روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

خودت خوبی و خوبی را داری یادم منم میدی...

سلام

روزتون پر انرژی

خوب هستید دوستای خوبم

چقدر دایره این بیماری همه گیر داره تنگ و تنگ تر میشه

در نزدیکیم و خیلی زیاد میشنوم که همه دارن یکی یکی مبتلا میشن

حالا دیگه وقتشه که خیلی خیلی زیادتر از قبل مراقب باشم ... دوست ندارم ناقل این بیماری بشم برای پدر و مادری که ماههاست خونه نشین شدند به خاطر دوری از بیماری...

اصول بهداشتی را عین قبل رعایت میکنم و تا جایی که میشه از بقیه آدمها دوری میکنم

سرکار میام ولی جلوی در را با میز بستم و هرکسی باهام کار داره از همون بیرون باید کارش را بگه و با فاصله کارش را تحویل بگیره

کما اینکه من بیشتر کارها را با تلفن و واتس آپ سفارش میگیرم و بعد هم با پیک تحویل میدم و زیاد با مشتریهام درارتباط نیستم

هر بار کارت کسی را میگیرم یا برگه ای از دستشون ... سریع دستام را با آب و صابون تمیزمیکنم

سعی میکنم خیلی زیاد از الکل استفاده نکنم مگر در مواقع ضروری

دستکش استفاده نمیکنم و سعی میکنم بیشتر همون آب و صابون باشه

ماسک دائمی...

و ...

خریدهامون را عمده ای انجام میدم و سعی میکنم خیلی خیلی کم به فروشگاه مراجعه کنم اونم فقط و فقط اقلام خوردنی

خلاصه دارم تلاشم را میکنم



سانسوریای نازنینم قلمه شد

برگها را برش زدیم و یه قسمتی را داخل خاک سبک گذاشتیم و یه قمستی هم رفتند داخل آب ...

البته برگهای سانسوریا بعد از برش خوردن باید چند ساعتی توی هوای آزاد بمانند تا از حالت آبکی خارج بشن و لبه هاشون به اصطلاح پینه ببنده...

حالا ببینیم نتیجه چی میشه



پ ن 1: ماسکهای آبی رنگ را از همه ماسکهای دیگه بیشتر دوست دارم


پ ن 2: با تمام توان دارم تلاش میکنم کارهام را مرتب و روی نظم پیش ببرم


پ ن 3: منتظرم بسته ی پستی که اینترنتی خرید کردم برسه به دستم

حس میکنم امروز میرسه...



پ ن خاص:

در درونم هنوز اون دختر شاد و نوجوان شاداب و سرحال خودنمایی میکنه

دیگه هیجان زده نیست و همه چیز را عجولانه نمیخواد

دیگه فقط تا نوک دماغش را نمیبینه

اماهنوزم از دیدن زیبایی ها به وجد میاد

هنوزم دلش تغییر میخواد و در برابر تغییر گارد نمیگیره ... هرچند محتاط تر شده ... هرچند آرام تر شده ... هرچند حالا برای هرکاری یه دودوتا چهارتا میکنه...

اما ...

هنوزم با چیزای کوچیک خوشحال میشه

هنوزم میتونه از ته دل بخنده

دختر نوجوان درونم هنوزم دنبال لباسهای رنگی رنگی میگرده ... شالهای پر از رنگ و آب و گل و بته را دوست داره

از پوشیدن رنگی رنگی ها واهمه نداره

هنوزم جرات این را داره که یک روز سرتاپا اسپرت بپوشه و فردا خانمانه ... یک روز مشکی بپوشه و فردا رنگی رنگی... یک روز ساده و بی آرایش و بی آلایش بیاد بیرون و فردا با یه آرایش خوشگل و یه عالمه جینگیل پینگیل...

و این یعنی با وجود رسیدن به چهل سالگی ، دختر درونم هنوزم که هنوزه شادابه...

همیشه دوست داشتم وقتی اینجایی که الان ایستادم ، ایستادم ، هنوز شاد باشم و دلیل برای شادی داشته باشم

دوست داشتم ، دوست داشتن را بلد شده باشم

و حالا عاشقانه های زیادی دارم که فکر کردن بهشون دلم را گرم میکنه

افراد زیادی را دوست دارم که دوست داشتنشون انگیزه ی زندگیمه

و حالا که دارم به قله میرسم چشم انداز زیبا و دل انگیزی از این بالا میبینم...

نظرات 5 + ارسال نظر
پیشاگ دوشنبه 7 مهر 1399 ساعت 10:11

دقیقا منم دیگه اصلا از الکل استفاده نمیکنم الا برای سطوح
حتما پامیشم دستمو میشورم چون خود الکل هم کلی مضره
بخدا معلوم نیس بعد کرونا چه بیماریهای به خاطر عوارض الکل و مصرف مداوم ماسک زیاد بشه
خیلی خیلی خوبه فک کنم حس خیلی خوبیه
من خیلییی مثه تو نیستم هنوزم گاهی فقط گاهی خودم سرزنش میکنم وگاهی از خودم ناراضیم

منم دارم تلاش میکنم تعادل در همه این کارهای بهداشتی رعایت کنم بلکه تازه بعدش از اون ور بوم نیفتیم

شما هنوز تا رسیدن به قله چهل سالگی فاصله داری... صبوری کن ... به اون رضایت و آرامش میرسی عزیزدلم

فرساد دوشنبه 7 مهر 1399 ساعت 16:01

سلام دوست عزیز
خیلی خوشحال می شم وقتی این همه شور و هیجان و انرژی مثبت می خونم
اعتراف می کنم هنوز در همه عمرم با هیچ خانم مثبت اندیشی مثل شما آشنا نشدم
وسط،روز پر مشغله ، خوندن وبلاگ شما یک استراحت شیرین برای من
واقعا انرژی مثبت شما و مثبت اندیشی شما را تحسین می کنم و برای همه خانم های ایرانی آرزو می کنم
امیدوارم هر روز تان بهتر از قبل باشید و سلامت و شاد باشید

سلام دوست نازنینم
مدتهاست که خیلی کم پیدا شدین
حضورتون منو به شدت خوشحال میکنه
عه ... یعنی من مثبت اندیش ترین خانمی هستم که دیدین؟؟؟ یعنی خانم ها اینقدر منفی باف شدند؟؟؟؟
چقدر کامنتتون دل من را گرم کرد... امیدوارم اینطوری باشه که گفتید

هفت دوشنبه 7 مهر 1399 ساعت 19:59 http://7min.blogsky.com

اولاش باحال بود هیجان انگیز بود همه رعایت میکردن
اما دیگه لوث شده.
تموم شه بریم سر کار و بارمون بابا.

از اولشم با حال نبود ... شماها که بیشتر از همه اذیت شدین... کادردرمان که خیلی اذیت شدن...
خیلی بد شده
کاش بره
کاش بره

فال دوشنبه 7 مهر 1399 ساعت 20:29

آفلین

سارا دوشنبه 7 مهر 1399 ساعت 22:43 Http://15azar59.blogsky.com

سر تیتر پستت همون حرفی هست که میتونم بهت بگم و احساس خوبی هست که از خوندن پست هات میگیرم رنگی رنگی جانم
نوای دلنواز زندگی و نشاط حتی توی قسمت های خاص پستت هم به چشم کاملا محسوسه


تو چنین خوب چرایی سارای نازنینم...
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد