روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

+ یک هفته دیگر

سلام

روزهاتون زیبا و دلنشین

آخرین روز بهمن هم از راه رسید

از دیروز داره خیلی خیلی شدید باد میاد

اینها بادهای بهاری هستند... بادهایی که دارن درختها را با ناز و نوارش از خواب زمستونی بیدار میکنند

بعد از این بادها یهو جوانه ها و برگها و شکوفه ها پیداشون میشه

اسفند را کلا جدای از همه ی فصل ها میدونم

اسفند برای خودش یه فصل جداست ، با اونهمه حال و هوای خاص و ویژه



دیروز عموجان اومد یه سرکوچولو بهم زد

به محض دیدنش بی اختیار اشکام جاری شد

بغلش کردم و بهش گفتم که چقدر از رفتنش دلگیرم، اما براش کلی آرزوی خوب میکنم


آخر وقت که میخواستم برم یکی از همسایه ها اومد یه کاری براش انجام بدم

کامپیوتر را خاموش کرده بودم

باز روشن کردم و کارش را راه انداختم و عجله ای کارت کشیدم براش و رفت....

وسطای راه یهو تو ذهنم اومد که مبلغ را اشتباه حساب کردم

دقیق شدم و حساب کتاب کردم و دیدم که بله...

ازش پول زیادتر از اون چیزی که باید گرفتم

امروز صبح به محض اینکه رسیدم اینجا رفتم جلوی در شرکتشون... در بسته بود... زنگ زدم و خدا را شکر بودند...

باورتون نمیشه وقتی پول را پس دادم یه نفس راحت کشیدم


آهان 

براتون بگم از یکی از بسته های پستی که در واقع آخرین بسته ای بود که منتظرش بودم

رسیدم دستم و وقتی رفتم خونه تست کردم و حس کردم یه کمی تنگ هست

به خودم گفتم دیگه شده بیخیال...

رفتم توی پیچ و از فروشنده تشکر کردم

پرسید اندازه ش خوب بود... چون من خودم یک سایز بزرگتر سفارش دادم ولی ایشون خودشون گفتند که برش این لباس یه کمی آزاده و سایز کوچیک تر بردارین...

گفتم یه کمی تنگ بود...

و ایشون با برخورد بینهایت خوبی گفتند که بسته را سریع پست کن تا برات عوضش کنم...

و من از این برخورد و این روند کاری بسیار خوشحال شدم

حس کردم داریم به جایی میرسیم که دیگه به سادگی میتونیم به خریدهای اینترنتی اطمینان کنیم

این شد که صبح بعد از پس از دادن پول آقای همسایه ، پیاده رفتم سمت دفتر پستی که خیلی هم باهامون فاصله ای نداره

بسته را پست کردم و با خیال راحت برگشتم سمت دفتر....

برای یه مسیر کوچولو پیاده روی اونقدر نفس نفس زدم ... واقعا باید یه فکری برای پیاده رویهای روزانه بکنم...

اینطوری ادامه بدم خیلی زود میمیرم....




پ ن 1: یادتون نره که این روزها مهمترین چیز سلامتی تون هست

اسفند امسال هم بیخیال بیرون رفتنها و دورهمی ها و خریدهای غیرضروری بشین...


پ ن 2: میخوام برای تقویمهای خوشگلی که دیروز درست کردم باکس های خوشگل درست کنم

نمیدونم با «گالینگور» آشنایی دارین یا نه...

کتابهایی که جلد سخت دارن با یه مدل پارچه ای جلد میشن به نام گالینگور

این گالینگور مدلهای خیلی متنوع و رنگها و طرحهای خیلی زیادی داره

زمانی که توی کنار کارمون صحافی هم داشتیم ازش استفاده میکردم

وقتی که وسایل صحافی را فروختیم، اون طاقه هایی که ازشون زیاد مونده بود را هدیه دادیم به خریدار

ولی اونایی که تهشون بود موند

حالا میخوام با اونها باکس و جعبه های کوچولو درست کنم ... امیدوارم قشنگ بشن...


پ ن 3: در مورد قبض ها هم یه پیگیری ای کردم

گویا باید دقت کنیم که حتما همه مشخصات قبض درست باشه و بعد پرداخت کنیم

برای همین پیشنهاد نهایی استفاده از عابربانک بود

هنوز تست نکردم




نظرات 7 + ارسال نظر
رسیدن پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 12:29

اینجا هم چند روز باده. دیشب و امروز بارون داشتیم. دیگه هوا به گرما رفته .
من اسفند رو خیلی دوس دارم بوی خاص خودش رو داره ، هیاهوی خاص . من که چند روز رفتم تو خلسه . دلم میخواد بیام بیرون و فعلا دارم تلاش میکنم چون از این خلسه میترسم

ای جان
بهار از راه رسید دقیقا میشه حسش کرد
البته دومین سالی هست که اسفند مثل هر سال نیست
ولی امیدوارم روزهای بهتری در راه باشن

سعید پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 12:47 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گل
شما انقد با طبیعت آشنا و نزدیکی که حالشو قشنگ میفهمی
این یه قدم جلو تر از هماهنگ شدن با طبیعته
نوشته هات همیشه برام حال خوبی داره
همیشه بنویس دختر عموی جانم

سلام پسرعموجان
ممنونم
بهم لطف داری
از اینهمه انرژی و حال خوب ممنونم

امیر پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 14:28

با سلام
انشالله که عمو در مهاجرتشون موفق باشند و صحافی هم برا خودش عالمی داره برای زر کوبی حروف را یکی یکی برداری و روی ورق طلایی رنگ روی جلد بکوبی . نمیدونم چاپخانه های قدیم را دیذه باشید یادنه برای یک صفحه باید به اندازه تمام حروف یک صفحه باید قالب های حروف را کنار هم بگذاری حالا اگر یک صفحه 15 سطر و هر سطر 20 کلمه و هر کلمه بطورمتوسط پنج حرف باشد حساب کنید یک صفحه میشه 300 کلمه چهار حرفی که در مجموع به 1200قالب حروف نیاز بود حالا علایم نوشتاری مانند نقطه ویرگول پانتز و .... هم داشته باشد برای هر کدام نیز یک قالب جداکانه اضافه شود بعد غلتطک ها را رنگ بزنند تا جوهر لازم به حروف زده شود چقدر وقت لازم بود تا یک صفحه حروف چینی شود.
امشب شب لیله الرغایب است التماس دعا

سلام دوست خوبم
متشکرم
بله من تجربه طلاکوبی روی جلد کتابهایی که صحافی میکردیم را داشتم و میدونم چطوریه...
محتاجیم به دعاهای خوبتون

قلب من بدون نقاب پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 15:32 http://Daroneman.blog.ir

سلام تیلو جانم
خوشگلم نباید خرید اینترنتی رو استفاده می کردی
میدونی که خیلی راحت می تونه ویروس رو منتقل کنه
خیلی از اطرافیان من با اینکه رعایت می کردن سفت و سخت ولی درگیر بیماری شدن
چون گاهی یادمون میره باید کجاها مواظب باشیم
خرید اینترنتی اگر نکته های لازم رو رعایت نکنی
یکی از پر خطر ترین خرید هاست
امیدوارم بیشتر مواظب خودت باشی عزیزم

سلام عزیزدلم
دقیقا باید بدونیم چه جاهایی نیاز به وسواس و دقت هست
اون لباسی که اینترنتی خریده بودم حداقل 4 یا 5 روز قبلش بسته بندی شده بود
پس خود لباس آلوده نبود
بسته بندی هاش را هم که شامل یه لایه پلاستیک و یک لایه پاکت بود همونجا توی دفتر بار کردم و انداختم دور
بعد هم لباس را وقتی بردم خونه گذاشتم روی شوفاژ و 6 یا 7 ساعت بعد تستش کردم...
میدونی از طریق اجسام کمترین احتمال ابتلا وجود داره؟
بیشترین آمار ابتلا از طریق تنفسی و نزدیکی با آدمها هست....

مینو پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 16:54 http://Minoog1382.blogfa.com

فردااسفنده
من فکرمیکنم‌اونچه ازسرسبزی درختای شهرتوهفته دوم فروردین میدیدیم امسال توآغازهفته سوم اسفندمیبینیم.درختای شهرمون قشنگ دارن بازمیشن.
من امسال مسیرچهل دقیقه تااداره روهمچنان پیاده میرم.چون مسیرخلوته ملسکوهم میدم پایین
گاهی وقتاتایه ساعت هم‌طولش میدم.ازاین جهت راضی ام ازخودم.امروزهم توبارون شمال باچتررفتم محل کارم.

اسفندت مبارک و شاد
نگران تعادل طبیعت نباشیم
اگه ما انسانها توی طبیعت دخالت نکنیم همه چیز درست و به جا انجام میشه
چه پیاده روی های خوبی داری... انشاله همیشه شاد و سلامت باشی

لیلی۱ پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 22:48

سلام گندم جونم خوبی؟ هرروز میخونمتون ولی نمیدونم چرا بی نهایت تنبلم برای کامنت گذاشتن اونم فقط،بخاطر کد امنیتی
موقع پیاده روی اگر ماسک زده باشی علت نفس نفس زدنت همون ماسکه هست وحشتناکه برای من

سلام به روی ماهت
متشکرم
اخیش... درکت میکنم
متشکرم که الان کامنت گذاشتی
اخ اخ اخ از دست این ماسک

taraaaneh جمعه 1 اسفند 1399 ساعت 04:46 http://taraaaneh.blogsky.com

منهم عاشق اسفندم. توی باغچه جلوی خونه لاله کاشتم و منتظرم که هوا خوب بشه و در بیان. هرچند زمستون امسال خیلی داره طولانی میشه. هی برف پشت برف...
تو هم مواظب سلامتیت باش عزیزم. پیاده روی دو رقص.. هرچی که ضربان قلبت رو تند میکنه خوبه.

به به ... چه زیبا
ما که اینجا زمستون جدی ای نداشتیم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد