روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

نـــور تـــویی سـور تــویی دولت منصور تـویی

سلام

روزتون بخیر

رسیدیم به وسط هفته

چشم به هم میزنیم و این هفته هم به پایان رسیده

امروز به کوچولو آفتاب رسیده به میز کارم و این نشون میده که زاویه تابش خورشید داره عوض میشه ...

من از اواخر پاییز و اوایل زمستان آفتاب داخل دفترم نمیتابه... ما به این جور جاها میگیم «نَسرم» ....

نمیدونم از این کلمه استفاده میکنید یا نه؟

یعنی زمستان آفتاب گیر نیست و برعکس تابستان آفتاب گیر هست...

دفتر منم همینطوریه...

خلاصه که داریم تند تند و با سرعت به سمت اسفند میریم ... اسفند خودش یه فصل جداگانه ست ...



امروز صبح وقتی میخواستم از خونه بیام بیرون مامان جان کیسه بازیافت را گذاشته بودند جلوی در که با خودم بیارم...

در اولین نگاه چشمم افتاد به جعبه گز...

پدرجان خیلی گز دوست دارن و مدتی هست که مرتب براشون گز میخرم...

البته علت اینکه من میخرم این هست که به خاطر کرونا بیشتر خرید خونه با من هست

هرچند گز مورد علاقه پدرجان مارک دیگه ای هست که به من دور هست و من نمیرم از اون خرید کنم و از سر راهم یه مارک دیگه میخرم که خب ، بد هم نیست ...

تقریبا چهارمین بار هست که از این مغازه دارم گز میخرم ... مثلا هر 10 روز یکبار...

هر بار یک قیمتی میدن...

بار اول خریدم و به قیمت توجه نکردم

بار دوم خیلی قیمت متفاوت بود (خیلی خیلی گرانتر) و وقتی پرسیدم فرمودند چون پسته و بادام مخلوط هست ... منم قبول کردم

بار سوم خیلی خیلی ارزون تر دادن و من بازم پرسیدم گفتند چون فقط پسته هست..... خب دفعه اول هم فقط پسته بود ... دقیقا درصدش هم همین بود...

بار چهارم که امروز باشه اصلا قیمت یه چیزی از دو برابر هم بیشتر بود...

و این بار فرمودند اگه قبلا ارزون تر دادیم اشتباه کردیم ، باید بقیه پول را بدین...

منم در این موارد خیلی پررو هستم گفتم: پس لطفا بگیرین بقیه اون پول را ازم و فاکتور بفرمایید ...

در این جا بود که حاج آقایی که مثلا صاحب مغازه هستند و یه مبل گذاشتن در یه گوشه ای از مغازه و فقط حضور دارن فرمودند: دخترم لازم نیست پول بدی حتما داری اشتباه میکنی

من هم به یه لبخند اکتفا کردم و اومدم بیرون ...

واقعا این مدل کاسبی کردن خیر و برکت نداره ...



پ ن 1: بسته پستی نرسید...

ازش کد رهگیری هم ندارم و البته پیغام دادم به فروشنده و جواب ندادن

البته باید بگم از اون مدل خریدهایی بود که پولش در محل موقع تحویل پرداخت میشه و نگران پول نباشید...

ولی من همچنان منتظرم


پ ن 2: دوست جون های خوشگلم - برای کاشت هسته های پرتقال و نارنگی و لیموتون عجله کنید که دیگه یواش یواش دیر میشه ها...

خودمم تازه ریختمشون داخل آب...


پ ن 3: دختر دایی جانم کرونا گرفته

هفته گذشته قشم تشریف داشته...


پ ن 4: برای هدیه روز مادر فکری کردید؟


پ ن 5: آقای دکتر از دیشب ناشتا بودن و صبح میخواستن برن آزمایش بدن

صبح توی راه آزمایشگاه میگن یه چیزی بگو انرژی بگیرم...

منم عنوان این پست را براشون خوندم


نظرات 7 + ارسال نظر
یک عدد مامان سه‌شنبه 7 بهمن 1399 ساعت 12:11 http://Kidcanser. Blogsky. Com

تیلو اومدم بگم به کمک یکی از پست هات با پیج مادام موسیو آشنا شدم و کلی هم راصی بودم آخه من عاشق عطرم و با این قیمت های دلار و یورو دیگه نمی تونستم بخرم
ولی اینجا خیلی شبیه اصل بود
واسه روز مادر هم از اینجا سفارش میدم که بفرستن برای مامانم
مرسی ازت

چقدر خوشحالم که راضی بودین از خرید و چقدر خوشحالم که تونستم به دوستم کمک کنم

امیر سه‌شنبه 7 بهمن 1399 ساعت 13:05

قند تــــویی عـــسل تــویی شــــکر تویی طوطــــی تویی قناری تویی بلبل مســــتان تویی
بیش مــــــــــــیازار مــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا
خوبه هر ده روز یک بار نرخ ها را کنترل می کنی در صورتی که هر دقیقه یک بار نرخ ها تغییر می کند نرخ ها عین رمز یک بار مصرف فقط چند دقیقه اعتبار داره
در رژیم قبل نخست وزیر سیزده ساله هویدا می گفت من در مدت سیزده سال نرخ اجناس را ثابت نگه داشتم و مردم اطمینان داشتند که نرخ ها ثابت است با خیال راحت به اندازه مصرف روزانه خرید می کردند.


حرفی برای گفتن نمیماند با این جملات آخرتون....

بلاگر سه‌شنبه 7 بهمن 1399 ساعت 13:18

براشون گز میخرید؟ یعنی خودتون لب نمیزنین؟ میگم حالا یه دونه هم خودتون بخورین ! (لبخند)
***
ادامه: نرم تویی ، گرم تویی ، یارِ فراری تویی ! (لبخند)

بگم لب نمیزنم باور نمیکنی؟
لب نمیزنم...
خدا را شکر که شما شاعر نشدید

رسیدن سه‌شنبه 7 بهمن 1399 ساعت 16:22

آقای دکتر خیلی دلتنگ هستن حق دارن
هردوتون حق دارید


دلتنگی هم شده جزئی از زندگیمون این روزها

میترا سه‌شنبه 7 بهمن 1399 ساعت 22:48

تیلو جون مگه بابا دیابت نداشت گز میخوره یا من اشتباه متوجه شدم
میشه هسته هارو کامل و باجزیات بگب
چند روز تو اب
جلوی نور یا
اب عوض بشه هروز
کی بیاریم
اقا من کشاورزیم ضعیفه
منتظرفایل تقویم هستیم مثل هرسال

چرا عزیزم دیابت دارن ولی خوردن روزانه یه دونه گز اشکالی نداره ... نگران نباشید

هسته را برای سه یا چهار روز در آب خیس می کنیم
بهتره که هر روز آبشون عوض بشه
لازم نیست جلوی نور یا جای خاصی باشه ... همون روی کابینت آشپزخانه کفایت میکنه
بعد از آب خارج کنید داخل دستمال و داخل کیسه پلاستیکی زیپ دار - کامل در بسته بشه- و بزارید جای نسبتا گرم ... من هم توی آشپزخونه تست کردم و هم زیر شوفاژ... هر دوهم سبز شدند...
وقتی جوانه زدند... یک گلدان با خاک سبک... بچینید روی سطح خاک و بعد در حد یک سانتی متر خاک روی هسته ها بریزید...
حالا گلدان را کاور کنید... یعنی با پلاستیک بپوشانید و هر روز سطح خاک را نمدار کنید... دقت کنید با اسپری نمدار بشه و آب زیادی ندید ... نه زیاد آب بدید که بذرها بپوسن و نه کم آب بدید که خشک بشن...
جوانه ها که پدیدار شدند کاور را بردارید...

سعید چهارشنبه 8 بهمن 1399 ساعت 09:43 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوبم
خداقوت
نه دیگه ببین بار اول پسته تنها نبوده بادوم هم بوده دیگه
گز یکی از خوراکی هایی هست که من بهش اصلا عشق می ورزم
خداروشکر که پدر جان بیماری ندارن و میتونن با خیال راحت گز میل کنن
با این همه تاکید و یادآوری شما اگه بازم کسی برای عید سبزه نداشته باشه باید مجازاتش کرد
آها راستی ما به جاهایی که آفتاب نمیگیره میگیم (نسر) یعنی (م) آخرشو نمیگیم
و من هنوز برای روز مادر هیچ فکری نکردم بس که درگیرم اما معمولا خواهر برادر ها که میرن خرید یه چیزی هم به سلیقه ی خودشون از طرف من میخرن گاهی خودم تا لحظه ای که کادو باز میشه نمیدونم چیه

سلام بر پسرعموی جان
پدر جان بیماری دارن ولی دلیل نمیشه کسی که بیماری داره هیچی نخوره که ... یا هیچی دوست نداشته باشه گاهی میشه اون وسطا آدم برای دل خودشم یه کارایی بکنه
فکر کنم اون «م» ضروریه ها...
حال نداشتم برم سراغ لغتنامه ولی حتما چک میکنم
این مدل هدیه خریدن به نظرتون یه مدلی از سر باز کردن نیست؟؟؟؟؟
یعنی از یه پسرعموی حساس بعید نیست؟؟؟؟؟؟؟

آزاده چهارشنبه 8 بهمن 1399 ساعت 12:18

سلام تیلو جان
چه جالب من کوردم ولی ما هم کلمه نسرم رو استفاده میکنیم.
من فکر میکردم کلمه کوردی هست

سلام به روی ماهت
عه چه جالب...
منم فکر میکردم یه کلمه اصفهانیه و بقیه ازش خبر ندارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد