روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

ته مونده آفتاب پاییز

سلام

روزتون خوش و خرم


امروز ته مونده آفتاب پاییزی پهن شده تا وسط کوچه ...

صبح که میومدم خیابان به طور محسوسی خلوت تر از هر روز بود... نگو که امروز تعطیل شده ... اونم به خاطر آلودگی هوا

آخرین سهمیه کاغذ را صبح بار زدم و آوردم و جا دادم سرجای خودش...

راستش را بخواین باید خیلی کاغذ جابجا میکردم تا اینا جا بشن تو جاهایی که باید... دیدم چه کاریه ... کلی دست و کمرم را الکی خسته کنم ... هرجا جای خالی پیدا کردم گذاشتم... خیلی منظم نیست ... نباشه... حالا اینهمه نظم را یه روزه ایجاد نکنم ...کم کم ... به مرور... آروم آورم ...


راستی از صبح دارم غزل غزل میرم جلو...

الان غزل 16 هستم ... ولی خب اول کار همیشه کار کندتر میره جلو

باید یه سری تاییدیه هم از سفارش دهنده میگرفتم تا دوباره کاری نشه

و همونی که میخواد از آب در بیاد

این شد که الان تازه رسیدم به غزل 16

برای خودم جایزه گذاشتم ... برسم غزل 20 یه نسکافه با خرمای خوشمزه خودم را مهمون میکنم


سرویس کار اومد و یه کد به دستگاه داد و چند تا پلاتین کوچولو عوض کرد و گفت باید یه مدتی تست بگیرم از دستگاه و روزانه کدها را بهش گزارش بدم تا بعد تصمیم بگیره ببینه چه بلایی سر دستگاه بیاره...

نظرش این بود که چیز مهمی نیست

آقای دکتر هم مشکل کاریشون فعلا حل شده و قرار شد حل شدن نهایی بماند برای بعد...

خلاصه که گاهی همه چیز دست به دست هم میدن که انرژی منفی بدن به ما ، خوبه که ما انرژی منفی نگیریم ...

به خودمون بگیم این نیز بگذرد...


راستی دیشب با مامان تصمیم گرفتیم یه شاخه بزرگ از باغچه بیاریم و بهش انارهای قرمز مقوایی آویزان کنیم

البته دلمون میخواست از اون انارهای کوچولو داشتیم و رنگش میکردیم و اونها را آویزون میکردیم... ولی فعلا که نداریم به همون انار مقوایی رضایت میدیم

یه ریسه هندونه هم درست میکنیم و بالا سرش آویزان میکنیم...

یه سفره کوچولو هم پهن میکنیم...

مجازی هم که شده دور هم میشینیم و کیف میکنیم

امسال قرار شده زندگی این شکلی باشه

اگه موقعیت و وضعیت کرونایی اجازه بده احتمالا دوتا کیک هندونه ای میپزم

رنگ خوراکی خریدم ... سبز و قرمز... دفعه اولمه ... تست کنم ببینم چی میشه

بعد با پیک میدم ببره واسه خواهرا...

نمیخوام برم خرید و خریدن اجیل اینترنتی را هنوز دوست ندارم ... وگرنه بسته بندی های خوشگل درست میکردم و آجیل هم براشون میفرستادم ...

حالا همه اینا در حد ایده پردازیه ... ببینیم چی پیش میاد

مثلا امروز یهو تعطیل شده ... همه جا تعطیله... به پیک نزدیکمون زنگ زدم برای ارسال یه کاری تعطیل بود...

صبح یادم اومده بود که پارسال کلی کارت پستال برای همه ی همکلاسیای مغزبادوم آماده کردم... من تیکه تیکه هاش را آماده کردم و بردم دادم به خودش سر هم کنه ... با چه ذوقی آماده کرده بود ... اسم تک تک شون را روی کارتها نوشته بود... اما دقیقا چند روز مانده به یلدا به خاطر آلودگی مدرسه ها تعطیل شد و چند روز بعد هم ادامه پیدا کرد و در نهایت هیچ جشن یلدایی در کار نبود... مغزبادوم همینطوری کارتها را برد رسوند به دست بچه ها... البته این چیزی هست که توی ذهنم مونده ... دقیقش را یادم نمیاد...




پ ن 1: من اینجا دوستای خیلی خیلی خوبی پیدا کردم

برای همین میتونم بگم ، وبلاگم یکی از نقطه های عطف زندگیم هست


پ ن 2: من و پدرجان دوباره حجم اینترنت ماهانه مون را تمام کردیم

هنوز تا شارژ بدی 10 روز مانده ...

حالا دوباره تنبیه شدیم و باید 10 روز بدون اینترنت سر کنیم...


پ ن 3: توی خواب داشتم با خیاطم در مورد مدل برای پارچه هام حرف میزدم

بیدار که شدم به فکر افتادم ببرم بدم پارچه ها را برام بدوزه...

نظرات 10 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 11:27 Http://15azar59.blogsky.com

تیلو کیک هندونه ای خیلی خوشکله من یه یدونه فیلم ازش توی اینستا دیدم خیلی هم راحت بود البته اون فیلم رو بعد از اون یکی که درست کردم دیدم....
امسال یلدا شور و حال نداره ولی برای بچه ها که باید عکس و کلیپ بفرستن برای مدرسه بد نیست ..

در برابر شما اصلا حرف زدن از کیک واقعا سخته
استاد هنرمندی مثل شما کجا و من مبتدی که همه چیز را فقط مامان قربون دست و پای بلوریم میره کجا....
اونکه من درست میکنم فقط برای خودم خوشگله
نه مثل کیک های شما که دل میبره...

الی چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 12:13 https://elimehr.blogsky.com/

منکه معتاد اینترنتم یعنی نداشته باشم باید ببندنم به تخت

ما هممون معتاد اینترنت هستیم
نه که کلا اینترنت نداشته باشیم
اینترنت با سرعت زیادمون حجمش تمام شده و حالا مجبوریم با اینترنت معمولی و سرعت پایین صبوری کنیم

سعید چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 12:16 http://www.zowragh.blogfa.com

من تایپ کردنم بد نیست ولی از تایپ فرمول اصلا خوشم نمیاد
به جاش از تایپ کردن شعر خیلی لذت می برم
خوشحالم که این مشکلاتت و مشکل آقای دکتر تا حدودی حل شده

خب من بالاخره شغلم همین هست
من همیشه سعی کردم از همه چیزای اطرافم لذت ببرم
الحمدلله
ممنونم از همدلیت پسرعموجان

پریناز چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 12:29

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با آن پوستین سرد نمناکش
امروز پاییزیترین روز شهره .. ما هر چی تو کشورمون کمبود داریم ولی یه جورایی خوشبختترینیم با این چهار فصلی که هر کدومو روز به روز و ساعت به ساعت با حال و هوای واقعی خودش میبینیم. تشکر خاص از خدا

راست میگی چهار فصل به معنای واقعی...
هرکدوم با زیبایی های خاص خودشون

رهآ چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 13:50 http://Ra-ha.blog.ir

من فکر میکردم بلاگ اسکای باز نمیشه کلن :/
اخه صفحه مدیریت برای من باز نمیشه و نمیفهمم که کسی آپ کرده، الان همینجوری وبلاگت باز کردم دیدم چندتا پست آپ کردی.


مرررسی بابت ایده شاخه و انار :)
من هم شاخه ش دارم هم انار خشک
حتمن درستش میکنم فقط فعلن به ذهنم نرسیده شاخه رو تو چی بزارم :/
ریسه هم دو تا درست کردم که خیلی دلبر شده :)))

عه
باز ایراد و اشکال داره؟
میترسم آخرشم این بلاگ اسکای همون بلای بلاگفا را سرمون بیاره...

مطمئنم اونقدر خوشگل و زیبا درست کردی که هرکی ببینه برات ذوق کنه

بلاگر چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 14:45

اون پارچه ها در ضمیر ناخودآگاهت بوده که یه کاریشون بکنی ولی در خودآگاه بهشون فکر نمیکردی ، در خواب دریچه باز شده و آمده سراغت .این همون چیزی بود که توی چند تا پست قبلتر بهتون گفته بودم.حتی ممکنه سالها هم ناخودآگاهتون مشغولش باشه !

این ضمیر ناخودآگاه چه میکنه با ما
خدا رحم کرده آگاه نیست ...
پارچه ها را باید رد کنم بره ... سالهااااااااااااااااا ذهنم درگیرشون باشه... اصلا در حوصله م نمیگنجه

سهیلا چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 17:20 http://Nanehadi.blogsky.com

تهران هم هوا آلوده است.تعطیل هم نشد.

امان از این آلودگی هوا

من چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 21:04 http://me2020.blogsky.com

پیشاپیش یلداتون به خیر و خوشی،خیلی ایده خوبیه و کلی حس خوب هم به شما و هم خواهرا منتقل میشه
خوشحال کردن کوچولوها خیلی خوبه چندین برابر اون حس خوب به خودتون برمیگرده

ممنون
همه روزهای زندگی شما هم شاد و زیبا
دقیقا همینطوریه ... کوچولو زندگی را قشنگ تر میکنن

فری چهارشنبه 26 آذر 1399 ساعت 22:46

سلام، من با خوندن نوشته های شما خیلی حالم خوب می شه همش در باره گل ها و انرژی مثبت حرف می زنی شما رو مثل دختر خودم دوست دارم از این به بعد شما رو هم مثل دختر خودم می دونم امیدوارم که شما هم این خواسته منو قبول کنید که دختر من باشید

چه زیبا
تا حالا همچین پیامی دریافت نکرده بودم
چه حس خوبی منتقل کردید
خداوند یار و نگهدار دختر عزیزتون باشه و امیدوارم بتونم دختر خوبی باشم براتون

مه سو پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 16:48 Http://mahso.blog.ir

چه سفره قشنگی بشه...حتی اگه مجازی....مهم دلاتون هست که گرم هست به بودن هم...
این تموم شدن اینترنت هم حسابی ضدحال هستا...کشیدم که میگم!!!!
مینویسی از تایپ غزل ها و من اینجا ذوق مرگ میشم دورادور...

عزیزمی
دختر با سلیقه و مهربون
ای جانم ... تایپش هم حال خوب داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد