روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

گفته بودی که چرا؛ محو تماشای منی؟!

سلام

روزتون زیبا

خوب هستید دوستای عزیزم

خودتون را به اندازه کافی دوست دارید؟

به خودتون به اندازه کافی اهمیت میدید؟

حواستون به دلتون هست؟

حواستون به زیبایی هاتون هست ؟

حواستون هست با پوستتون مهربون باشید ؟

حواستون هست پشت این ماسکهایی که این روزها نصف بیشتر صورتتون را پوشانده با لبخندتون مهربون باشید؟

هوای دل خودتون را داشته باشید ، گاهی دست کودک درونتون را بگیرید و باهاش یه چند قدمی راه بیایید...

هوای زیبایی های پوست و مو و ناخن هاتون را داشته باشید...

و در نهایت هم خیلی خیلی مراقب سلامتیتون باشید

هیچی به اندازه سلامتی خودتون و عزیزانتون براتون مهم نباشه

مهم نیست اگه امسال بهار نتونستید دقیقا اون تیپ و رنگی که دوست دارید لباس بپوشید ، مهم این هست که عزیزانتون دور و برتون باشن و بهتون دلگرمی بدن

من یکی از کسانی بودم که تا قبل از قصه ی بلند کرونا، اصلا خرید اینترنتی را دوست نداشتم و فقط در صورت اجبار ازش استفاده میکردم

همیشه میگفتم دوست دارم وقتی میخوام لباس بخرم یه دستی به تار و پود اون پارچه بکشم و ببینم این برای من بافته شده یا نه...

یا حتی برای وسیله ها...

اما حالا بهتون توصیه میکنم با کمی دقت و نکته سنجی اگر هم چیزی نیاز دارید سعی کنید اینترنتی بخرید

توصیه نه به این معنا که من بیشتر یا بهتر از بقیه میفهمم... به این معنا که من اینکار را کردم و ازش راضی هستم

روزهای مونده از سالهای هزار و سیصد را برای خودمون خاطره های خوب درست کنیم و نزاریم خدای نکرده با یه حال نامناسب وارد هزار و چهارصد بشیم...

منم عین خیلی از خواننده های این وبلاگ زن هستم... یک زن با تمام جزئیات و علایق و پیچیدگی ها و در عین حال سادگی های منحصر به فرد...

نزدیک بهار که میشه دلم پر میکشه برای رنگها و طرح های تازه ... برای خرید یک ماتیک خوشرنگ و یه ریمل خوب... یک عطر جدید ... یک کیف و کفش ست که وقتی خودم را نگاه میکنم کیف کنم ... دلم میخواد برای خودم لاک جدید بخرم .... به خودم روسری و شال رنگی رنگی هدیه بدم ...اما....

این مدت خیلی از خریدهای اینترنتی را تجربه کردم

کتاب خریدیم

لوازم آرایشی و بهداشتی خریدم

لباس خریدم

عطر خریدم 

خریدای سوپری و خرده ریز را تست کردم

و به خودم گفتم همه اینا برای محافظت از خودم و عزیزانم هست ...

خرید حضوری هم رفتم ... اما دقت کردم که کجا میرم و چطوری...

جاهای شلوغ و پر ازدحام نرفتم

توی ساعتهایی که رفت و آمد کمتر بود رفتم

برای بعضی از خریدها از قبل تلفن زدم به فروشنده و باهاش هماهنگ شدم که ببینم چه ساعتی بهتره که مشتری نباشه

خلاصه که رعایت کنید

خلاصه که خودتون و سلامتیتون را در اولویت قرار بدید






پ ن 1: مامان للی همچنان بد حال هست


پ ن 2: دیروز یه عالمه با دانا حرف زدیم

دختر کوچولوش داره آروم آروم بزرگ میشه و چقدر مادرانه های زیبایی داشت


پ ن 3: دیشب زودتر از هر شب رفتم توی اتاقم

میخواستم کتاب بخونم

تصویری با آقای دکتر تماس گرفتم

ایشون هم کار داشتند و تند تند داشتن یه سری سند و ... آماده میکردند

این شد که تماس تصویری برقرار بود و من کتابم را میخوندم و ایشون هم در آرامش شب در حال کار کردن بودند...

نگاه کردن به کسی که دوستش داری لابلای لحظه هایی که خودش هم حواسش به خودش نیست یه حس عجیبی داره...

این شد که این شعر یادم اومد...

گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟ آنچنان مات، که یک دم مژه بر هم نزنی ـ مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز چشم تو به‌قدر مژه بر هم زدنی....


پ ن 4: قدر صبحانه های خوشمزه و ایرونی را بدونید

قدر نانهای خوشمزه

قدر حلوا ارده های دلچسب

سه روز روزه بودم اندازه سی روز دلتنگ صبحانه شده بودم...

شکمو هم نیستم....



نظرات 6 + ارسال نظر
سعید سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 09:53 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوبم
اولا روزه هات قبول باشه
کاش یادت نرفته باشه تو اون حال معنوی منو هم دعا کنی
وقتی این پستتو خوندم انگار نوشته هاش مال خودمه حرفای خودمه
یعنی انقد نزدیک به دل من نوشتی
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
انقدر مات که یک دم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
یه زمانی منم محو تماشای کسی می شدم و وقتی ازم میپرسید چرا انقد نگاهم میکنی همین شعر رو براش می خوندم

سلام پسرعموجان
ممنون
دعاگوتون بودم اگه قابل باشم
اخیش
امیدوارم یادآوری این خاطره برات غم انگیز نبوده باشه
برات بی نهایت عشق و مهربونی آرزو میکنم

بلاگر سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 09:57

شمردم !
یازده بار در یه پست از کلمه خرید استفاده کردید ، یعنی این خرید نبود ، خانمها چه میکردند ؟

الان نزدیک اسفند و سال نو که میشه اینطوری میشه دیگه
کاریش نمیشه کرد
مهمه

سارا سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 10:09 Http://15azar59.blogsky.com

تیلوی خودمی دیگه عاشق رنگ و نور
اقااااا من از کارای گالری زهدی خیلی خوشم اومد ولی قیمتاشو دیدم خیلی زیبا از پیجش اومدم بیرون و صد البته اگر اون مقدار پولدار بودن حتماااا دو سه تا مانتو و شال ازش میخریدم کاراش خیلی دلبره جهت ایده پیجشو نگه داشتم اما فکر نکنم خیاطی بتونه اونو همونجوری دربیاره


فکر کردم فقط منم که بعضی از پیچها را در کمال سکوت و آرامش ترک میکنم

پیشاگ سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 10:25

چه جالب منم از صبونه نوشتما
این حس نگاه کردن طرف در حالی که مشغول کارشه رو خیلییی زیاد تجربه کردم
ایشالا مادر دوستتم حالش بهتر بشه

عه
هنوز نخوندم
عه... ای عاشق پیشه ی دلبر...
انشاله

یک عدد مامان سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 11:42 http://Www.Kidcanser. Blogsky

تیلو فقط اومدم بهت بگم دانشگاه تهران یک بیانیه داده و اعلام کرده که 1400 آخرین سال قرن هست و قرن جدید از 1401 شروع میشه... یعنی اینقدر پیگیر بودم تا قانع ات کنم
یکبار هروقت حوصله داشتی این پیج هایی که ازشون خرید داشتی و راصی بودی رو معرفی کن
من که از پیج عطری که معرفی کردی خیلی راصی بودم

اون بیانیه را دیدم و ولی قانع نشدم... اما دچار شک شدم
برای همین هم دیگه ننوشتم آخرین سال قرن
نوشتم آخرین سال 1300....
ببین نظریه ام اینه که قرن از 1300 شروع شده و در 1399 دقیقا میشه صد سال.... چون اون 1300 هم خودش حسابه دیگه...
البته الان چون دچار شک و شبه شدم دیگه نگفتم آخرینهای قرن...
گفتم آخرین هزار و سیصدی...

امیر سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 22:18

با سلام
سال 1400 اول قرن چهاردهم است و مو هم لای درزش نمیره دانشگاه تهران هم گفته باشه اشتباه کرده
عاشق این شعر فریدون مشیری هستم شعرهای مشیری فروغ مقداری از اشعار سپهری و ... را دوست دارم همچنین اشعار کارو را هم خیلی دوست دارم خصوصا شعر هذیان یک مسلول را .
ظریفی با پسرش تنها بودند پسر پرسید بابا کی فقر از خونه ما پدر گفت باید چهل روز صبر کنی پسر گفت بعد از 40 روز وضع ما خوب میشه پدر گفت نه عادت می کنیم حالا ما تا عادت کنیم به کرونا مدل جهش یافته جدیدی وارد میشه که باز دوباره نگرانی ها زیادتر میشه
یک نفر که خبر خوش بیاره نیست

سلام
عه
نظر منم همین هست ...
ای داد بیداد... کاش به بدبختیهامون عادت نکنیم...
انشاله که خودمون هر روز خوش خبر باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد