روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

روزانه های یک تریکو تیلو مانیا

میخواهم باز از خودم بنویسیم

زندگی های تنبلانه

سلام

روز و روزگارتون پر از خیر و شادی و برکت

به شکرانه رسیدن حضرت پاییز امروز یک ساعت بیشتر خوابیدیم

و قرار هست روز آخر تابستان را حسابی بینظیر زندگی کنیم

همچنان اون حالت های آلرژی با من هستند

اما الان دیگه تقریبا مطمئنم که آلرژی هست

سعی میکنم امروز را به خودم سخت نگیرم

همونطوری که بیشتر خوابیدم بیشتر روز را هم استراحت میکنم

ماگ بزرگ و خوشگلم را پر از دارچین و سیب و هل میکنم و با دفترچه یادداشت هام میشینم یه گوشه و شش ماهه اول سال را یه بررسی میکنم

باید سنگهام را با خودم وا بکنم

ببینم چه کارهایی در اولویت شش ماهه دوم هستند

یه برآورد مالی برای خودم داشته باشم

یادم نره که دنیا همیشه رو یه پاشنه نمیچرخه...




یکی از این گیاه ها شبیه پتوس که برگهای بزرگتری داره و من نمیدونم اسمش چی هست را داخل تنگ بزرگ آب روی کانتر آشپزخونه نگهداری میکنیم

نزدیک به هشت ماه بود داخل آب بود و حسابی قد کشیده بود

چون اون قسمتی که این گیاه هست نور خوبی داره خیلی برگهای پهن و خوشگلی هم داره

یه گاهی بین پتوس و بر انجیری تصور کنید ... اما برگ انجیری برگهاش برش دار و طرح دار هست این گیاه برگهای بزرگ ولی شبیه پتوس با لبه های ساده داره

نمیدونم تونستم منظورم را برسونم یا نه

بهر حال خیلی قد بلند شده بود

دیشب بعد از شام نصف قد شاخه ها را کوتاه کردم و قسمتی که ریشه داشت را منتقل کردم به یک گلدان بزرگ

تنگ را کامل شستم و حسابی برق انداختم

بعد سنگ ریزه های تازه ریختم کف تنگ

قسمت بالایی شاخه ها را که تقریبا 50 سانتی متر بلندی داشتند دوباره داخل آب گذاشتم

و برای تزئینش چند شاخه هم پتوس ابلق دور و برش قرار دادم

خیلی خوشگل شد

مامان جان پیشنهاد دادند دوباره چند تا ماهی رنگی بخر و بنداز توی این تنگ کنار ریشه ها

شاید این بار زنده بمونن

در اولین فرصت این کار را میکنم

من هنوز توی اون تنگ بزرگ و پایه دار دوتا ماهی از عید دارم ...

دوتا ماهی قرمز شیطون



شنبه توی گروه خانوادگیمون با مغزبادوم یه جدول غذایی درست کردیم و به مامانها پیشنهاد غذایی دادیم برای تا آخر هفته

اولش کلی باعث خنده و شوخی شد و هرکسی پیشنهادی داد و جدول حسابی بسط و گسترش پیدا کرد

ولی امروز کله سحر خواهرجان توی گروه نوشته چقدر خوبه که این هفته میدونم چی باید بپزم



پ ن 1: حضرت پاییز داره میاد...

رنگ ها مقدس هستند...

این پاییز برام با همه پاییزهای دیگه فرق داره

شاید از روز اولش شروع کنم به نوشتن یه پینوشت تازه


پ ن 2: بی عشق جهان یعنی ... یک چرخش بی معنی...


نظرات 8 + ارسال نظر
در بازوان دوشنبه 31 شهریور 1399 ساعت 09:29 https://im-safe-in-your-arms.blogsky.com/

سلام تیلو جانم
بی صبرانه منتظر اون پی نوشت جدید پاییزی هستم

مراقب خودت باش زیاد

سلام الهام عزیزم
متشکرم
انگیزه ی نوشتنم همین شماهایید

الی دوشنبه 31 شهریور 1399 ساعت 10:11

خوب کردی به خودت استراحت دادی همون کم هم خوبه
من عاشق پاییز و رنگهاشم
نمیدونی پاییز شیراز چه دلبری میکنه
مخصوصا منکه متولد اول پاییزم



****راستی در مورد پست قبل من تازه تخت و یه دراور خیلی کوچولو سه کشویی خریدم 2700
تشک طبی بالینو هم از جشنوارشون که اینجا تخفیف خوبی زده بود خریدم حدود 1200 شد البته طیفهای قیمتی مختلف داشت
بالشت طبی هم گرفتم که من فعلا راضی هستم یعنی برا گردن دردم تا الان بد نبوده

اوهوم
استراحت لازم شده بودم
تو اونقدر خوبی که گفتنی نیست
من از همین جا تولدت را تبریک میگم ... پاییزی نازنینم

عه
چه تفاهمی ... شما هم ؟؟؟؟
فکر کنم فعلا باید تجدید نظر کنم و بیخیال بشم

ترمه دوشنبه 31 شهریور 1399 ساعت 12:42

سلام
خدا را شکر که آلژی بوده

یک سری توصیه هست برای این ایام برای پیشگیری یا درمان کرونا که دکتر معصومه محمد پور دارند در پیج اینستاشون.
که عمده اش مبنی بر نخوردن ویتامین دی و خوردن هر روزه ویتامین سی هست و البته مواد و موارد دیگه که ایشون ادعا داره جلوی خرابکاری ویروس رو میگیره حتی در صورت ابتلا.
البته ایشون محقق هستند نه پزشک بالیینی، باز خودتون هم تحقیق بفرمایید مخصوصا از آقای دکتر.
فقط اطلاع رسانی کردم.
کامنت رو هم اگر صلاح دونستید عمومی نکنید، چون گویا مخالف و موافق سینه چاک زیاد داره این خانم، نخواستم که با سرچ بریزند تو کامنتدونی شما احیانا جنگ و دعوا بشه.

سلام عزیزدلم
بله شکر خدا
اینجا از نظر من باید همه نظرات را شنید ... موافق و مخالف را ...
بالاخره خداوندبهمون عقل داده بشنویم و خوب را از بد تشخیص بدیم
من که سپاسگزارم از راهنمایی هات

سعید دوشنبه 31 شهریور 1399 ساعت 13:14 http://www.zowragh.blogfa.com

سلام دختر عموی خوبم
در مورد تخت و تشک هر کمکی از دستم بر بیاد با جون و دل برات انجام میدم
صدای پای پاییز رو میشنوی؟

سلام پسرعموی عزیزم
ممنونم
شما که هر وقت من کمک خواستم دریغ نکردی و من شرمنده محبتهات هستم
میشنوم

امیر سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 01:33

با سلام
شاید عجیب باشد این ساعت از شب کامنت بنویسم ساعت یک و 25 دقیقه است. وقتی مدارس مجازی شده وبلاگ که از اول مجازی بود جای خود را داره.
در مورد گل و گیاه که من اطلاعاتم صفر است هیچ چیزی رانفهمیدم فقط متوجه شدم که یکی از شاخه هایی را که شش ماه قبل در تنگ آب گذاشته بودی و ریشه زده بود ساقه اش را قطع کردی و ریشه را در گلدان کاشتی و بقیه را دوباره در آب قرار دادی.
پاییز رسید و سروری و سیادتش را به رخ زمین کشیده است. پاییز رنگارنگ و اصیلی که دوست داشتنی و به فصل عشاق نامیده شده است.
اینکه شش ماه خود را مورد بررسی و کنکاش قرار بدی خوبه اما مانند قاضی عادلی برخورد کن و سعی نکن برای مواردی که کم کاری کرده ای توجیه و دلیل بتراشی و در خاتمه برای کارهای خوبت تشویقی و برای کم کارهایت تنبیه در نظر بگیر
و برای شش ماهه دوم برنامه ریزی کن

سلام
نه هیچی عجیب نیست
در این دنیا هیچ چیز عجیب نیست
ادمیزاده و کلی کم کاری و کاستی ... شاید همیناست که زندگی را قشنگ میکنه
فقط نباید دچار سکون بشیم

خانمـــی سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 08:33 http://harfhaye-dele-khanomi.mihanblog.com/

انشاالله همیشه موفق باشی و همینقدررر پر انرژی ... خوش به حال خواهرا خوش به حال مغز بادوم و کلا ظرف آجیل که همچین خاله ای کنارشونه با پیشنهادای جالبش

متشکرم عزیزدلم
ممنون

امیر سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 12:46

با سلام
من امروز تا الان دو سه بار سرزدم که مثل دیشب نشه مشقامو بخام نصف شب بنویسم ولی گویا پست جدید نزاشتین به هر حال ما منتظر پست جدید هستیم

سلام
اخ اخ ببخشید
من به منظمی و مرتبی شما نیستما

امیر سه‌شنبه 1 مهر 1399 ساعت 14:46

سلام باز امدم اما. ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد