روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

کنار تو که دنیامی چقدر بهتر شده حالم....

سلام

وقتتون بخیر

زندگی تون پر از شادی و شور

پر از رنگی رنگی های قشنگ

پر از دلخوشیهای دوست داشتنی...


امروز بعد از مدتها رفتیم باغچه

ته مونده های پاییز چندتا انار کوچولو بود و چندتا دونه خرمالو

و زمستان به باغ خزان زده سرک کشیده بود

به یکی از دوستای عزیزم قول دادم براش از اون انارهای کوچولو جمع کنم و براش بفرستم، اما به خاطر بارون این چند روز و خیس بودن زمینها زیاد نشد چیزی پیدا کنم.... انارهای خودم را خواهرهام بردن، وگرنه انارهای خودم را میدادم به دوست جان...حالا فرصت هست... برای هردومون انار جمع میکنم... شاید به سفره شب یلدا نرسه، اما به هفت سین میرسه انشاله...

بارون نم نم شروع به باریدن کرد و بزم باغچه و پاییز و بارون اونقدر زیبا بود که دلم میخواست تاابد توی همون لحظه بمونم

یکی از نرگس ها باز شده بود و عین روزنه امید، وسط برگهای زرد خودنمایی میکرد


از باغچه رسیدیم خونه و بساط پاک کردن سبزیها به پا شد

عطر جعفری و شنبلیله و گشنیز

عطر تند تره های تازه 

و اسفناج های کوچولو که آماده شدند برای سالاد خوشمزه

بعد هم توی تراس سبزیها را شستم و با اینکه نم نم بارون میومد اصلا هوا سرد نبود

اصولا بساط سبزی پاک کردن و سبزی شستن را توی باغچه پهن میکنیم

اما امروز استثنائا اوردیم خونه

و چقدر اینجا سخت تر بود این کار


پ ن ۱: پکیچ سرویس شد 

هنوز گارانتی داشت و با گارانتی حل شد


پ ن۲: مغزبادوم گفته فردا میاد اینجا


پ ن۳: عنوانی که نوشتم قسمتی از آهنگی هست که بینهایت دوستش دارم... قبلا هم گفته بودم


پ ن۴: به نظرتون از شنبه برگردم سرکار

یا طبق نطریه پدرجان و مادرجان تا اطلاع ثانوی تعطیلات را ادامه بدم؟


پ ن۵: سربه سر آقای دکتر میزارم

میگن دستام بالاست و تسلیمم

منم میبینم زود تسلیم شدن دیگه ادامه نمیدم

به دو دقیقه نکشیده یه تیکه حسابی در مورد همون قضیه بهم میندازن....

دوتایی غش غش میخندیم 

بهشون میگم: ترحم بر پلنگ تیز دندان....

و این شد که کل امروز جناب پلنگ صداشون زدم 

نظرات 7 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 00:33 Http://15azar59.blogsky.com

تیلوی زیبای من من عاشق باغچتون شدم اگر اصفهان بود غافلگیرانه میومدم پیشت

یادته چقدر رویا بافتیم برای قبولی پسرجان
اما کرونا همه چیز را خراب کرد
بازم شکر پسرجان همون دانشگاهی که دوست داشت و رشته ای که میخواست قبول شد
برای ما وقت هست

سعید پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 09:12 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی گل
حالت خوبه؟
آفرین بهت که از لحظه لحظه ی زندگیت در هر شرایطی لذت می بری
این خودش یه هنره
به نظر من اگه تعطیلات هنوز تمدید شده شما هم نرو سر کار
آمار واقعا تکان دهنده س
عاشقانه هاتون بر قرار

سلام پسرعموجان
متشکرم
شما خوبین
بله دقیقا نظرتون درسته بهتره یه کم دیگه صبوری کنم

پیشاگ پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 09:42

به به میدونم اون سبزیای ارگانیک چه بوییییی داره ادمو مست میکنه واقعا
من جات بودم با همونا که خیلی تازه بودن یه سبزی پلو مشتی درست میکردم
پس تو هم پلنگ داری
باید براشون بخونیم تو پلنگ منی منو چنگ میزنی

عزیزمی
جای شما خالی

من پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 11:42 http://me2020.blogsky.com

حال دلتون همیشه خوش

ممنونم از شما

بلاگر پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 17:23

گاهی دوست دارم روی روحِ کسی دستِ نوازش بکشم


چقدر زیبا

واتو واتو جمعه 14 آذر 1399 ساعت 03:21 http://zehne-bi-alayesh.blogfa.com

میبینم ک یار جنگی و شلوار پلنگی ب اونجا هم رسوخ کرده !!!!!

مامان فرشته ها جمعه 14 آذر 1399 ساعت 18:32

چه خوبه که روزانه مینویسی من تقریبا روزی دوبار میام به همه سرمیزنم و چقدر خوبه من هر روزانه به اصفهان شیراز تهران شمال حتی قاره اروپا و امریکا سفر میکنم تن همه شما دوستای وبلاگی سلامت باشه و روح و روانتون غرق آرامش و شادی

من چقدر ذوق میکنم که هرروز بهم سر میزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد