روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

آغاز هفته با دوشنبه ....

سلام

روزتون شیرین و شاد


بعد از سه روز تعطیل اومدم سرکار

تعطیلی خوبی بود و کلی کار مفید انجام دادم

جمعه صبح که رفتیم باغچه و برای کمک به پدرجان یه عالمه درخت توت را حرس کردم و یه قسمتهایی از باغچه نیاز به کلی تغییرات داشت که یه مقداریش را سه تایی انجام دادیم و بعدازظهر برگشتیم سمت خونه

بقیه روز را فیلم دیدیم و یه سر و سامانی به اون تشکچه بافتنی دادم و دیگه قصه ش تمام شد

روز شنبه منتظر پیک دیجی کالا بودم و از خونه بیرون نرفتیم

در عوض از صبح یه خونه تکونی کوچولو راه انداختیم

اول از همه شیشه ها را حسابی برق انداختم ... از بس آلودگی زیاد بود حس میکردم اون گرفتگی مربوط به شیشه هاست ... اما افسوس

بعد هم یه کمی تغییر دکوراسیون و جارو و گردگیری و تی و تمیزکاری سرویس و حمام و ...

بعدازظهر باز سه تایی فیلم دیدیم و من شروع کردم به بافتن روکش برای کیسه آبگرم...

برای کیسه آبگرم بقیه بافته بودم اما کیسه خودمون روکش نداشت

این بود که یه کاموای مخملی و طرح دار را انتخاب کردم و یه روکش خوشگل براش بافتم - تا آخر شب دستم بهش بند بود

اهان راستی بگم که پیک دیجی هم تشریف نیاورد که نیاورد

ظهر زنگ زد گفت آدرس را تغییر دادید؟ گفتم بله... گفت پس تا عصر میام...

عصر هم زنگ زد و فرمود بیاین سر خیابون... منم گفتم زحمت بکشید بیارید جلوی آپارتمان ... ایشون هم یه چیزایی بی ربطی گفتند و در نهایت هم هیچی به هیچی...

شنبه باز از صبح رفتیم باغچه

این بار سه تایی با همکاری هم شروع کردیم به حرس کردن درختای انگور...

پدرجان تصمیم داشتند که یه مقداری تغییرات هم در شکل و اندازه داربست ها بدن و نیاز به کمک داشتند

این شد که تا بعدازظهر حسابی له و خسته شدیم

برگشتیم خونه - دوش و استراحت ... و من شروع کردم یه جامدادی کوچولو برای مغزبادوم بافتن...

دلم براش تنگ شده بود ...

تند تند بافتم و پیش رفتم .... تا تمام نشد هم از جام تکون نخوردم...

و آخر شب با دستایی خسته ، اما یه نتیجه دلنشین رفتم توی رختخواب...

و اینگونه بود که سه روز تعطیلی را با کلی انرژی و بدون لحظه ای اتلاف وقت گذروندیم...




پ ن 1: آقای دکتر شنبه تعطیل بودن و از نبود من استفاده لازم را بردن و تا تونستند خوابیدن


پ ن 2: از اون آدرس alis_shop بازم خرید کردم و صبح امروز هم بسته به دستم رسید و چقدر راضیم از خرید

جنسش هم خوب بود- برخورد و پاسخگوییشون هم خوبه


پ ن 3: یه عالمه روی دستم جای خراش از شاخه های درخت هست

بهشون که نگاه میکنم ، یاد لحظه های خوبی که توی باغچه داشتیم میفتم

قدر عزیزامون را بدونیم


پ ن 4: چهارمین چله ی امسالم را هم شروع کردم و چقدر دلچسب و شیرین هستش...


پ ن 5: امروز صبح وقتی اومدم دفتر اول از همه یه گردگیری کامل انجام دادم

تو برنامه فردا اول لیست نوشتم: جارو کشیدن ...

و تو برنامه پس فردا اول لیست نوشتم: پاک کردن شیشه ها..

اینطوری هم خسته نمیشم هم دور و برم تمیز و مرتب میشه ...


پ ن 6: زندگی جریان داره ...

نظرات 12 + ارسال نظر
نوری دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 09:59 https://Emrozna.ir

سلام
مطالب جالبی دارین
خوشحال میشیم به ما هم سرب زنید


سلام دوست خوبم

بلاگر دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 10:39

بد نبود از شیرینیهای سارا با غذاهای من و باغچه شما یه دورهمی تشکیل بدیم تو تابستون ، هر کس را هم به شرط پختن غذا یا دسر دعوت میکردیم ، فقط مسئله میمونه ببینیم کی میون همنشین های لاکچری، هواپیمای خصوصی داره بیاد همه ما رو جمع کنه بیاره اونجا ! (لبخند)

لطفا کار را سخت نکنید...
با ماشین های شخصی بیاین... یا در نهایت هر کسی هرطوری که براش مقدوره...
بعد هم به نظر من دور همی را بزاریم بهار...
بهار توی باغچه بیشتر خوش میگذره...
خودمم براتون لازانیا میپزم ... در این مورد مهارت دارما

دل آرام دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 10:43

عکس بافتنی هات. رو بذار دوستم.

ای جان
چشم
در اولین فرصت

مینو دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 10:52 http://Minoog1382.blogfa.com

چه خوبه درختاوباغ هستنداین روزهابرای وقت گذرونی.بهاروتابستون وپاییزش هم یه جوری آدموسرگرم میکنن باسرسبزی وسایه ومیوه وزیباییشون

امسال بیشتر از هر زمان دیگه ای درک کردم چقدر بودن این باغچه برامون خوب بود....
تنها تفریحمون همین باغچه شده ...

دل آرام دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 12:08

خیلی خوبه باغچه
بابای منم سالهاست میخواد بخره نه پولش هست نه اینکه می‌دونم دقیقا کجا بخریم خوبه
البته با قیمتهای الان اطراف کاشان ارزونتره
تهران که هیچ

میدونی دل آرام جان باغچه خوبه نزدیک باشه به محل زندگی...
یعنی اونقدری دور نباشه که برای رفت و آمد نیاز به زمان بخصوصی داشته باشه
اینطوری میشه هر وقت بخوای نهایت با صرف نیم ساعت زمان خودت را برسونی بهش
رسیدگی بهش هم آسون تر میشه
ابعادش هم خوبه براساس توانایی های آدم باشه
که دائما نیازمند صرف هزینه های هنگفت نشه ... اینطوری آدم از داشتنتش لذت بیشتری میبره

رسیدن دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 12:15

اینقدر هی تند تند بافتنی نکن تیله حواست به چشمات باشه دختر


فدای مهربونیات
ببین چقدر دلت مهربونه و حواست به همه هست
چشم رعایت میکنم

من دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 12:44 http://me2020.blogsky.com

این که نوشتین چهارمین چله رو شروع کردین متوجه نشدم یعنی چی؟
خداروشکر که تعطیلات خوبی پشت سر گذاشتین

چیزی در مورد چله برای خوندن دعا...ترک عادت... ایجاد عادت ... رسیدن به آرامش... سپاسگزاری و ...شنیدین؟؟؟؟... من در سال 1399 این چهارمین بار هست که وارد یک چله نشینی معنوی شدم...
جای همه دوستان خالی

پیشاگ دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 13:12

خسته نباشی تیلویی
همه مدل فعالیتی تو این تعطیلیت بوده ها
من عاشق اینم شیشه های پنجره همیشه تمیززز باشه

تعطیلی خوبی بود
ازش حسابی استفاده کردم
خیلی خیلی خوبه شیشه ها برق بزنن

taraaaneh دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 16:35 http://taraaaneh.blogsky.com

چه بامزه که برای کیسه آب گرم روکش میبافی. من هنوز کاموا نگرفتم. ایده پتو خیلی طولانی و سختهو دارم فکر می کنم یک چیز کوچکتر ببفام. مثلا زیر لیوانی؟
چه خوبه که اینقدر اب پدر و مادرت نزدیک هستی و باهم فیلم میبینین. من هم همیشه در حال تیغییر دکوراسیون هستم. احساس خبی بهم میده.

پتو زمان بر هست و باید سر حوصله و با فراغت بال براش وقت بزاری
عجله نداشته باشی
چیزای کوچیک ترم حال خوب میتونن بهت منتقل کنن - دستگیره - زیر لیوانی - کوسن و هرچیزی که دوست داری

سعید دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 18:44 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عمو

سلام پسرعمو جان
خوبین؟
خانواده محترم خوبن؟

سارا دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 19:58 Http://15azar59.blogsky.com

به به چه باغچه ای چه باغبان هایی چه تیلویی
تیلو از چله نوشتی من اصلا نمیتونم چله نگه دارم کلا یادم میره فقط همون هفته اول یادمه چله گذاشتم انقدر حافظه ام خوبه ها


چه دوست نازنینی ، چه سارای دوست داشتنی ای ...
منم برام سخت بود همیشه و امسال برای اولین بار تجربه ش کردم و خیلی حس خوب بهم داد

مامان سه‌شنبه 30 دی 1399 ساعت 13:18

تیلو‌جون یه راهنمایی میخواستم یه زمین ۲۰۰متری دارم تا خونه مون فقط پنج دقیقه فاصله داره بنظرتون میتونم باغچه اش کنم یا خیلی کوچیکه؟

عالیه
به خصوص که اگه دورش دیوار داره که دیگه محشره
از یه متخصص راهنمایی بگیر
از آبیاری قطره ای به سادگی میتونی کمک بگیری
ببین چه محصولاتی توی خاک اون منطقه بهتر میشه
چند تا درخت بکار
سبزیجات بکار
و یه گوشه ای را برای خودتون آماده کن که بتونید اونجا دور هم جمع بشید و لذت ببرید
بهت قول میدم دو سال بعد از نتیجه شگفت زده بشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد