روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

آخرین هفته پاییزی

سلام

روزتون دوست داشتنی و دلنشین

سعی کنید اول هفته را با یه انرژی تازه شروع کنید ...

یه خودتون قول های خوب بدید

نقشه های خوب بکشید

به چیزای خوب فکر کنید


پنجشنبه نزدیک ظهر خواهر جان زنگ زد و با کلی اصرار منو کشید سمت خونشون

سرراه از اسباب بازی فروشی یک تفنگ برای فندوق خریدم و همونجا یک لباس زیردکمه برای پسته ...

از مغازه کناری هم یک روسری پاییزی خوشگل برای خواهرجان خریدم و رفتم سمت خونشون

ذوق و شوق بی حد فندوق که در کلمات نمیگنجه

بازی کردیم و ناهار خوردیم و ساعت 5 هم برگشتم سمت خونه

خیلی وقت بود بچه ها را ندیده بودم و بیقراریهای فندوق دیگه چاره ای جز این کار برام نزاشته بود


جمعه صبح هم بعد از بیدار شدن، با مامان جان یه خونه تکونی جانانه را استارت زدیم

بالاخره باید به استقبال زمستان بریم

انشاله توی این هفته به خانم تمیز کار هم زنگ میزنم تا بیاد تمیزکاریها را تکمیل کنه

و اینطوری با یه خونه حسابی تمیز زمستان را بگذرونیم تا برسیم به خونه تکونی های عید....


هفته گذشته با پدرجان تصمیم گرفتیم دوباره شب بو بکاریم

زمان درست کاشت شب بو همان شهریور ماه هست

یعنی موقع جوانه زدن بذرها باید گرما وجود داشته باشه ولی بعدش این گیاه نیاز به سرمای هوای داره

این شد که دقیقا جمعه گذشته دوتا گلدان بزرگ انتخاب کردیم و بذرپاشیدیم وآبیاری کردیم و کاور....

این هفته رفتیم سراغ کاورها ... بله... بذرها سبز شدند... البته همچنان کاور کردیم یکی دو هفته دیگه کاور باشن تا یه کمی قد بکشن...

این را گفتم که اگه تصمیم به کاشت دارین دست به کار بشین

اگه مثل من فوبیای خاک توی خونه را ندارید، گلدانها را یک هفته داخل خونه و توی فضای گرم خانه قرار بدید... خیلی زود سبز میشن و بعد میتونید منتقل کنید به حیاط یا تراس...

راستی جوانه های مربوط به  هسته های خرمالو و خرما و لیمو هم حسابی بزرگ و دلبر شدند



نمیدونم چیزی در مورد اینکه کریستالها انرژی های منفی داخل خونه را میگیرن شنیدید یا نه

انرژی های منفی مثل چشم زخم و ....

حالا چقدر صحت داره یا نه را نمیدونم ولی یه چیزایی در موردش خوندم و شنیدم

خلاصه که مامان جان یه میوه خوری بزرگ و پایه دار کریستال (کشورچک) از زمان جهیزیه شون داشتند که اصولا هم ازش استفاده نمیشد

توی خونه قدیم بودیم که یه روز متوجه یه ترک خوردگی بزرگ روی این ظرف شدیم

نشکسته بود ولی ترک بزرگی خورده بود

تنها کاری که براش انجام دادیم این بود که پدرجان چسب کاریش کردن

مامان جان همیشه دلشون میخواسته این میوه خوری زیبا را ببرن بازار و بدن دست آقای چینی بند زن ... اما نشده...

دیروز که داشتم دور و برش دستمال میکشیدم یه فکری به سرم زد...

خودش پایه دار و تراش دار و خوشگله... یه میز پایه بلند هم داریم، داخلش یه ظرف دیگه میزارم و تبدیلش میکنم به یه گلدان طبیعی خوشگل...

یه جای نورگیر...

یه ظرف پر از آب و گیاه سبز...

میدونید که کریستالها زیر نور چه بازی رنگارنگی را شروع میکنند....



پ ن 1: طبق تصمیمی که دیروز در تماس تصویری خانوادگی گرفته شد ... هربرنامه ای برای شب یلدا منتفی هست

قرار شد فعلا هممون در خانه بمانیم


پ ن 2: مادرجان آقای دکتر یه کمی به شستشو و پاک و نجس و آبکشی حساسن...

تقریبا میشه بگی وسواس دارن تو این قصه ...

دیشب باز هم زحمت کشیده بودن و کاری کرده بودن که ماشین لباسشویی از کار افتاده بود...

سر این قصه کلی شوخی کردیم و خندیدیم...





نظرات 11 + ارسال نظر
سعید شنبه 22 آذر 1399 ساعت 09:23 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گل
روز اول هفته ی شما به خوبی و خوشی
من که امروز یه چک سنگین دارم اتفاقا دیر هم از خواب بیدار شدم
الان اومدم فروشگاه و هر چی برای پاس شدن چک پیگیری میکنم کسی جواب نمیده
خدا به خیر کنه
دوستم به تازگی یه خونه اجاره کرده که حیاط خوبی داره میخوام بهش پیشنهاد بدم شب بو بکاره

سلام پسرعموی جان
به همچنین
اخ اخ
جور میشه حرص نخور... درست میشه
این روزها انگار همه کارها یه جوری سخت و آروم میره جلو
به به
هرچند الان توی باغچه شب بو کاشتن یه کمی کار سختی هست چون هوا خیلی سرده ...

سارا شنبه 22 آذر 1399 ساعت 09:51 Http://15azar59.blogsky.com

تیلوی عزیزم
چقدر خوبه که انقدر با حوصله ای و برای گلدونها وقت میزاری ....من خیلی خیلی کم حوصله ام ....
.....
اخی بچه ها چقدر گناه دارن توی این وضعیت شدن انگار پرنده های توی قفس و چاره ای هم نیست
....
میدونستی خیلی خیلی ازت انگیزه و انرژی میگیرم

سارای مهربون و هنرمند سلام
من دو سالی هست که به طور عجیب عاشق گل و گیاهان شدم
البته حساسیت های مسخره ی خودم را هم در برخورد باهاشون دارم ...
اما خیلی خیلی دوست دارم این کار را

منم دلم برای بچه ها خیلی خیلی میسوزه...

منم از وجودت کلی حال خوب میگیرم

سعید شنبه 22 آذر 1399 ساعت 10:07 http://www.zowragh.blogfa.com

نه میخوام بگم مثل شما اول بذرشو تو گلدون بکاره کاور کنه بعد ببره تو باغچه
دیگه ازت یاد گرفتم دختر عمو


امیدوارم خوب بشه
چون ما هم اولین بار هست داریم این زمان میکاریم و تا حالا تست نکردیم
همیشه همون شهریور میکاریم
یادت باشه بذر درجه یک بخری که نتیجه عالی باشه

یه تقلبم بدم
میتونید نهال شب بو را از گلخانه ها تهیه کنید
دیگه رد خور نداره
نیاز به کاور هم نیست

پیشاگ شنبه 22 آذر 1399 ساعت 11:12

پ ن 1 اکی قبول
ولی دلیل نمیشه برای خودتون از اون سبز و قرمزایی که سیو کردی چیزی ندرستی حتی میتونی برای ابجیا بدرستی و بفرستی .
اینم یلدای متفاوت

چه پیشنهاد خوبی
بهش فکر کردم
حتما یه کارایی میکنم
شاید امسال فرصتی هست برای مهربونی های متفاوت

بهامین شنبه 22 آذر 1399 ساعت 11:52

خاله مهربون که با هدیه میره به دیدن خواهرزاده ها

حال و هوای هر روزت خوب تیلو مهربون

خاله باید همین شکلی باشه
اصلا جور دیگه ای برای متصور نیست

سعید شنبه 22 آذر 1399 ساعت 13:08 http://www.zowragh.blogfa.com

لایک به خاطر این تقلبت

پریناز شنبه 22 آذر 1399 ساعت 14:14

یه بخشایی از نوشته هاتو با صدای خانم احترام برومند میخونم . بیشتر اونجا که از کریستال مادرت گفتی .. همینجوری بی دلیل
البته من بعضی صداها تو مخم هک میشه چون دوس دارم. مثلن درسای دانشگاهو با صدای یه دوبلور میخوندم یعنی صداشو تداعی میکردم

چه کار باحالی
هممون یه سری صداهای خاص توی ذهنمون داریم

یک عدد مامان شنبه 22 آذر 1399 ساعت 17:10 http://Www.Kidcanser. Blogsky

کاش حداقل عیدمون واقعا عید باشه و بتونیم دورهم جمع بشیم

الهی آمین
باورت میشه منم همش دارم آرزو میکنم دیگه لااقل تا عید این قصه تمام بشه

قلب من بدون نقاب شنبه 22 آذر 1399 ساعت 18:01 http://Daroneman.blog.ir

امیدوارم به زودی کنار هم جمع بشیم و لبخند روی لبتون باشه

گلکاری واقعا حال آدم رو خوب میکنه
من چند تا گل جدید خریدم
دارم سعی میکنم یاد بگیرم چطوری بهشون رسیدگی کنم

منم امیدوارم
برای همه مردم جهان چنین آرزویی دارم
وای گلهای جدید همیشه هیجان انگیز هستند

الی شنبه 22 آذر 1399 ساعت 19:41 https://elimehr.blogsky.com

عاشق بازی نور هستم مخصوصا وقتی به کریستالها میتابه
مدتیه گلدونهام خیلی ضعیف و خراب شدن باید دست از تنبلی بردارم و بهشون برسم

بازی نور و سایه .... منو واقعا جادو میکنه...
اول بهار که بشه کلی انرژی و ایده برای رسیدن به گل و گیاهها پیدا میکنی... نگران نباش

دلسوختگان شنبه 22 آذر 1399 ساعت 21:27 https://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

واقعیتی انکار ناپذیر:

شخصی که در ۵ سال آینده خواهید بود بر پایه کتاب‌هایی است که امروز می‌خوانید و افرادی که دور و بر خود دارید ...

البته یه سری چیزهایی هم به طور ناگزیر روی ما تاثیر دارن
وضعیت جامعه .... وضعیت اقتصادی... وضعیت معیشتی...
وضعیت که پیش میاد و ما برای درست کردنش تلاش میکنیم اما خیلی هم کنترلش در توان ما نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد