلی خوشگل و هیجان انگیز هستند

الی سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 11:18 https://elimehr.blogsky.com/

متاسفانه قضیه پایان نامه ها در ایام کرونا خیلی به معظل خورده من الانم به شدت درگیرشم و درکشون میکنم واقعا این موضوع من رو هم کلافه کرده و آزاردهنده شده مخصوصا اونایی که میخوان مقاله ISI بدن گیر میفتن و روند داوری ها به شدت کند و اعصاب خورد کن شده امیدوارم هممون از شر این پایان نامه های کرونایی زودتر نجات پیدا کنیم

الهی آمین
انشاله که زودتر به نتیجه برسه و همتون خیالتون راحت بشه

سهیلا سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 11:47 http://Nanehadi.blogsky.com

چقدر خرید اینترنتی آدم رو سر ذوق میاره.من همش مثل دوران بچگی که پست برام چیزی میاورد ذوق زده میشم.

برای منم هنوز عادی و تکراری نشده و ذوق میکنم

امیر سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 11:57

با سلام
منم مدت هاست با گوشی پیام میزارم یک گوشی نسبتا کوچک اما چون زیاد باهاش نوشتن دیکه تایپ کردن با اون برام سخت نیست . ممکن است غلط املایی داشته باشم اما مطمئن هستم نعداد غلط ها انقدر نیست که از 12 پایینتر بیاد.
باغبان گل هستی و لاجرم بوی گل میدهی. و باغبان گل بودن بودن هم حسن دارد و هم عیب حسن از ان نظر که با گل و سرکار دارد و خواه ناخواه روحیه لطیف و گلکونه دارد و عیب از این نظر که چون عمر گل کوتاه است و باغبان هم دل نازک و لطیف . لذا مرگ گل روی سلسله اعصاب و روانش تاثیر می گذارد
چون که گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جویم؟ از گلاب.
این شعر سعدی بود در گلستان اما من میگم بوی گل را باید از تیلو گرفت.

سلام دوست خوبم
خدا قوت
به فکر یه گوشی جدیدتر باشین که کوچیک هم نباشه و راحت تر کار کنید باهاش
شما که اینهمه مجدانه با گوشی مینویسید و تایپ میکنید
ممنون از شعر و ممنون از لطفتون به من

ریحانه سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 12:02

سلام تیلو جان. خوبی؟ من حدس میزنم مادر للی جان متاسفانه همون بیماری همسر من را دارن (کنسر) و درگیر دارو هستن. ما هم خیلی خیلی اذیت هستیم. چندتا نکته به ذهنم رسید گفتم شاید به دردشون بخوره.

۱. داروهایی که نتونستیم پیدا کنیم را تونستیم از هلال احمر تهران گیر بیاریم. یه ذره نامه نگاری و اینا میخواد. ولی تلفن بزنن میتونن بفهمن داره یا نه. بعد برای دریافتش (اگر داروش خاص باشه) باید یه مقدار نامه نگاری کنن که تمام مراحل را خود هلال احمر توضیح میده

۲. دکتر آنکولوژ همسرم، دکتر علیان هستن. یه مقدار پولکی هست، ولی خوشبختانه علم خوبی داره. ما ازش راضی هستیم.

۳. خیلی دعا کن. به همه مریض های. به مریضهای خاص. دارو گیر آوردن واقعا سخته. هزینه سرسام آورش یه طرف، جور کردنش یه طرف، عوارضش یه طرف، جواب دادن یا ندادنش یه طرف.

۴. برای همسرم دعا کن پوستم کنده شده خدایی

سلام ریحانه نازنینم
نگم برات که چقدر از خوندن کامنتت ناراحت شدم
اگه قابل باشم دعاگوی همه بیماران هستم
انشاله که همسرتون خیلی زود خوب خوب میشن و این روزهای سخت به پایان میرسن
نه تشخیص بیماری ایشون چیز دیگه ای هست ولی گیر آوردن داروشون به مشکل خورده
بازم توکل به خدا
مرسی که دکتر را معرفی کردی
مرسی که اینهمه مهربانانه اطلاعاتت را در اختیار بقیه گذاشتی
خداوند به دل مهربونت نگاه میکنه و خیلی زود این مشکل حل میشه انشاله

مهربانو سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 13:17 http://baranbahari52.blogsky.com/

تیلو جون چقدر دلم میخواست کارم خصوصی و مال خودم بود منم یه وقتایی به خودم یه روز آروم و یا حتی شلوغ هدیه بدم اصلا همین باعث شده بود انقدر برم تو فکر بازنشستگی
******
کامنت ریحانه جون رو خوندم دلم به درد اومد" یاد روزای سخت بیماری نفس افتادم" .. برای همه ی بیمارا ، همه و همه از صمیم قلب دعا میکنم که خیلی زود خوب بشن و خانواده ها با خیال راحت درکنار هم باشن .

دیروز یه عالمه برات پاسخ نوشتم غافل از اینکه اصلا ثبت نشده ...
میدونی خیلی خوبه که شغل و کسب و کار آدم براساس علایق و روحیاتش باشه
من خودم بعداز یه دوره ای امتحان کردم متوجه شدم نیاز به شغلی دارم که زمانبندی و برنامه ریزیش در اختیاز خودم باشه
این شد که اینطوری شد
و الان هم بینهایت راضی هستم
انشاله هرکسی هرکسب و کاری داره ازش راضی و خشنود باشه

ای داد
خیلی تجربه سختی هست و من تجربه ش را در مورد عزیزانم دارم
انشاله که بلا از شما و همه عزیزانتون دور باشه

سعید سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 13:20 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی بهاری خودم
حالت چطوره
شنیدن خبر شکفتن گلهات خیلی خوشحال کننده س
خوبه که حال گل هاتو دقیقا میفهمی
با تمام اشتیاق پست هاتو میخونم دختر عموی گل

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین
چقدر بهم حس خوب میدی و چقدر بهم لطف داری متشکرم...

مه سو سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 15:25 Http://mahso.blog.ir

وای چقدر خوبه از گل و گیاه سررشته داری و میتونی خوشگل رشدشون بدی...حتی تصورشم روزمو شیرین کرد...
باغ وحش های خارجی به حیواناتشون از نظر روحی میرسن...توی ایران فقط حیوانات افسرده میشن...اینقدر که فضاشون کوچیکه...اینقدر که بد نگهداری میشن.....این مدتی یه شیر رو نشون میداد که افسرده شده بود و اشک میریخت...اسمش توی ذهنم نمونده ولی بهش فکر که میکنم دلم ریش میشه...

ای جونم
البته من به واسطه حضور پدرجانی که تخصص دارن تو این قصه دارم از گل و گیاه لذت میبرم
اخیش
اره منم کلی برای اون شیر غصه خوردم

پیشاگ چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 09:12

عاشق اون توصیف افتاب شدم
امیدوارم هر کس هر مشکلی داره حل شه
مامان للی داداش زنداداش ...
تیلو من از باغ وحش متنفرم واقعاااا از ته قلبم برای حیونا ناراحت میشم که تو قفس میبینمشون

ای جانم
الهی آمین
انشاله که مشکلات همه برطرف بشه - بیماران لباس عافیت بپوشن و انشاله سال تازه پر از خیر و برکت باشه برای همه
میدونی اونقدر اون باغ وحش زیبا و بزرگ بود که قفس ها اصلا شبیه قفس نبودند
و اونقدر محیط سبز و زییایی داشت که گفتنی نیست
اونجا حس کردم حیوانات حالشون واقعا خوبه
خب اگه باغ وحش نباشه ما چطوری باید اینهمه حیوون با اینهمه تنوع را ببینیم؟؟؟؟

فـــاختـــه چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 09:46

سلام تیلو رنگی رنگی
از دیجی یه کاغذ یادداشتایی خریدم که هروقت ازشون استفاده میکنم یاد شما میوفتم
دختر منظمممممم
دیدم قیمتش مناسب شده گفتم بهت بگم اگه دوست داشتی بخری

https://mobile.digikala.com/product/dkp-2148368/%DA%A9%D8%A7%D8%BA%D8%B0-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-30-%D8%B9%D8%AF%D8%AF%DB%8C

سلام فاخته نازنینم
چقدر خوشگل بودن
چه قیمت مناسبی هم داشتند
مبارکت باشه
چقدر خوبه که اینطوری یادم میفتی از ذوق نمیدونی چه حالی شدم

رسیدن پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 08:41

منم بسته پستی داشته باشم هر روز تو سایت پیگیر میشم اونقدر که دیگه ربات میاد بالا میگه شما خیلی ورود کردید و مثلا تا یه ساعت دیگه امکان دسترسی به سایت رو ندارید فکرررر کن .


یعنی غش کردم از خنده از دستت
ساره خیلی خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد